قاب تاریخ| ماجرای شهید کمال کورسل فرانسوری، امام جمعه مادامالعمر پهلوی و کلاس آشپزی و انقلاب سفید
عکسهایی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران، شهرهای ایران، خودروهای نوستالژیک، عکسهای فوتبالی و...
هفت صبح| با قاب تاریخ به ایران قدیم سفر و یادی از گذشته می کنیم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر کمتر دیده شدهای استفاده شده که تماشای آنها خالی از لطف نیست.
داستان یک کلاس درس آشپزی
کامران عدل در شرح این عکس نوشت: موضوع این بود که در سال 1350، اشرف پهلوی از من خواست که بهمناسبت دهمین سالگرد انقلاب سفید، یک مجموعهای را عکاسی کنم که نماینده زن آن سالها باشد و ترقی زنان ایران را نشان بدهد. «سازمان زنان ایران» میبایست از این عکسها نمایشگاهی ترتیب میداد و کتابی هم از عکسها منتشر میکرد. من هم مشغول به عکاسی شدم.
وقتی طرفم «مهماندار هواپیما» یا «پلیس زن» بود، مشکلی نداشتم. «ایران ایر» دختر خانمهای برازندهای داشت مخصوص این کارها. یا شهربانی یا راهنمایی و رانندگی به همین ترتیب. ولی روزگار نصیب هیچ کس نکند که برود سر کلاس آشپزی دختران. در مورد آن روز و خاطراتش، در آرشیوم نوشتهام: «کلاس درس آشپزی. در این روز من به دبیرستان نوربخش، برای عکسبرداری از دختران ورزشکار هم که در همین دبیرستان بود، رفتم. چون یک استادیوم شخصی داشتند. در این روز عکاسی دخترها، چنان بلایی سر من آوردند که نبین و نپرس - سال 1350.
چهار نفر از مجریان رادیو نفت آبادان در حال اجرای یک نمایش - دهه۳۰
اولین رادیو در آبادان متعلق به شرکت ملی نفت ایران بود که از سال ۱۳۳۲ و با نام (رادیو نفت ملی) فعالیت خود را آغاز کرده بود. این رادیو به صورت ۲۴ ساعته به پخش برنامه میپرداخت و بهطور مستقل زیر نظر شرکت ملی نفت اداره میشد و هیچگونه ارتباط کاری با اداره رادیو تلویزیون آن زمان نداشت. رادیو نفت ملی از طریق یک فرستنده موج متوسط ۱۰ کیلوواتی در منطقه جمشیدآباد آبادان برنامههای خود را پخش میکرد و به دلیل برخورداری از موقعیت مناسب آنتنها در اغلب نقاط کشور شنیده میشد.
فضلالله صابری نویسنده کتاب فرکانس 1160 درباره رادیو آبادان بعد از انقلاب میگوید: رادیو آبادان به عنوان رادیو نفت ملی شناخته شده بود. چون در ساخت آن و نصب آنتنهایش از امکانات خیلی خوبی استفاده کرده بودند، دامنه برد زیادی داشت. توی شبکه زمینیاش بین 180 تا 200 کابل مسی به آنتن وصل بودند. این شبکه زمینی، خود آنتن، ارتفاع متناسب، آن فرستنده قوی و زمینی که مرطوب و نزدیک آب بود، همه اینها باعث میشدند که بُرد این رادیو از رادیوهای معمولی همسطح خودش، خیلی بیشتر باشد. من بعدها توی اسناد آرشیو دیدم که مثلا از کشورهای اروپایی مثل فنلاند درخواست پخش آهنگ داشتند.
ساختمان رادیو آبادان، یک طبقه بود که دورش نرده و فضای سبز داشت. ساختمان لابهلای خانههای شرکت نفت بود و فاصلهاش تا اروندرود تقریباً 100 متر میشد. یادم هست که خانه کناری ما منزل آقای خاچاطوریان بود. ارمنی و از متخصصین و رؤسای یکی از کارخانجات شرکت نفت . ما دوتا اتاق فرمان داشتیم و دوتا استودیو و یک اتاق خبر و یک اتاق تحریریه. یک اتاق مدیر رادیو هم داشتیم و یک اتاق بزرگتر که ما نمازخانهاش کرده بودیم. یک اتاق آرشیو هم داشتیم و بعد آبدارخانه، اتاق پذیرایی و انباری اسناد بودند. در دوران جنگ یک مامور شهربانی گماشته بودند که از ساختمان رادیو محافظت کند.
ماجرای کمال کورسل، جوان فرانسوی که در کرمانشاه شهید شد
اوایل بهمن سال گذشته بود که از درگذشت پدر تنها شهید اروپایی دفاع مقدس باخبر شدیم، محمد بنالصالح مرادی که بعد از ۳۵ سال از شهادت پسرش در تونس به خاک سپرده شد. این پدر شهید که در سال ۹۸ نیز به دعوت بنیاد شهید، مهمان جمهوری اسلامی ایران بود، در نشستی با خبرنگاران گفته بود تا ۳۰ سال از شهادت پسرش بیخبر بوده است.
او حرفهای بسیاری داشت ولی نکته جالبی که پدر شهید از قول همرزمان پسرش نقل کرد، این بود که «کمال پس از چندین بار حضور در جبهههای حق علیه باطل در عملیات مرصاد در کمین دشمن افتاده و پس از چند روز تحمل تشنگی گفته بود میتواند درک کند که امام حسین(ع) و یارانش در روز عاشورا چه سختی را تحمل کردهاند. هنوز سخنرانی کمال به پایان نرسیده بود که با گلوله آرپیجی7 دشمن به فیض شهادت نائل آمد.» کمال کورسل با نام اصلی ژروم ایمانوئل ۹ آوریل ۱۹۶۴ در فرانسه از مادری فرانسوی و پدری تونسی به دنیا آمد.
