هر آنچه باید از لغو کنسرت شجریان و حاشیههایش بدانید

درباره آنچه از نشست خبری همایون شجریان آغاز شد و به میدان آزادی ختم نشد
هفت صبح| «موسیقی تا همیشه برای مردم»؛ این عنوانی است که همایون شجریان برای اجرای کنسرت رایگانی که قرار بود در میدان آزادی برگزار کند، انتخاب کرد. شجریان که در نشست خبری از برگزاری کنسرت رایگان 22 شهریور در میدان آزادی گفته بود تنها چند ساعت بعد و در پاسخ به واکنشهایی که این خبر در جامعه برانگیخت، در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «این اجرا خواستهای بود که سالها در دل داشتم و بارها بر زبان آورده بودم. امروز که امکان تحقق آن فراهم شده، بر خود وظیفه میدانم به عهد و آرزوی دیرینهام پایبند بمانم و این برنامه را برای مردم شهرم برگزار کنم.»
غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کن
در بخش دیگری از این دلنوشته شجریان در توضیح به کسانی که این کنسرت رایگان را بخشی از برنامههای عادیسازی شرایط جامعه خوانده بودند، نوشت: «بر کسی پوشیده نیست؛ فشارهای اقتصادی، نگرانیهای اجتماعی و بیمهای بزرگتر از آیندهای نامعلوم. هیچکس نمیتواند انکار کند که ما در شرایطی دشوار زندگی میکنیم.
اما درست در همین بستر سختیها و دل دشواریهاست که امید و زندگی معنا مییابد و موسیقی میتواند لحظهای آرامش، همدلی و امید بیافریند. من بر این باورم که موسیقی، لحظهای برای آرامش و پیوند دلهاست، نه ابزاری برای عادینمایی یا انکار رنجها.
این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظهای حال خوش به مردمی است که سزاوار شادیاند. باور دارم که این خواسته کوچک، حق طبیعی برای همه ماست. ما زاده و پرورده نسلی هستیم که گفتند غمهای بزرگ را به کارهای بزرگ تبدیل باید کرد.» او درنهایت خواسته بود این بستر آماده برای همدلی به قضاوت گره نخورد.
تردید بر همدلی در دل آزادی
اما خواسته همایون شجریان چنان هم از سوی منتقدان پذیرفته نشد. برگزاری کنسرت رایگان در میدان آزادی که همیشه بستری برای برنامههای مناسبتی دولتی بوده است، گام بزرگ و در عین حال ناباورانهای برای ایجاد همدلی و اعتباربخشی به موسیقی بود. به همین خاطر سخنان و درخواست او، با نگاه تردید و ناباوری شنیده شد.
واکنش به این برنامه به تناسب جایگاه موسیقی در ادبیات رسمی حکومت بود. چنانکه منتقدان بیان کردند هیچگاه در چهل و اندی سال گذشته موسیقی نه تنها برای ایجاد همدلی، که حتی دور از خواست مردم جامعه تعریف و کارکرد داشته است؛ پس چنین تغییر رویکردی قابل قبول نبود. اما نظرات به همینجا محدود نماند، گمانههایی از دریافت دستمزد 20 میلیاردی شجریان بیان شد و همین بهانهای بود تا کنسرت رایگان او به حاشیههای جدید وارد شود.
نه دلنوشته خودش و نه حمایتهای مختلفی که از رئیس جبهه اصلاحات تا رسانهها نسبت به این اقدام گفته شد هیچکدام مورد قبول قرار نگرفت. حتی ادلهای پربنیان از ایجاد همدلی، اقدام بزرگ این خواننده برای مردمی که این روزها زیر بار اقتصادی توان استفاده از هنر او را ندارند.
کنسرت آزادی لغو شد
درنهایت دو روز بعد از اعلام برگزاری کنسرت، شجریان پست دیگری در صفحهاش منتشر کرد و نوشت: «آن چیزی که حدس میزدم آخر سر همان شد. در دو روز گذشته وسایل ما اجازه ورود نگرفته و به نظر میآید که توان مدیریت برای حضور جمعیت میلیونی این اجرا وجود ندارد.
این اجرا انجام نخواهد گرفت.» ساعاتی بعد علیرضا زاکانی در حیاط هیئت دولت بر این اتفاق صحه گذاشت و گفت: «بنا شده همه کمک کنیم تا این کنسرت با اطمینان کامل و در شرایط مناطق برگزار شود. مکان برگزاری کنسرت این خواننده به احتمال زیاد ورزشگاه آزادی خواهد بود که مسئولان مربوطه در این خصوص اعلام نظر میکنند.»
همه راهها به معاون هنری ارشاد ختم میشود
پس از آن معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران در یادداشتی به شفافسازی جریان کنسرت رایگان آزادی پرداخت. محمدامین توکلیزاده نوشت: «در دوشنبه تعطیل رسمی، از برگزاری چند کنسرت در میدان آزادی اطلاع دادند، که نخستین اجرا هم برای همایون شجریان است.
