کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۳۰۰۴
تاریخ خبر:

قاب تاریخ| خلبانی اکرم منفرد‌، تار دست‌ساز ‌همایون و کینه اشرف

قاب تاریخ| خلبانی اکرم منفرد‌، تار دست‌ساز ‌همایون و کینه اشرف

عکس‌هایی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران، شهرهای ایران، خودروهای نوستالژیک، عکس‌های فوتبالی و...

هفت صبح| با قاب تاریخ به ایران قدیم سفر‌ و یادی ‌‌از ‌گذشته می کنیم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر کمتر دیده ‌شده‌ای استفاده شده که تماشای آنها خالی از لطف نیست.

 

 آلمان غربی میزبان نخست‌وزیر ایران

علی امینی مجدی معروف به علی امینی ‌که یک دوره از اردیبهشت ۱۳۴۰ تا تیر ۱۳۴۱ نخست‌وزیر ایران بود. او فرزند محسن امین‌الدوله (داماد مظفرالدین شاه و مالک معروف) نوه‌ علی امین‌الدوله (صدراعظم مظفرالدین شاه) و نتیجه‌ میرزا محمد‌خان مجدالملک سینکی (وزیر و منشی عصر ناصری) بود. مادرش اشرف‌الملوک فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه قاجار بود. در این تصویر علی امینی در کنار شهردار برلین در آلمان غربی دیده می‌شود./انتخاب

علی امینی

 

حال و هوای تولد اشرف از زبان خودش
 


اشرف از همان دوران کودکی خود را در محیطی پر از رقابت و تبعیض مشاهده کرد. از این رو از همان اوان کودکی حس کینه و رقابت در او شکل گرفت و بعدها خود را در اشکالی چون فسادهای سیاسی و اقتصادی نشان داد. او همواره خود را محروم از محبت‌های والدین می‌دید و آنها را به شکل عقده در خود پنهان کرد. 

اشرف پهلوی

اشرف در کتاب خاطرات خود ‌می‌نویسد:«پنج ساعت بعد که من متولد شدم، دیگر از شور و هیجانی که‌ هنگام تولد برادرم پدید آمده بود، اثری دیده نمی‌شد. شاید چندان منصفانه نباشد اگر بگویم که کسی مرا نمی‌خواست‌ اما این موضوع زیاد هم دور از واقعیت نیست. قبل از من خواهر دوست داشتنی‌ام، شمس‌ به دنیا آمده بود‌ و حالا هم پسری متولد شده بود که رویاهای پدر و مادرم را برآورده می‌ساخت. این حقیقت که من در همان روزی متولد شده بودم که محمدرضا پهلوی، ولیعهد و شاه آینده ایران‌ به دنیا آمده بود، همیشه این فکر را در من تقویت می‌کرد که هرگز نباید از پدر و مادرم انتظار داشته باشم محبت و علاقه خاصی نسبت به من اظهار کنند.»

‌منبع: اشرف پهلوی، من و برادرم (خاطرات اشرف پهلوی با مقدمه‌ای از محمد طلوعی)‌ 

 

 

اکرم منفرد‌ آریا (‌راست‌) و ساساندخت ساسانى (‌چپ‌) در فرودگاه نظامى قلعه‌مرغى تهران

 

اکرم منفرد آریا متولد ۱۳۲۵ در  تهران‌ است. او همچنین نویسنده و نقاش است و خلبان هواپیماهای گلایدر و تک و دو موتوره ‌.‌ ‌ او در پاسخ به سوال خبرنگاری‌‌ که می‌گوید چه عاملی باعث شد تا او این مسیر را برای زندگی خود انتخاب کند، ‌ به زبان خودش داستان زندگی‌اش را بیان می‌کند:

اکرم منفرد‌ آریا

«من در سال 1353 خانه‌دار بودم و پنج فرزند بزرگ کردم. تلویزیون روشن بود‌ و نمایش تبلیغاتی در مورد باشگاه هواپیمایی ایران را نشان می‌داد. ناگهان یک زن و مردی را نشان داد که با یک هواپیمای تک‌موتوره در آسمان تهران در حالی که آواز می‌خوانند، مشغول پرواز بودند. این آگهی به من الهاماتی را وارد کرد و نوری در سرم جرقه زد. من به حسین همسرم گفتم، آنها را ببین که پرواز می‌کنند، در حالی که من فقط اینجا در خانه نشسته‌ام. شوهرم مرد تحصیلکرده‌ای است. وی دکترای حقوق داشت و یکی از وکلای برجسته وزارت دادگستری بود.

 

حسین به هشت زبان دنیا مسلط بوده و همیشه در زندگی من را تشویق می‌کرد و هرگز در برابر پیشرفت من نایستاد. ‌ به همین دلیل بلافاصله گفت: اگر می‌خواهی پرواز کنی، برو آن را انجام بده. این یک جمله کلیدی برای من شد، درهای مسیر برای خلبان شدن من باز شدند.‌ روز بعد آدرس باشگاه هواپیمایی را پیدا کردم که نزدیک فرودگاه مهرآباد بود و با سرپرست باشگاه ملاقات کردم. بسیاری می‌گفتند که ورود به این رشته فقط به یک طبقه اجتماعی خاصی محدود می‌شود. هزینه آموزش خلبانی، به ویژه هواپیماهای پرنده با موتور، در واقع بسیار زیاد بود.

