سرباز سابق در لباس آشپز؟ تئوری شوکهکننده درباره گذشته نظامی باب اسفنجی (ویدیو)

در ادامه سری مقالات «تاریکترین تئوریهای باب اسفنجی (SpongeBob)، امروز میخواهیم به یکی از تئوریهای عجیب و خاص سریال بپردازیم.
بر اساس این تئوری، باب اسفنجی نه فقط یک آشپز خنگ و سرخوش، بلکه یک سرباز سابق به حساب میآید که با اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دستوپنجه نرم میکند. این تفسیر با نگاه به رفتارهای بعضا عجیب و دور از انتظار باب اسفنجی ایجاد شده است.
این تئوری از کجا آمده است؟
این ایده نخستینبار در ردیت توسط کاربری با نام Little_Toni مطرح شد. او اعتقاد دارد باب اسفنجی به خاطر ایجاد «خستگی رزمی» از نیروهای نظامی کنار گذاشته شده و حالا بهعنوان آشپز در رستوران کراستی کرَب زندگیاش را سپری میکند. نشانههایی مثل استفاده مداوم او از عبارات نظامی «بله قربان» یا «Sir» هنگام صحبت با آقای خرچنگ، الگوی ساعات خواب بدون تغییر، لباس همیشگی رسمی و علاقهاش به تمرینات فیزیکی شباهت زیادی به رفتار یک سرباز سابق دارند. همه اینها باعث شده تا برخی تصور کنند رفتارهای او بیشتر از آنکه بامزه و بچهگانه باشد، نتیجه سابقه نظامی و عوارض ناشی از آن است.
شواهد رفتاری: آیا باب اسفنجی یک کهنهسرباز است؟
طرفداران این نظریه چند نشانه کلیدی در سریال دیدهاند و از آنها برای اثبات حرف خود استفاده میکنند. اول از همه، لباس ساده و یکدست او یادآور یونیفورم نظامی است. دوم، روتین ثابت بیدار شدن با صدای بوق ناهنجاری که میتواند یادآور سوت زمان تمرین سربازان باشد؛ و سوم، واکنشهای خاص و احترامیست که نسبت به مقامهای بزرگتر نشان میدهد، چیزی که معمولا در تربیت نظامی مشاهده میشود. برخی حتی عناصر دیگر مثل تسلطش در کاراته یا واکنش خونسردش در شرایط استرسزا را به همان آموزشهای رزمی نسبت میدهند.
مجموع این رفتارها در کنار داشتن انرژی بیش از حد و اضطراب نهفته، به تئوریپردازان این امکان را داده تا باب اسفنجی را نمونهای از یک شخصیت تکبعدی ندانند و او را به عنوان فردی با گذشته تاریک و تروماتیک معرفی کنند.
واکنش خالقان سریال
با وجود همه این گمانهزنیها و نشانهها، خالق شخصیت باب اسفنجی یعنی استیون هیلنبرگ و همچنین برخی از اعضای تیم نویسندگان سریال، این تئوری را تایید نکردهاند. هیلنبرگ در مصاحبهای با گاردین توضیح داد که غرض او از خلق باب اسفنجی نمایش فردیست که عاشق شغلش است، نه فردی با سابقه نظامی. او اغلب اشاره کرده که باب اسفنجی باید همان شخصیت پر از انگیزه و خوشحالی باشد که هر کسی آرزو دارد در زندگی روزمره خود داشته باشد؛ دقیقا مثل بچهای که تصمیم میگیرد در مکدونالد کار کند، چون عاشق همبرگر خوردن است!
بنابراین تاکید سازندگان همیشه بر این بوده که رفتارهای باب اسفنجی صرفا نشاندهنده خوشبینی، عشق ساده به کار و انضباط کودکانه هستند و نه نشانههایی از اختلال روانی یا تجربههای تلخ دوران جنگ.
چرا این تئوری همچنان جذاب است؟
با وجود رد شدن این تئوری به صورت رسمی، چرا هنوز خیلی از طرفداران به پیشزمینه نظامی باب اسفنجی علاقه دارند؟ اول از همه ساختار سوررئال و عجیبوغریب سریال به طور کلی فضا را برای ایجاد تئوریهای حیرتانگیز و بعضا تاریک آماده میکند. از سوی دیگر مخاطبان بزرگتر هم تمایل دارند شخصیتهایی که کودکیشان را شکل دادهاند، جنبههای جدید و پیچیدهای بیابند و برایشان قابللمستر باشند.
نظریه PTSD باب اسفنجی به نوعی بازتاب نیاز ما به یافتن معنا در زندگیهای ساده و روزمره است. اینکه یک شخصیت شاد و سرزنده ممکن است پشت لبخندش، داستانی تلخ و پیچیده پنهان کرده باشد، برای بسیاری از طرفداران جذابیت خارقالعادهای دارد.
جمعبندی
در نهایت، تئوری سرباز بودن باب اسفنجی فقط تحلیل یک کارتون کودکانه نیست، بلکه تلاشی است برای درک اینکه چگونه شخصیتهایی بهظاهر ساده میتوانند بازتابی از پیچیدگیهای زندگی مدرن ما باشند. باب اسفنجی، با همان جملهی همیشگی «I’m ready» (من آمادهم) گاهی نماد انگیزه و انرژی تمامنشدنی است و گاهی نماد شخصیتهایی که با وجود غم و درد فراوان، همیشه میخواهند بهترین نسخه از خود را به اطرافیان ارائه دهند.
حتی اگر خالقان این نظریه را نپذیرند، باز هم نشان میدهد که یک انیمیشن ساده میتواند ما را به پرسشهایی عمیقتر درباره هویت، عشق به کار و زخمهای پنهان پشت لبخندهای همیشگی برساند.