فرض بر آن بود که تمهیدات اجرایی برای آن اندیشیده شده؛ اما مشخص شد که معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد تنها در سطح رایزنی ستادی موضوع را مطرح کردهاند و درخواست روز سهشنبه در شورای تأمین استانداری تهران بررسی و تصمیمگیری میشود. درنهایت شهرداری منطقه 9 اعلام کرد با امکانسنجی، امکان برگزاری این برنامه در میدان آزادی وجود ندارد پس باید از طرح دوم، ورزشگاه آزادی برای این اجرا استفاده شود.»
توکلیزاده در توضیحات خود به صراحت این تغییر مکانی کنسرت را به دلیل عدمهماهنگیها و اعلام درخواست معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد دانست و ممانعت از ورود وسایل گروه را نیز نتیجه همین عدم هماهنگی اعلام کرد. او درنهایت خواستار تعویق یک هفتهای زمان کنسرت برای مکان جدید هم شد. «اجرای برنامههای بزرگ و فاخر تنها روی کاغذ محقق نمیشود و نیازمند همافزایی بیندستگاهی و تعامل سازنده است. آرزو دارم کنسرت این هنرمند محبوب در شأن هنر ایرانی و شهروندان عزیز تهرانی برگزار شود.»
زندگی ما، زندگی غیرعادی ماست
درنهایت درخواست اجرای کنسرت در میدان آزادی که بنا به گفته مدیربرنامههای همایون شجریان سابقه 5، 6 ساله دارد لغو شد. شجریان از لغو کامل خبر داد و شهرداری از تغییر مکان و معاونت هنری سکوت کرد. این همان واقعیتی است که همایون شجریان در بخشی از پست خود نوشت:«زندگی عادی ما، همان زندگی غیرعادی ماست».
این زندگی غیرعادی ماست که با تصمیمات گرفته شده پشت درهای بسته معاونت هنری، با دیدارهای همدلانه با مسئولان مختلف، عادی نمیشود. این همان زندگی غیرعادی است که به خواست یک نفر برای تقویت رزومه وزارت فرهنگ و ارشادی که حالا ماههاست زیر ذرهبین مجلس قرار گرفته، تغییر نمیکند.
این همان زندگی غیرعادی است که معاونت هنریاش، بیش از اقدامات بهجا و موفق، هزینههای بزرگ میتراشد. از هزینه حذف ایران از جامعه هنری در سطح جهان تا نامعتبر کردن اتفاقاتی که برای همدلی کلید خورده و طرحریزی شده است. چند روز پیش، گروهی از نمایندگان مجلس در نامهای مجدد به وزیر متذکر شدند که با وجود کارت زرد که در دستان سیدعباس صالحی گذاشته و از مجلس بدرقهاش کردند، هیچ اقدام موثری در معاونت هنری او دیده نمیشود و حالا داستانی دیگر از خانم معاون وزیر را در تیررس مجلسیون قرار داده است. این زندگی غیرعادی ماست که گاه از ممنوعیتها غیرعادی میشود و گاه در تحولات و حذف ممنوعیتها با ناکارآمدی عقیم میماند.
فرهنگ تابآوری، شانههای خالی مسئولان
کنسرتی که میتوانست در میدان آزادی برگزار شود و اتفاق بزرگی را رقم بزند، هم آرزوی برگزاری کنسرت در این میدان نمادین تهران را محقق کند و هم فتحالبابی برای تغییر رویکرد نسبت به موسیقی باشد؛ به راحتی از دست رفت. برگزاری کنسرت در ورزشگاه 12هزار نفره آزادی، گرچه بخشی از این گشودگی نسبت به موسیقی را نشان میدهد که پیش از آن توسط علیرضا قربانی برگزار شد، اما جایگزینی برای کاهش تأثیرات لغو این آرزوی بزرگ نمیشود.
در دورانی که انعطاف و نرمش در بخشهایی از سیاستهای کلان فرهنگی دیده میشود، عدمبهرهبرداری و استفاده از این فرصتها تنها گرداب فرهنگ و هنر را پرچالشتر و فاصله میان مردم و حکومت را بیشتر خواهد کرد. آنجا که فرهنگ باید ستبر و استوار به میدان میآمد و با کاهش فاصلهها و افزایش اتحاد میان مخالفان و منتقدان حکومتی، راهی برای تابآوری جامعه میشد، ناتوان و شکستخورده مدام به عقب رانده میشود. نقشی که هنرمندان در ناکارآمدی متولیان امر، به تنهایی و فردی بر دوش میکشند. «کنار مردم هستم»، همان همدلیای است که مردم از متولیان و مسئولان انتظار دارند و جای خالیاش احساس نمیشود.