 

اما پرواز با گلایدر که جنبه تفریحی داشت، سه تومان در ساعت بود. اما افراد زیادی علاقه‌مند به این رشته نبودند. اکثریت دانشجویان و دانش‌آموزانی بودند که برای مدت کوتاهی برای پرواز به آنجا می‌آمدند. پدر من یک معمار متولد تبریز و مادرم یک خانه‌دار از تهران بود. پدرم هر شب، بعد از شام، کتاب‌های تاریخ و شاهنامه را برای ما می‌خواند و من مشتاقانه کنار پدرم می‌نشستم و با دقت به آنها گوش می‌دادم.‌‌

 

او بر پیشرفت بعدی من در زندگی تأثیر بسیاری گذاشت.» القصه ... منفرد آریا  در سال ۱۳۵۳‌و در حالی که ازدواج کرده بود آموزش‌های خود را در زمینه پرواز ادامه داد  او در آن زمان مادر پنج فرزند 2 تا 11 ساله بود.او آموزش خلبانی ‌ را در هواپیماهای گلایدر‌ آغاز کرد و پس از دریافت مدرک خود از مدرسه خلبانی دوشان‌تپه کار خود را در مدرسه خلبانی قلعه‌مرغی در جهت شروع پرواز انواع مختلف هواپیماهای تک و دو موتوره ادامه داد.

 

بعد از اینکه آموزش‌های خود را به‌طور کامل با موفقیت به پایان رساند دومین مدرک خود را دریافت کرد ‌. او چند سال بعد در پایگاه دوشان‌تپه به دانش‌آموزانی که مایل به یادگیری رشته‌ خلبانی بودند درس می‌داد. پس از دریافت مجوز راندن هواپیماهای گلایدر او در ‌ همان سال به پایگاه پرواز قلعه‌مرغی به منظور یادگیری دروس مربوط به هواپیماهای تک و دو موتوره، رفت.

 

او آموزش خود را با سسنا۱۷۲ شروع کرد و تنها با ۱۴ ساعت پرواز موفق شد که اولین پرواز انفرادی خود را انجام دهد.‌ او در طی ۴ سال پرواز خود، ۵۰ ساعت به صورت انفرادی و ۱۵۰ ساعت به همراه مربی‌اش در شب و روز پرواز کرد.‌ ‌اکرم منفرد آریا سال‌ها بعد‌ به همراه فرزندانش ایران را ترک و به سوئد مهاجرت کرد. او در حال حاضر عضو انجمن نویسندگان سوئد است. ‌

 

 

‌از تکه چوب‌ ‌‌و سیمی‌ که تار دست‌ساز ‌همایون شد تا آن ویولن 12 تومانی

 

همایون خرم از همان ابتدای زندگی، بسیار مورد توجه والدین خود قرار گرفت، به طوری که ‌می‌گوید: من تربیت و موفقیت خود را مدیون مادرم هستم که همیشه مرا به سوی هنرها هدایت کرده و پیوسته مشوق من در امر تحصیل از شاگردان ممتاز بوده‌ام، مادرم علاقه وافری به موسیقی داشت.

همایون خرم

مدتی نزد مرتضی‌خان نی‌داوود تار مشق کرده بود و برای اینکه ذوق ما را تحریک کند، هر روز با نوای موسیقی که از صفحات گرامافون شنیده می‌شد ما را سر‌گرم می‌کرد. همایون که کودکی بیش نبود، هر روز که می‌گذشت‌ بیشتر تحت تاًثیر موسیقی قرار می‌گرفت و علاقه‌اش به آن و نواختن یکی از آلات موسیقی افزون می‌گشت تا اینکه به ۱۰‌سالگی رسید و در این زمان به تقلید از نوازندگان‌ تار، چوبی تهیه کرد و سیمی هم بر آن بست و تاری برای خود ساخت و به نواختن آن پرداخت.

 

وی چنان به این ساز ساخت خود علاقه‌مند بود که آن را هیچگاه از خود دور نمی‌کرد، حتی زمان خواب. مادر مهربان و هنرمند وی که او را اینچنین مشتاق موسیقی می‌بیند یک ویولن به مبلغ ۱۲‌تومان برای وی خریداری می‌کند و او نزد خود شروع به نواختن می‌کند. پس از یک ماه به وسیله یکی از بستگانش به ابوالحسن صبا معرفی می‌شود و از سال ۱۳۲۱ ‌به جمع شاگردان استاد بزرگ موسیقی ایران‌زمین در‌می‌آید و افتخار شاگردی پیدا می‌کند.

 

همایون ‌ مدت سه سال نزد صبا به فراگیری فن نواختن ویولن مشغول می‌شود و چنان پیشرفت در نواختن این ساز می‌کند که بنا بر پیشنهاد ابوالحسن صبا در امتحان نوازندگی رادیو شرکت و به عنوان نوازنده ۱۴ ساله چندین بار در رادیو نوازندگی می‌کند.

 

وی که در این مدت موسیقی را به‌طور تجربی و غیرآکادمیک فرا گرفته بود، از خط نت موسیقی اطلاعی نداشت، از این رو برای اینکه بتواند از آثار دیگران آگاهی یابد و در آینده هم خود آهنگ بسازد، ندانستن نت، نقص بزرگی برای وی به شمار می‌رفت از این رو کتاب‌های علینقی وزیری را تهیه کرد و خود به مطالعه آنها پرداخت و بعدها ۲ جلد کتاب روح‌الله خالقی را خواند و سپس در زمانی که به خدمت نظام مشغول بود، در دانشکده افسری با شخصی به‌نام سروان حسینی که از فارغ‌التحصیلان هنرستان عالی موسیقی بود، آشنا می‌شود و نزد وی مبانی علم هماهنگی و کنترپوآن را فرا‌می‌گیرد.(ایرنا)

کدخبر: ۵۶۳۰۰۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر