طلا، جام جهاننما | دلار و طلا؛ یک دوئل قدیمی

نوسان قیمت فلز زرد، آینهای است که بازی قدرتها، ترسها و امیدها در آن بازتاب مییابد
هفت صبح| صبح چهارشنبه، خبر رسید که قیمت جهانی طلا کمی عقبنشینی کرده است. علت آن را هم خیلی ساده عنوان کردند. دلار آمریکا جان گرفته و بهای طلا کمی فروکش کرده است. جالب آنکه تنها یک روز قبل، همین طلا با جهش ناگهانی، رکورد تازهای در بازار ثبت کرده بود؛ رکوردی که نفسها را در بازارهای مالی جهان بند آورد. گزارشها نشان میداد که چشمانداز کاهش نرخ بهره در آمریکا و ضعف بازار کار، سرمایهگذاران را به سمت خرید طلا کشانده و حالا با تقویت دلار، همان خریداران ناچارند عقبنشینی کنند.
اعداد و ارقام هم روشن بود چون هر اونس طلا به ۳۶۸۱ دلار و ۶۴ سنت رسید و معاملات آتی در نیویورک هم کمی پایینتر آمد. این رفت و برگشتها تنها خبر یک روز نیست؛ بلکه تصویری از بازی پیچیده میان چند متغیر است که در آن نرخ بهره، ارزش دلار، سلامت اقتصاد آمریکا و البته روان سرمایهگذاران جهانی نقش ایفا میکنند. اگر بخواهیم ساده کنیم، طلا فقط فلزی زرد نیست؛ دماسنجی است که نشان میدهد جهان چطور به آینده نگاه میکند.
دلار و طلا؛ یک دوئل قدیمی
از دیرباز میان دلار و طلا رابطهای معکوس وجود داشته است. هر وقت دلار قویتر میشود، طلا عقب مینشیند؛ چرا؟ چون وقتی ارزش دلار بالا میرود، خرید طلا برای کسانی که با ارزهای دیگر معامله میکنند گرانتر تمام میشود و تقاضا پایین میآید. درست برعکس، اگر دلار ضعیف شود، همه سراغ طلا میروند و قیمت آن بالا میکشد. این همان رابطهای است که در ابتدای این گزارش به آن اشاره شد.
نرخ بهره؛ دشمن یا دوست طلا؟
بانک مرکزی آمریکا، فدرال رزرو، نقش مهمی در این بازی دارد. هر بار که نرخ بهره پایین میآید، هزینه نگهداشتن طلا کاهش پیدا میکند. چون طلا سود بانکی ندارد، وقتی نرخ بهره بالا باشد، همه ترجیح میدهند پولشان را در بانک یا اوراق قرضه نگه دارند. اما وقتی نرخ بهره افت میکند، جذابیت طلا بیشتر میشود. به همین دلیل، بازارها چشم به تصمیم نشست فدرال رزرو دارند؛ اگر نرخ بهره پایین بیاید، قیمت طلا میتواند دوباره جان بگیرد.
اقتصاد واقعی؛ دادههایی که حرف میزنند
اما ماجرا فقط به سیاستهای پولی خلاصه نمیشود. خبرها از اقتصاد آمریکا نشان میدهد که خردهفروشی رشد کرده، یعنی مردم هنوز خرید میکنند. اما پشت این آمار، نشانههایی از ضعف بازار کار و فشار تورمی دیده میشود. این ترکیب متناقض برای سرمایهگذاران به این معناست که آینده روشن نیست. هر زمان مردم از آینده اطمینان خاطر ندارند طلا ذخیره میکنند چون مردم برای سرمایههای خود دنبال پناهگاهی امن میگردند.
روانشناسی بازار؛ ترس و طمع
هیچ بازاری بدون احساسات انسانی قابل درک نیست. طلا بیش از هر کالای دیگر، از ترس و طمع سرمایهگذاران نیرو میگیرد. وقتی جهان چه از جنگ، چه از تورم و چه از سیاستهای عجیب و غریب احساس ناامنی میکند طلا میدرخشد. اما کافی است نشانهای از آرامش یا قدرت دلار پیدا شود، تا همان سرمایهگذاران با شتاب داراییهای خود را بفروشند. افزایش دارایی صندوقهای بزرگ مثل SPDR Gold Trust در یک روز اخیر نشان میدهد که هنوز ترس در بازار زنده است و بسیاری به آینده مطمئن نیستند.
نقره و پلاتین
اگرچه خبر اصلی درباره طلاست، اما نقره و پلاتین هم تصویر مشابهی دارند. نقره اندکی کاهش یافت و پلاتین هم همینطور. این نشان میدهد که ماجرا فقط درباره یک فلز نیست، بلکه درباره کلیت فضای بازارهای جهانی است؛ فضایی که به تصمیمهای سیاسی در واشنگتن و رفتار دلار گره خورده است.
وقتی خبر کاهش ۰.۲۳ درصدی طلا را میخوانیم، شاید اعداد کوچک به نظر برسند. اما پشت این تغییرات جزئی، دریایی از معادلات پیچیده جریان دارد. تصمیمهای فدرال رزرو، وضعیت اقتصاد آمریکا، نوسان دلار، احساسات سرمایهگذاران و حتی تعرفههای جدیدی که دونالد ترامپ وعده داده است. اینها همه دست به دست هم میدهند تا طلا، این فلز دیرین و نماد امنیت، همچنان نقش دماسنج جهان را ایفا کند.
در نهایت، نوسان اخیر طلا به ما یادآوری میکند که اقتصاد جهانی بیش از هر زمان دیگری به هم گره خورده است. یک تصمیم در واشنگتن یا یک داده در بازار کار آمریکا میتواند ارزش دارایی سرمایهگذار در تهران یا پکن را هم تحت تأثیر قرار دهد. برای سرمایهگذاران خرد، پیام روشن است.
طلا همچنان پناهگاه امنی است، اما نه بدون ریسک. این بازار همانقدر که میتواند امنیت بدهد، میتواند با یک چرخش دلار یا تغییر نرخ بهره، ارزش داراییها را پایین بکشد. عقلانی آن است که طلا را نه تنها به امید سود سریع، بلکه به عنوان بیمهای برابر بحران نگه داشت.