سفر به دنیای باب اسفنجی، تاریخ بیکینی باتم از انسان های اولیه تا انقلاب صنعتی

اپیزود Hysterical History از فصل چهاردهم باب اسفنجی، بیکینی باتم را از عصر نوسنگی و انسانهای اولیه تا دوران گاوچرانها و کارخانهسازی روایت میکند؛ تاریخی عجیب و بامزه که فقط در دنیای باب اسفنجی ممکن است واقعی باشد.
در یکی از اپیزودهای فصل چهاردهم باب اسفنجی به اسم Hysterical History، سندی به همراه باب و پاتریک به موزه تاریخشناسی بیکینی باتم میرود. او در این اپیزود با تاریخ عجیب و غریب بیکینی باتم آشنا میشود که هرچقدر بیشتر در مورد آن میشنویم، بیشتر غیرمنطقی به نظر میرسد.
بیکینی تاپ (Bikini Top) چگونه به بیکینی باتم (Bikini Bottom) تبدیل شد؟ این سوال جالب باعث به وجود آمدن یکی از اپیزودهای جذاب باب اسفنجی به اسم Hysterical History شد. در این قسمت، سندی به همراه باب اسفنجی و پاتریک به موزه این شهر میرود تا در مورد آن یاد بگیرد. موزه این شهر مانند یک لنگر بزرگ میماند که از قضا خلق بیکینی باتم هم به لطف سقوط این لنگر اتفاق افتاده است.
در ابتدای موزهگردی این سه نفر قضیه به وجود آمدن بیکینی باتم را میفهمند. در حالی که سندی سعی میکند دلیل منطقی بیاورد، باب اسفنجی و پاتریک داستان متفاوتی تعریف میکنند. به گفته این دو، میلیونها سال پیش تپهای به اسم بیکینی تاپ در اعماق اقیانوس وجود داشت. منتها پس از افتادن یک لنگر روی آن، این تپه از بین رفتن و یک شهر دیگر جای آن را گرفت. سنگینی این لنگر به زمین فشار آورد و شهر بیکینی باتم از اعماق زمین بیرون زد.
اما در بخش دوم، این گروه سه نفره به سراغ بخش غرب وحشی و گاوچرانها میروند. به گفته باب در این دوره مردم طمع خاصی نداشتند و حتی آقای خرچنگ هم یک فرد سادهزیست بود. در ادامه ما گروه از گاوچرانهای خلافکار را میبینیم که بوی بسیار بدی میدهند و حکم ویلن داستان را دارند. این خلافکارها به رهبری پلانکتون آقای خرچنگ را محاصره میکنند، منتها باب و پاتریک از راه میرسند با ساخت حباب خلافکارها را دستگیر میکنند. بدین ترتیب نظم به شهر بیکینی باتم باز میگردد.

نسخه ماقبل تاریخ باب اسفنجی و پاتریک شاهد به وجود آمدن بیکینی باتم بودند
در ادامه داستان هم شاهد انقلاب صنعتی بیکینی باتم هستیم. خانم پاف، مربی رانندگی باب را به یاد دارید؟ یکی از اجداد او به اسم آقای باب صاحب یک کارخانه اتومبیل سازی بود که نسخهای قدیمی از باب و پاتریک در آن کار میکردند. در کنار این کارخانه اتومبیل سازی هم یک بیمارستان ساخته شده بود که آن هم به آقای پاف تعلق داشت. بدین ترتیب و تا انتهای این اپیزود ما خلاصهای از تاریخچه بیکینی باتم را میبینیم. در حالی که سندی انتظار داستانهای منطقیتری را داشت، اما داستانهای احمقانه باب اسفنجی و پاتریک واقعی بودند و گذشته این شهر عجیب را به تصویر کشیدند.