پیرمردها در میدان| همیشه جایی برای پیرمردها هست
روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی| نزدیک بیست سال پیش یادم نمیآید چه کسی درباره کدام بازیگری که پیر شده بود، یادداشتی نوشت که فلانی پیشکسوت است دیگر و باید احترام پیشکسوتیاش را نگه داشت. یادم مانده که یکی از رفقا اعتراض کرد که عرصه هنر که تشک کشتی و ورزش نیست پیشکسوتی معنا داشته باشد.
راست میگفت. هنر در هر ساحتی، از سینما تا ادبیات و موسیقی، به مغز بیشتر از فیزیک وابسته است و اتفاقا پا بهسن گذاشتن این امکان را به شما میدهد که پختهتر عمل کنید. من عاشق اجراهای پیانویی از هوروویتز و روبنشتاین هستم که در پیریشان روی صحنه بردند. انگار قطعات را بهتر درک میکنند. دریافتی که از آهنگساز و قطعهاش دارند کاملتر و جذابتر است و جهان پیچیدهتری دارد.
در ایران بهجز عرصه هنرهای تجسمی و گاهی ادبیات، کمتر رخ میدهد که کسی بعد از اینکه پا به سن و سال گذاشت، شورش را نسبت به هنرش حفظ کند و اتفاقا جهانش را بزرگتر کند. یکجوری انگار در جوانیشان باقی میمانند و با جهان پیشرفت نمیکنند. در حالی که یادم است در دوران کرونا، ژان لوک گدار درست یکسال قبل از مرگش لایو گذاشت و درباره سینما صحبت کرد.
گدار سال ۲۰۲۲ از دنیا رفت و آخرین فیلمش «کتاب تصویر» را سال ۲۰۱۸ ساخت. حالا ممکن است فیلم محبوب من نباشد اما اینکه آدم در ۸۸ سالگی زبان بصری جدیدی را امتحان کند، تحسینبرانگیز است. سیدنی لومت ۸۶ سال عمر کرد و او هم آخرین فیلمش را درست ۴ سال قبل از مرگش ساخت که بهنظرم جزو بهترین کارهای کارنامهاش است.
«پیش از آنکه شیطان بداند مردهای» با بازی درخشان فیلیپ سیمور هافمن و ایتان هاوک، از فیلمهای مشهور دهه هفتادی لومت مثل «بعدازظهر سگی» و «سرپیکو» نهتنها چیزی کم ندارد که لومت به جهانی تاریکتر و پیچیدهتر دست یافته. مارتین اسکورسیزی در هشتاد سالگی، امسال با «قاتلین ماه گل» روی جلد مجله تایم رفته و گفته عمرش احتمالا به یک فیلم دیگر قد میدهد.
من هنوز فیلم را ندیدهام اما فیلم قبلی اسکورسیزی، «مرد ایرلندی» با وجود طولانی بودن و گریمهایی که گاهی نچسب بود، آنقدر برایم فیلم پرجاذبهای است که برای دیدن این یکی هم لحظهشماری میکنم. وودی آلن در ۸۷ سالگی هنوز بازنشسته نشده و هر چند غر میزنند که هیچ فیلمی به خوبی «آنی هال» نساخته اما اتفاقا من از فیلم یکی مانده به آخرش، «روز بارانی در نیویورک» خوشم آمد و فیلم شیرین و دوستداشتنی بود.
پولانسکی ۹۰ساله با کلی حاشیه امسال با آخرین فیلمش در جشنواره ونیز حضور داشت. در ۸۷سالگی فیلم «من متهم میکنم» که بهنوعی میتوان آن را حدیث نفس خود فیلمساز هم دانست. کلینت ایستوود هم همچنان فیلم میسازد. در ۹۱سالگی «گریه کن ماچو» را ساخت که البته فیلم خوبی نبود اما خیلی از آثار مطرحش را بعد از ۷۰سالگی ساخته. «رودخانه مرموز» و «عزیز میلیون دلاری» که هر دو در اسکار هم فیلمهای موفقی بودند جزو فیلمهایی هستند که ایستوود بعد از ۷۰سالگی ساخته.
خلاصه نمیدانم شرایط اجتماعی است یا مراقبت فردی که این فیلمسازان اگر به ۷۰سالگی برسند تازه بعدش شروع میکنند به ساخت فیلمهایی که ثابت میکند: «موی سفید را فلکم رایگان نداد». ولی همهشان نمونههای خوبی هستند که حتی در کاری مثل فیلمسازی که علاوه بر تفکر نیاز به مدیریت و جنب و جوش است و از این لحاظ با نوشتن و ترجمه و کار تجسمی و موسیقی فاصله دارد، سن و سال اصلا معیار نیست و بازنشستگی هم برای هنرمند بیمعناست.