کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۰۳۹۶۰
تاریخ خبر:
بازتاب خلقیات ایرانیان در ادبیات به وقت جنگ و بحران در گفت‌وگو با آرش حیدری

مشکل از «ما» نیست| از «ما» ساختن‌های روشنفکرانه است

مشکل از «ما» نیست| از «ما» ساختن‌های روشنفکرانه است

رفتارهای بقا در نسبت با حیات اجتماعی و منطق حکمرانی صورت می‌پذیرد و ربطی به ذات ایرانی ندارد

هفت صبح،  مهسا کلانکی |  آیا خُلقیات ما ایرانیان و برخوردمان در مقاطع تاریخی با مشکلات، ذاتی است یا اکتسابی؟ این پرسش بنیادین دو دیدگاه را در برمی‌گیرد؛ نخست اینکه این رفتار به اعتقاد برخی مانند محمدعلی جمالزاده به ذات ما ایرانیان بازمی‌گردد یا به اعتقاد برخی دیگر از جامعه‌شناسان در زمان بحران احساس ناامنی در همه جوامع باعث تغییر در خلق‌وخو می‌شود.

مح

در ضمیر ناخودآگاه جمعی مدام خود را متهم می‌کنیم که ما ایرانیان تنبل هستیم، ما ایرانیان فقط اعتراض می‌کنیم، ما ایرانیان روحیه کار جمعی نداریم و...! اما سوال اصلی این است؛ برچسب‌هایی که همواره به مای ایرانی‌ زده شده چه از سوی خودمان و چه از سوی مستشرقان و غربی‌ها چقدر با واقعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ما همخوانی دارد؟

 

  یک طبیب در پی شناخت درد جامعه 

جمالزاده با انتشار کتاب «خُلقیات ما ایرانیان»، اثبات کرد اخلاق ما ایرانیان مربوط به گذشته، حال و آینده نیست و در تمام‌ ادوار تاریخی برای برخی از رفتارها مصداق‌هایی می‌توان یافت. در این کتاب جمالزاده به مثابه یک طبیب در پی شناخت درد جامعه ایران است، دردی که مانع ترقی و علت‌العلل عقب‌ماندگی ما بوده. گاهی این درد در زمان‌ بحران‌هایی مانند جنگ، قحطی و بیماری بیشتر خودش را نشان می‌دهد.

 

  کتاب‌هایی که خلقیات ایرانی را نشانه گرفتند

علاوه بر اثر جمالزاده، آثار دیگری هم هستند که تلاش داشته‌اند مسئله خُلقیات ایرانیان را منظم‌تر بررسی کنند. مقاله‌های سیدحسن تقی‌زاده درباره «بعضی از علل ترقی و انحطاط تاریخی ایران: حیثیت و همت»  (کاوه - 1328)، «سازگاری ایرانی» مهدی بازرگان و کتاب «چرا ایران عقب ماند و چرا غرب پیش رفت» کاظم علمداری، هم از این دست آثار هستند.

 

اقبال جامعه ایرانی به کتاب‌هایی درباره خلقیات ایرانیان ـ که پرفروش‌ترین کتاب‌های حوزه علوم اجتماعی را در بر می‌گیرد ـ نشان از این دارد که جامعه متوجه مسئله‌مند بودن موضوع خلقیات شده است و به آثار این حوزه توجه ویژه دارد، اما در آثاری که نگارش شده هنوز آسیب‌شناسی برخی خلقیات در زمان بحران در جامعه ایرانی یک پرسش اساسی است.

 

متون غیرعلمی و عامیانه

در همه‌ این کتاب‌ها چند ویژگی مشترک می‌بینیم که باعث می‌شود همه را بتوان در یک گفتمان یکپارچه جای داد. هریک از این ویژگی‌ها به تنهایی نقصی مهم محسوب می‌شود و برای نامعتبر ساختن یک متن علمی کفایت می‌کند. نخست آن که هیچ یک از این متن‌ها چارچوب نظری روشنی ندارند و با روشی علمی و مشخص به موضوع بررسی‌شان (که خلق و خوی ایرانیان باشد) نمی‌پردازند.

 

دوم آن که ‌در همه‌ این متون فهرست‌هایی از صفات و ویژگی‌ها استخراج شده و به ایرانیان منسوب شده، بی‌آن که از پشتوانه‌های مرسوم متون علمی مثل پژوهشی آماری یا داده‌هایی عینی و تجربی برخوردار باشند. سوم آن که اغلب این صفات هم نادقیق، مبهم و عامیانه هستند و هم ارتباط معناداری با هم برقرار نمی‌کنند و معلوم نیست چطور و برمبنای چه منبعی استخراج شده‌اند.

