پیام ربیعی: هنرمند نباید از ترس ریسک رشد خودش را متوقف کند!

پیام ربیعی، ترانهسرا، در گفتوگویی مفصل به روند تغییرات موسیقی پاپ در دهه گذشته و نقش مهم ترانه در شکلگیری آثار ماندگار پرداخت.
به گزارش هفت صبح، وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به فضای کلی موسیقی پاپ گفت: «موسیقی پاپ در دهه گذشته دستخوش تغییرات بسیاری بوده است؛ از چرخشهای ملودی تا ترانههایی که جنبه مارکتی دارند و خیلی زود فراموش میشوند. با این حال، آثاری که قابلیت ماندگار شدن داشته باشند، هرچند انگشتشمار، شنیده میشوند.»
وی در خصوص تعادل میان سادگی و پیچیدگی ادبی در ترانه افزود: «تعادل بین سادگی و پیچیدگی مثل راه رفتن روی لبه تیغهست. اگر ترانه بیش از حد ساده باشد، به کلیشه نزدیک میشود و اگر پیچیده باشد، احساس را قربانی فرم میکند. در بازنویسیها، با آزمون همذاتپنداری بررسی میکنم که آیا جملهای به تجربه احساسی مخاطب چیزی اضافه میکند یا نه.»
ربیعی درباره استفاده از ساختارهای نوین در ترانهسرایی اظهار کرد: «در ترانههای 'آخر آذر' و 'خالی' از پاپریکا بند، از ساختار پیشروی پیوسته عاطفی استفاده کردم؛ به جای بازگشت، هر بند یک گام احساسی رو به جلوست. ملودی نیز با اوجگیری تدریجی، مخاطب را در مسیر تدریجی جدایی قرار میداد.»
وی در ادامه درباره نوشتن ترانههایی که مبتنی بر تجربه شخصی خودش نیستند، گفت: «در این لحظهها خودم را معلق میکنم میان جهان خودم و جهان شخصیت یا خواننده. مدلم ترکیبی از گوشدادن و تجسم است؛ شخصیت را با سن، جنس، زخمها و لحن میسازم و بعد به جای او حرف میزنم. مهمترین مهارت در این مرحله، همدلی تخیلی است.»
ربیعی در مورد چگونگی شروع فرآیند نوشتن ترانه توضیح داد: «اغلب یک عبارت ناگهانی مثل جرقه آتش عمل میکند. عبارتی مثل 'به تو از دور نزدیکم' میتواند داستان کاملی را در دل داشته باشد. اما در پروژههای سفارشی، ابتدا روایت و ساختار احساسی را میچینم و سپس واژهها را در آن مسیر تنظیم میکنم.»
در بخش دیگری از این گفتوگو، وی به ترانههای اخیر خود با رضا صادقی و بابک جهانبخش اشاره کرد و گفت: «در ترانه رضا صادقی، لحنی بین اغراق و محافظهکاری داشتم. واژگان نو و ملموس برای مخاطب امروز استفاده شد. در همکاری با بابک جهانبخش، ترانه روی فضای ملودی سوار بود و بیدغدغه جاری شد. مخاطب وقتی حس کند یک جمله از خودش است، آن را برای خودش میداند؛ این یعنی پیروزی ترانه.»
ربیعی با ابراز نگرانی از تأثیر هوش مصنوعی بر ترانهسرایی، تصریح کرد: «هوش مصنوعی میتواند ترکیبهای درست بسازد، اما نمیتواند 'تجربه زیسته' را تولید کند. ترانه انسانی امضا دارد و زخمی را بازتاب میدهد. هوش مصنوعی تقلید میکند، انسان معنا میسازد.»
وی همچنین در پاسخ به اینکه آیا تکرار یک فضای موفق موسیقایی درست است، گفت: «اگر آن فضا بخشی از هویت هنرمند باشد، مانعی ندارد. اما اگر صرفاً فرمول تجاری باشد، تاریخ مصرفش کوتاه است. هنرمند واقعی نباید از ترس ریسک، رشدش را متوقف کند. من همیشه دنبال تجربه جدید هستم، چون در تکرار، احساس کمرنگ میشود.»
در پایان، ربیعی در نقد وضعیت فعلی ترانهسرایی ایران خاطرنشان کرد: «امروز بسیاری از ترانهها نه در خدمت داستاناند، نه شخصیتپردازی. فقط میخواهند روی ملودی بنشینند. ترانه اگر فقط یک جمله کوبنده باشد و باقیاش پُرکننده ریتم، کیفیت فدای فرم میشود. ترانه خوب باید حرفی داشته باشد که جای دیگر نتوان آن را شنید.»