نکتهبازی| افشاگری از یک نیمکت پر سر و صدا و تو خالی!
مروری بر لحظات پایانی یک بازی مهم فوتبال
روزنامه هفت صبح| با به کارگیری ادوات ساده جاسوسی توانستیم، از آنچه در دقایق پایانی یک بازی مهم فوتبال که حدود 10 روز پیش برگزار شد، باخبر شویم. البته حرفها خیلی بیشتر و طولانیتر از این است و ما سعی کردیم مهمترین آنها را بازگو کنیم.
در دقایق پایانی سرمربی تیم موردنظر، یکی از دستیارانش را از روی نیمکت صدا میزند و از او میپرسد: «تا الان چند تا کرنر زدیم؟» اما دستیار انگار حواسش نبوده و عدد دقیقی را به ژنرال نمیدهد و همین باعث عصبانیت او میشود. سرمربی فریاد میزند: «حالا من چطور ثابت کنم تیمم خوب فوتبال بازی کرده است؟»
دستیار هم با سری پایین به سمت نیمکت برمیگردد. چند دقیقه بعد، سرمربی تیم ملی یکی از بازیکنان ذخیره را که در حال گرم کردن است، فرا میخواند. بازیکن به سرعت به سمت سرمربی میرود و منتظر توضیحات و شرح وظایفش است اما سرمربی تیم ملی میپرسد: «چرا به من زل زدی؟ برو پیش رئیس تیم آنالیز!»
بازیکن سریع نزد او میرود اما ظاهرا خبری از دفتر آنالیز معروف او نیست. انگار استاد دفتر را در هتل جا گذاشته است! بازیکن و رئیس تیم آنالیز بیسر و صدا به هم نگاه میکنند و ناگهان سرمربی متوجه ماجرا میشود و با عصبانیت به بازیکن دستور میدهد که برود و روی نیمکت بنشیند.
در لحظات آخر هم یکی دیگر از دستیاران پیشنهاد یک تعویض را به سرمربی میدهد اما او میگوید: «اگر تعویض کنم و نتیجه بدتر شود چه؟ میبینی که من چقدر مشورتپذیرم اما لازم نکرده. برو بشین سر جات.»
رسانه نه، «بله قربانگو»ها قهرمانی را از ما گرفتند!
مصاحبه تند و تیز داریوش مصطفوی و حملات او به منتقدان تیم ملی عجیب و غیرمنتظره بود. مشخص نبود که او از چه چیز اینقدر عصبانی بود که در این مصاحبه هر چه از دهانش درآمد، به جواد خیابانی گفت. «مزاحم فوتبال» و «تنها کسی که اصلا فوتبال را نمیفهمد»، از القابی بود که رئیس اسبق فدراسیون فوتبال به خیابانی داد.
البته ما هم انتقادهای زیادی به خیابانی داشتیم و داریم و خواهیم داشت اما هیچ وقت پا را از حیطه ادب بیرون نگذاشتهایم و به او یا هر کس دیگری، بیاحترامی نکردهایم و واقعا نمیدانیم مصطفوی چرا اینقدر غیرمنطقی و غیرمنصفانه درباره خیابانی صحبت کرد.
او درباره تیم ملی هم گفت: «من با این تجربه بالای ۶۵ سال در فوتبال، زمانی که ۱۸ سالم بود در تیم ملی بازی کردم و الان ۸۰ سال سن دارم و با شما حرف میزنم، هیچ زمانی این تعداد بدخواه و دشمن را نسبت به تیم ملی چه در داخل و خارج ندیدم.» اما ظاهرا یادش رفته یا ترجیح داده فراموش کند که رسانههای مخالف کارلوس کیروش در ایران چه بلاهایی برسر او آوردند.
اتفاقا این بار رسانهها تا لحظه آخر حامی تیم ملی بودند، حتی آنهایی که منتقد و مخالف قلعهنویی بودند. اما جناب مصطفوی گفتهاند: «رادیو و تلویزیون و رسانهها و سایتهای نابخرد، قهرمانی را از ایران گرفتند.» البته ایشان هم حق دارند نظرشان را محترمانه ابراز کنند اما به نظر ما چیزی که قهرمانی را از ایران گرفت حمایت نابخردانه و چشم و گوش بسته حامیان قلعهنویی بود، نه رسانههای منتقد!