 

خلقیات؛ صنعتی ادبی و شبه علمی 

گفتمان خلقیات‌نویسی که با مرحوم جمالزاده آغاز شد و به صنعتی ادبی و شبه‌علمی در کشورمان تبدیل شده، درواقع ابراز نارضایتی و غر زدن روشنفکرانه است. کتاب خوبی به تازگی از آرمین امیر منتشر شده به اسم «ره افسانه زدند» که به شکلی علمی و دقیق این رده از کتاب‌ها را نقد کرده و دور بودن‌شان نسبت به قلمرو علم را به خوبی نشان داده است. مرحوم محمدعلی جمالزاده در کتاب «خلقیات ما ایرانیان» و مرحوم سید حسن تقی‌زاده در ماهنامه «کاوه» در مقاله‌ای با نام «آه‌ ایرانی‌ها» اشاره کرده‌اند که ایرانی‌ها در زمان بحران، به جای پشتیبانی و همدلی با یکدیگر به نوعی «خودخواهی» روی آورده‌اند.

 

آیا این موضوع به خلقیات کلی ما ایرانیان و معنای علمی ژنتیک بازمی‌گردد و یا ناشی از حکومت‌هایی هستند که ایرانی‌ها در طول تاریخ آن را زیاد تجربه کرده‌اند؟ (برای مثال هوشنگ ماهرویان در کتاب «تبارشناسی استبداد ایرانی ما» استبداد دیرینه را عامل طولانی‌مدت عقب ماندگی ایران می‌داند.)  از زمانی که کشور ما در جنگ با اسراییل دست و پنجه نرم می‌کند مدت زمان زیادی نمی‌گذرد، اما در همین مدت کوتاه آسیب‌هایی در بدنه فرهنگی و اخلاقی کشور رخ داد که توجه جامعه‌شناسان را به خود جلب کرد.

 

 چرا «صفتی» را به ایرانی ها چسباندند

آرش حیدری، جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ، از نویسندگان کتاب «برآمدن ژانر خلقیات در ایران» است که با جستجوی نامش در اینترنت می‌توان به تلاش‌های علمی‌اش در این زمینه پی برد. حیدری درباره خلق و خوی ایرانی در زمان بحران‌های مختلف به خصوص جنگ معتقد است مسئله این نیست که «ما ایرانی‌ها» چه صفتی داریم، مسئله این است که چرا و چگونه دانشی شکل گرفت که تلاش کرد صفتی خاص را به «ما ایرانی‌ها» بچسباند. 

 

   داوری‌های اخلاقی اسطوره‌ای

او در پاسخ به این پرسش که چرا زمانی که یک بحران عمومی مانند جنگ پیش می‌آید مردم ما به جای همدلی اجتماعی یکباره پشت یکدیگر را خالی می‌کنند و به یک ترس اجتماعی دامن می‌زنند؟ بیان کرد: «مگر مردم دیگر نقاط جهان در هنگام بروز معضل عمومی مانند جنگ چه می‌کنند؟ درکی که ما از روان‌شناسی اجتماعی داریم درک بسیار مخدوشی است. ما تصور می‌کنیم با علم الاخلاق جامعه را می‌شود اداره یا فهم کرد.

 

این داوری‌های اخلاقی و سنگر گرفتن در خلق‌ و خوشناسی اسطوره‌ای است 150 ساله که از دهه 40 بدین سو جان بیشتری گرفت. مسئله را به خلق و خوی مردم فروکاستن یعنی در پرانتز گذاشتن وجه عمیقی از سازوکارهای تاریخی و اجتماعی. اینکه مردم در هنگامه بروز فاجعه دچار هراس می‌شوند شرقی، غربی و ایرانی و خارجی ندارد این یک قاعده عام رفتار بشری است. بشر و گروه‌های اجتماعی در هنگامه بروز فاجعه هراس می‌گیرد و رفتارهای بقا را پیش می‌گیرد.

 

مسئله اینجاست که این هراس چگونه با وضعِ عمومی و کلان اداره جامعه گره می‌خورد و چگونه جهت می‌گیرد؟ وقتی پیام درونیِ یک وضعیت این است که خودت باید مراقب خودت باشی و هیچ کس و هیچ نیرویی نیست که از تو حمایت کند شما در هرجای دنیا هم باشید با احساس عمیق ناامنی و رفتارهای متناسب با آن مواجه خواهید شد».

