رئال مادرید؛ فصلِ سخت سیاه و سفید
بازی افتتاحیه رئال مقابل مایورکا باعث عصبانیت و بیاعتمادی رئالیها به یک فصل سخت پُرفشار شده
هفت صبح| بازی رئال مادرید را آنالیز کردن و منتقد فنی این تیم بودن کار بسیار سختی است؛ چون رئال طرفداران بسیار زیادی دارد که هر یک نگاه شخصی و تفسیر خاص خود از بازیها و ستارههای این تیم را دارند؛ یعنی یکدستی خاصی میان این قشر طرفداری وجود ندارد، درست مثل ترکیب تیمی رئال که وقتی بیثبات میشود، همهچیز به هم میریزد. بازی افتتاحیه این تیم مقابل مایورکا که باعث عصبانیت و بیاعتمادی رئالیها به یک فصل سخت پُرفشار شده، شاهدی بر این مدعا است که به آن میپردازیم.
رئال مادرید فصل 25-2024 لالیگا را با تساوی ناامیدکننده مقابل مایورکا آغاز کرد که هشداری بزرگ به این تیم مدعی بود؛ نتیجهای که حتی در چند دقیقه پایانی بازی میتوانست 1-3 به نفع میزبان جنگجو و پُرتلاش این جزیره زیبای مدیترانهای شرق اسپانیا باشد.
رئال در بازی افتتاحیه خود در لالیگا، به وضوح چند عیب بزرگ داشت که قطعاً در طول فصل، این تیم و طرفدارانش را آزار میدهد:
عدم بالانس تیمی
بازنشستگی تونی کروس، قرار دادن فده والورده با پیراهن شماره 8 در پست هافبک بازیساز (به جای کروس)، تغییر اجباری سیستم بازی به 1-3-2-4 و نیمکتنشینی لوکا مودریچ در لاینآپ شروع، عملاً باعث سردرگمی در میانه زمین رئال شده بود. والورده به وضوح توان بازیسازی از عقب زمین را ندارد و شوآمنی هم بیشتر نقش یک شومن را در میانه زمین بازی میکند و هرگز بازیکنی در سطح فیکس رئال نشان نداده است.
سبایوس هم که میتواند با کمی اعتماد به نفس در این جناح موثر واقع شود، عموماً روی نیمکت قرار دارد و بقیه حکایات مثل جایگزینی آردا گولر به جای تونی کروس هم بیشتر شبیه یک مضحکه و شو تبلیغاتی برای توجیه استخدام یک بازیکن درجه دو ترکیهای است. مادریدیها یک دهه با ترکیب درخشان مودریچ، کروس، کاسیمیرو موفق به کسب عناوین مختلف قهرمانی شدند و به نظر میرسد جانشینان مناسبی برای این نقطه عطف تاریخی خود پیدا نکردند.
تداخل پست
از همان اول هم معلوم بود که جذب کیلیان امباپه باعث تداخل پست بازی او با وینیسیوس جونیور میشود. پسر لوسِ برزیلی که به هیچ صراطی مستقیم نیست، از بازی در پست محبوب خود «وینگر چپ» تکان نخورده و امباپه هم که عاشق بازی در این پست است و تمام توان خود را روی استارتهای جناح چپ زمین متمرکز کرده، موجب این تداخل پست بین دو ستاره تیم شده است. رئال مادرید فاقد یک شماره 9 کلاسیک است و تقریباً همه طرفداران تیم در اقصی نقاط دنیا به این امر واقف هستند؛ بهجز تیم مدیریتی و مربیگری رئال که حرفی جز «تیم کامل است و خرید جدیدی نخواهیم داشت» ندارند و نمیزنند!
ثبات فردی و تیمی
همیشه این عامل را مهمترین وجه موفقیت یک تیم ورزشی در مسابقات دورهای ذکر کرده و از رئال مادرید به عنوان الگوی این ثبات تیمی یاد کردم؛ اما در بازی اول فصل رئالیها هرگز این موقعیت ایجاد و دیده نشد! تیم به وضوح بیثبات بود که به برخی دلایل آن اشاره کردیم. از سوی دیگر برخی بازیکنان و ستارههای تیم که از آنها انتظار زیادی میرود هم هرگز در حد نام خود ظاهر نشدند؛ نفر اول این فهرست، آقای وینیسیوس است که مثل خیلی از بازیهای خارج از خانه، در مایورکا هم مشغول جروبحث با نفرات مستقیم تیم مقابل و تماشاگران حریف بود و تقریباً تمامی توپهایی که دریافت کرد را خراب کرد و وقتی تعویض شد، با بیادبی از زمین بیرون رفت تا مثلاً اعتراض خود را نشان دهد.
عجیب است باشگاهی به بزرگی رئال مادرید حریف بداخلاقیهای این بازیکن غُرغُرو و روی اعصاب نمیشود؛ وقتی او وارد این فاز شخصیتی میشود، رئال بزرگترین ضربه را از یار خودی میخورد! نفر بعدی جود بلینگام است؛ یک بازیکن دوشخصیتی که در نیمه دوم فینال سوپرکاپ اروپا ستاره بازی میشود و در بازی مایورکا، مثل روح در زمین حاضر میشود. این مرد انگلیسی خسته است و معلوم نیست چه زمانی این بار سنگین را زمین میگذارد تا همان بازیکنی شود که انتظار از او میرود.
نفر سوم کارواخال است که به نظرم بدترین بازیکن بازی مایورکا بود؛ او وقتی یک و دو زیبا با رودریگو را با یک پاس عرضی دوزاری لو داد تا مایورکا ضدحمله بزند، کرنر بگیرد و گل مساوی را به ثمر برساند، نشان داد که چطور میشود ظرف کوتاه مدت، از اوج به حضیض افتاد. بازیکنی که بعد فینال یورو 2024 مدعی توپ طلا شده بود! نفر چهارم هم فده والورده است که در خیلی از بازیها، وقتی در پست اصلی خود بازی نمیکند، مایوسکننده ظاهر میشود؛ مثل همین بازی مایورکا که میخواست نشان دهد برای جانشینی کروس آمده، اما حتی سایهای از مرد آلمانی هم نبود. والورده در پست هافبک میانی و تهاجمی جواب میدهد، جایی که میتواند از سرعت و توان پا به توپ خود و شوتهای سنگینی که میزند، بهره گیرد؛ اما او اصلاً ویژگی یک پلیمیکر آن هم در سطح تیمی چون رئال مادرید را ندارد.
اینجاست که واژه ثبات فردی اهمیت پیدا میکند و بازیکنی ستاره فوتبال میشود که همیشه در یک لِوِل بازی کند یا حداقل از یک سطح پایینتر نیاید. نمونه آنها هم کم نیستند؛ تونی کروس، لوکا مودریچ، تیبو کورتوآ و در تیم رقیب، لامین یامال و لواندوفسکی...
جنتلمن و آچمز! کارلو آنچلوتی سرمربی خوبی است؛ حداقل در دوره دوم مربیگری خود در رئال مادرید این را نشان داده است. او آرام، صبور و باشخصیت است، خیلی وقتها تصمیمات خوبی میگیرد، قدرت رهبری ستارهها را دارد، رختکن را به خوبی مدیریت میکند و در مجموع یک مربی جنتلمن تمامعیار است؛ اما دو ایراد بزرگ هم دارد: عدم توجه به بازیکنان جوان آکادمی که باعث فراری شدن آنها از تیم میشود و آچمز شدن در برخی بازیها وقتی گل مساوی را میخورد و جرات تعویض پیدا نمیکند.
آنچلوتی به بیشتر ستارههای جوان کاستیا مثل رافا مارین، ماریو خیلا، سرخیو آریباس، نیکو پاز، آلکس خیمنز، آلوارو رودریگز بیتوجهی کرده تا آنها به جایی دیگر فکر کنند و بروند. از جمع نفرات جوان جذبشده هم گولر و اندریک صرفاً در حد نیمکت مورد تایید کارلتو هستند و شانسی برای بازی ندارند. به نظرم اگر هر یک از این نفرات در اردوی تیم رقیب بودند، حتماً در فهرست نفرات فیکس قرار میگرفتند.
مورد دیگر محافظهکاری و احتیاط افراطی این مربی ایتالیایی است که تا سر حد جنون روی اعصاب هواداران تیم میرود. او خیلی سخت تعویض میکند و اگر اصرارهای پسرش داویده آنچلوتی نباشد، شاید هرگز تن به تعویض ندهد. نکتهای که باعث شد رئال مادرید دو امتیاز در مایورکا جا بگذارد و سرافکنده به مادرید بازگردد.
آنچلوتی عدم جدیت و تعهد دفاعی بازیکنان را عامل ناکامی بازی مایورکا اعلام کرد. معلوم نیست این دو محور اصلی ورزش گروهی فوتبال چگونه در ذهنیت بازیکنان رئال جای نگرفته که هر دم باید از آن یاد کرد و سعی در برطرف کردن آن نمود!