کمال در دوران نوجوانی سفری به تونس داشت و آنجا با اسلام آشنا شد و به دین اسلام گرایش یافت. کمال در سال ۱۳۶۱ به ایران سفر کرد و تصمیم گرفت در حوزه علمیه قم به فراگیری دروس بپردازد و با کسب رضایت مادرش سرانجام در مدرسه حجتیه مشغول تحصیل شد. شهید کورسل در این مدت همراه با طلبههای حوزه علمیه به دیدار امام خمینی رفت و همیشه از این دیدار به نیکی و با شوقی وصفناپذیر یاد میکرد. ژروم دوست داشت نام علی را انتخاب کند اما به دلیل حضور در کشوری که مسلمانان در اقلیت بودند، اسم خود را کمال گذاشت.
کمال کورسل در سفر ریاستجمهوری وقت، آیتالله خامنهای به قم، به نمایندگی از طلاب غیرایرانی سخنرانی کرد. کورسل نیز با اصرار زیاد در دورههای آموزش نظامی شرکت کرد اما اجازه حضور در جبهه را نیافت. کمال بعد از پذیرش قطعنامه و حمله منافقین با حمایت بعثیها، فرصت را مناسب دید و با عضویت در گردان شهید صدر به جبهه غرب اعزام شد که پنجم مرداد ۱۳۶۷ در درگیری با منافقین در منطقه اسلامآباد غرب استان کرمانشاه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. سید محمدصادق حسینیمقدم در مقدمه کتاب کمال کورسل نوشت: روزی در گلزار شهدای علی بنجعفر(ع) شهرستان قم قدم میزدم که قبری در بین شهدا توجه مرا به خود جلب کرد. روی قبر نوشته شده بود: مجاهد فرانسوی شهید کمال کورسل. / منبع: ایرنا.
سیدحسن امامی، امام جمعه مادامالعمر عصر پهلوی دوم
سازمان فراماسونری انگلیس مقیم ایران امامی را به خاطر شخصیت مذهبی و اجتماعی و نفوذی که در سازمانها و مقامات دولتی دارد وارد تشکیلات خود کرد و او را در رأس لژ خود قرار داد. این لژ به موجب دعوتنامهای که ذیلاً نقل میشود، در روز 13 خراد 1346 در تهران تأسیس و تقدیس شد و همه تشکیلات رسمی تشکیل لژ و حتی خواندن آیات تورات و ادعیه انجیل توأم با موزیک که در اینگونه مواقع اجرا میشود عیناً و با حضور کریستوفر اسحاق فری یهودیالاصل (ناظر اعظم لژ ناحیه ایران) انجام پذیرفت.
دعوتنامه تشکیل لژ به این شرح است: «آقای محترم و برادر عزیز با کمال احترام از آن برادر گرامی دعوت میشود تا در جلسه تأسیس و تقدیس لژ نور و تنصیب برادر دکتر سیدحسن امامی به سمت ح.ا.ا. که در تاریخ شنبه 13 خراد 1346 در محل انجمن رازی تشکیل میگردد، حضور بههم رسانید و...» با تأسیس لژ بزرگ ایران که در واقع یکی کردن انواع لژهای فراماسونری در ایران بود، ترکیب رهبران این لژ به شکلی صورت گرفت که مهندس شریفامامی از لژهای آلمانی، دکتر حسن امامی از لژهای انگلیسی و دکتر احمدعلی آبادی از لژهای فرانسوی در رأس لژ بزرگ ایران واقع شدند. طبیعی بود که امامی با این سابقهای که داشت مورد خشم و نفرت طرفداران نهضت امام خمینی خصوصاً هملباسهای خود باشد.
بعد از جریان 15 خرداد به گزارش ساواک در بین اعضای هیئت مذهبی و طرفداران جبهه ملی و بازاریان از قول برادر آیتالله خمینی گفته میشود شاهنشاه آقای امام جمعه تهران را مأمور کردهاند تا با آیتالله خمینی تماس بگیرد و هدف و پیشنهادات او را پرسش کند و آیتالله خمینی در ضمن ملاقات با امام جمعه گفته است هر چه میخواستم بگویم روز عاشورا در قم گفتهام و غیر آن حرفی ندارم. اما نظر آمریکاییان نسبت به امامی؛ حسن امامی امام جمعه تهران مهمترین چهره مذهبی موجود در میان ملازمین شاه است.
به خاطر موقعیتش او از مقداری نفوذ مذهبی و سیاسی برخوردار است لیکن به خاطر حمایتش از شاه اکثر روحانیون حرف او را خریدار نیستند. او از رابطههای سیاسی بسیار وسیعی برخوردار است و شاه نیز در همین زمینه از او بهره میگیرد. وی شاه را به کرات میبیند. امامی از خانواده سلطنتی قاجار است و پدر و پدربزرگش هر دو امام جمعه بودهاند.
تا آنجا که میدانیم حسن فرزندی ندارد که جانشین وی شود. امامی در زمینه علوم الهیات تحصیل کرده ولی هیچ کس او را یک عالم واقعی در زمینه الهیات اسلامی نمیداند. اما او تحصیلات اروپایی بسیار خوبی داشته است که عبارت است از تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه لوزان . سرانجام؛ شعلهور شدن آتش انقلاب اسلامی همزمان است با وخامت حال جسمانی سیدحسن امامی، به همین دلیل وی در اواخر عمر رژیم، راهی اروپا میشود و در اواخر مرداد 1358 در سوئیس فوت میکند و همانجا به خاک سپره میشود.(کافه تاریخ)