 

  احتکار به وقت جنگ، نتیجه مکانیسم حکمرانی است

او درباره اخلاق ایرانیان در زمان جنگ و برای مثال در زمینه احتکار کالا می‌گوید: «در مورد طیفی از رفتارها همچون احتکار می‌شود کلی داوری اخلاقی در مورد احتکارکننده ردیف کرد که چه انسان پلید و حقیری است که حتما هست. به نظر من مسئله اینجا نیست، مسئله بر سر آن سازوکار توزیع و تولید کالا است که احتکار کردن آنقدر در آن راحت است. چرا تصور می‌کنیم در مکانیسم‌های حکمرانی باید روی خوب بودن و مهربان بودن آدم‌ها  حساب کرد؟

 

فرایند حکمرانی که نباید روی این حساب کند که شانس بیاورد در هنگامه بحران افراد خوبی پیدا بشوند و احتکار نکنند. مسئله بر سر این نیست که مردم «ما» احتکار می‌کنند، مسئله اینجاست که سازوکار کلان اقتصاد، منطق تولید و توزیع کالا و گره خوردگیش با رانت و هزار معضل دیگر درِ احتکار را باز می‌گذارد. واقعا تصور می‌کنید اگر برای مثال در آلمان درِ احتکار کردن باز باشد کسی آن‌جا احتکار نمی‌کند؟

 

من فکر می‌کنم این خلقیات‌گرایانه خواندن ماجرا به سمتی پیش می‌رود که از اساس درکی از حیات اجتماعی ندارد. حیات اجتماعی یعنی منطق گره خوردگی انسان‌ها به یکدیگر. آنچه واحد تحلیل است این گره‌خوردگی است، این گره‌گاه‌ها است نه خلق و خوی تک‌تک آدم‌ها».

 

   ما ایرانی‌ها خودخواهیم؟ نگاه یک‌سویه تمامیت‌خواه

حیدری در پاسخ به این پرسش که مرحوم محمدعلی جمالزاده در کتاب «خلقیات ما ایرانیان» اشاره داشته است که این موضوع در ایرانیان به نوعی خودخواهی باز می‌گردد؛ آیا ما ایرانیان خودخواهیم؟ گفت: «مسئله را یک گام عقب‌تر باید برد. در سوال شما این فرض وجود دارد که ما ایرانی‌ها یک دردی داریم که همان خودخواهی است. حالا چرا اینطور است، گروهی آن را به ژنتیک ما ربط می‌دهند و گروهی آن را به خاطر استبداد ریشه‌دار می‌دانند.

 

من عرضم چیز دیگری است. من عرضم این است که خودِ این ادعا که «ما ایرانی‌ها خودخواهیم» ادعایی مشکوک است؛ به دلایل بنیادین تاریخی. برای مثال «ما» یعنی چه؟ طی چه فرایندی این «ما» را برمی‌سازیم؟ مردِ فارسی که در فرمانیه می‌نشیند طی چه فرایندی با دخترِ بلوچی که در کپر است جمع می‌شود و بعد یک میانگین خلق و خویی می‌گیرد؟ بحرانِ اول در همین مفهومِ «ما» باید جستجو شود که دارای یک صفتِ مشترک است.

 

80 میلیون آدم را واحد می‌کنیم بعد به آن صفتی روان‌شناختی می‌دهیم؟! صفتی که بیش از آنکه راهی بگشاید بر ابهام می‌افزاید. خودخواه بودن یعنی چه؟ الان برویم در فلان کشور پیشرفته یک پیمایش انجام بدهیم ببینیم چند درصد نگرش‌های خودخواهانه دارند؟ این‌ها همه فرار کردن از پاسخ به مسائل و پرسش‌های عمیق‌تر است. یک لحظه به این جعل هولناک دقت کنید که تا کجا دچار بحران هستی‌شناسانه است.

 

سطح بعد برمی‌گردد به تاریخِ شکل‌گیری خود این ایده «ایرانیِ خودخواه» این ادعا، ادعایی شرق‌شناسانه است. سفرنامه‌نویسان و مستشرقین طی دوران استعمار مجموعه‌ای از متون را درباره خلق و خوی مردمان سرزمین‌های دیگر تولید کردند که می‌شود مفصل به آن‌ها پرداخت. این نگاه یکسویه‌نگر و خام‌اندیشانه کل کثرت و تمایزات و تفاوت‌های سرزمین‌های به اصطلاح «شرقی» را در پرانتز گذاشت و همه را ذیل یک نگاه یک سویه تمامیت‌خواه یک‌دست کرد و صفت داد. ادوارد سعید در اثر شرق‌شناسی این مسئله را به خوبی نشان داده است».

 

  به مفروضات بنیادین شک کنیم

این جامعه‌شناس افزود: «من فکر می‌کنم باید در این مفروضات بنیادین کمی شک کنیم. برای مثال این ایده که «روحیه» استبدادی داریم، عمیقا نسبت به صد و پنجاه سال مبارزات ضد استبدادی، انواع جنبش‌ها، تحولات، تلاش‌ها کور و کر است. این ایده که «ما خودخواهیم» به انبوهی از رفتارهای یاری‌گرایانه و شکل‌بندی‌ اجتماعات محلی و منطقه‌ای در هنگامه بروز بحران‌ها کور و کر است چرا؟ چون می‌خواهد این ایده بنیادین را اثبات کند که «ما ایرانی‌ها» یک صفت خاص داریم بعد هم دست بزند به انواع درمان‌هایش که چیزی جز هجوم افسارگسیخته به زندگی را در پی نداشته‌اند».

 

   صفت شخصیت‌شناسانه کثیر خطای هستی‌شناسانه

حیدری ادامه داد: «آیا حرف‌های من به این معنا است که پس «ما خیلی خوبیم» به هیچ وجه! مسئله اینجا است که حمل صفتِ روان‌شناختی و شخصیت‌شناسانه به شکل‌بندیِ کثیر، متمایز و در حال تغییر و تبدیل یک اجتماع یک خطای عمیقا هستی‌شناسانه است. مسئله این نیست که «ما ایرانی‌ها» چه صفتی داریم، مسئله این است که چرا و چگونه دانشی شکل گرفت که تلاش کرد صفتی خاص را به «ما ایرانی‌ها» بچسباند».

 

   آموزش دهیم و فرهنگسازی کنیم

حیدری درباره اینکه برخی معتقدند که عوامل تاریخی و حمله‌هایی که در طول تاریخ به ایران شد در رفتار و خلقیات ایرانی تأثیر گذاشت و عده‌ای نبود فرهنگ‌سازی را دلیل برخی رفتارها می‌دانند؛ بیان کرد: «این نگاهی است مرکزگرا، تهران‌محور و البته روشنفکر‌مآب که دور ایستاده است و کثیری از رویدادها و رفتارها را یکی و واحد می‌بیند. این نگاه جریان اصلیِ فهم حیات اجتماعی در ایران است.

 

زیست اجتماعی 80 میلیون انسان با تفاوت‌ها و تمایزات درونی که دارند خیلی بیشتر از این داوری‌های عام است. وظیفه علم، روشن کردن این تفاوت‌‌ها و فهم درونی آن‌ها است نه توهمِ یافتم یافتم. این تفکر ذات‌گرا است و فرض می‌کند فصل مشترک یا همان جوهر بنیادین را یافته است. پدیده‌های اجتماعی جوهر ندارند، این درس اول تفکر جامعه‌شناختی است. مسئله بر سر تغییر، دگرگونی و شکل‌بندی‌ها است نه یافتن جوهر‌ها.

 

نسبتی وجود دارد بین منطقِ زندگی اجتماعی و سازوکار متعین شدنِ آن در فضا - زمان. بیایید برای مثال به ترافیک فکر کنیم. هیچ چیز راحت‌تر از توضیح بحران ترافیک با خلقیات نیست. جنس ما جور جور است. ایرانی خودخواه، قانون‌گریز حالا پشت ماشین نشسته خب بدیهی است چطور رانندگی می‌کند. می‌بینید همه چیز حل شد. نتیجه: باید آموزش بدهیم و فرهنگ‌سازی کنیم».

 

   بقا، حیات اجتماعی و منطق حکمرانی

او با اشاره به اینکه این‌گونه رفتارها را می‌توان در خلقیات ایرانیان ثابت دانست؟ افزود: «رفتارهای بقا در نسبت با سازوکارهای حیات اجتماعی و منطقِ حکمرانی و در دسترس بودن یا نبودن صورت می‌پذیرند و هیچ ربطی به ذاتی به نام ایرانی بودن ندارد. احتمالا باید از تداوم یک وضعیت تاریخی که همانا وضعیتِ حاشیه‌ای در اقتصاد جهانی است حرف زد تا بشود چنین چیزی را توضیح داد. هجوم به انبارها و احتکار رفتاری نیست که ربطی با ایرانی بودن، هندی بودن، آلمانی بودن، ژاپنی بودن داشته باشد. بحث بر نسبت رفتار، نگرش و وضعیتِ مستقر زندگی است».

 

اخبار مأیوس‌کننده جنگ را باور کنیم؟

و امروز این سوالی که در اذهان تداعی می‌شود این است که در این سیلِ روان پریشان‌کننده جنگ باید خبرهای مأیوس‌کننده اقتصادی، افزایش افسار گسیخته تورم، نابسامانی بازار ارز و سکه در این روزهای ملتهب را باور کرد و یا باید تسلیم فضای مجازی و شبکه‌های بیگانه شد و یا به خلقیات مثبت ایرانیان توجه کرد.


 

تازه‌ترین تحولاتفرهنگیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۰۳۹۶۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر