به وقت گریه پیانو | مروری بر زندگی، آثار و میراث هنری مهین زرینپنجه

مسیر هنری او از هنرستان موسیقی ملی، زیر سایه و راهنمایی روحالله خالقی آغاز شد
هفت صبح| در سکوتی غریب و در حالیکه نسیم خرداد آرام از پنجرهها میگذشت، یکی از چهرههای کمادعا اما بلندآوازه موسیقی ایران، بیآنکه هیاهویی کند، ما را ترک کرد. مهین زرینپنجه رفت اما پژواک حضورش، همچنان در گوشهگوشه خاطره موسیقی این سرزمین شنیده میشود. مهین زرینپنجه، بانوی آهنگساز، پیانیست و فرزند خانوادهای که از ریشه تا برگ، با موسیقی زیسته بودند.
خانهای در تهران، با پنجرههایی که نسیم موسیقی از لابهلای قابهایش میگذشت؛ خانهای که کودکی مهین با نغمه تار پدر و ضرب تنبک مادر در آن سپری شد. پدرش، نصرالله زرینپنجه، نامیست ماندگار در تاریخ موسیقی ایرانی؛ همان مردی که کلاسهای تار و سهتارش، نسلی از هنرمندان را به راه موسیقی کشاند و کتابهای آموزشیاش راهنما و پناه بسیاری شد. صفیه یگانه، مادر، نهتنها همدم که همنوا بود.
در چنین خانوادهای، مهین زرینپنجه اولین نتهای زندگی را شنید و بعدها آنها را بر پیانو به آسمان فرستاد. خودش از آن روزها روایت کرده: «در خانهای کوچک که آوای موسیقی از در و پنجرههایش شنیده میشد بزرگ شدم... هنرمندان بسیاری به خانه میآمدند، برای تمرین، آواز یا شنیدن یک قطعه تازه.»
مسیر هنری او از هنرستان موسیقی ملی، زیر سایه و راهنمایی روحالله خالقی آغاز شد؛ مردی که خود معلمی پدرانه برای شاگردانش بود. نامهایی چون ابوالحسن صبا، حسین تهرانی، جواد معروفی، هرکدام بخشی از افق هنری مهین شدند. به هنرستان بسنده نکرد؛ با عطش یادگیری، نوازندگی پیانو و موسیقی کلاسیک اروپایی را نزد امانوئل ملیک اصلانیان فرا گرفت و آموختههای موسیقی ایرانی را با پیانوی مرتضی محجوبی آمیخت؛ جریانی که پیوند شرق و غرب را بر صفحه کلید پیانو مجسم میکرد.
پس از پایان تحصیلات، او یکی از نخستین ارکسترهای بانوان را پایهگذاری و سرپرستی کرد؛ حرکتی جسورانه در روزگاری که حضور زنان در عرصه موسیقی هنوز با اما و اگرهای بسیار همراه بود. او با همان وسواس و شور، تکنوازیهای درخشان خود را با ارکسترهای مختلف اجرا کرد. اما مهاجرت، مانند بسیاری از هنرمندان همعصرش، سرنوشت دیگری برای او رقم زد؛ نخست به انگلستان، سپس به فرانسه و آمریکا کوچید. اما حتی هزاران کیلومتر دورتر از وطن، عشق به موسیقی خاموش نشد: تدریس، تمرین و آفرینش قطعاتی که حالا بخشی از میراث شنیداری موسیقی معاصر ایرانی است.
مهین زرینپنجه، با بیش از ۶۰ قطعه موسیقی که بسیاریشان توسط ارکسترهای بزرگ اجرا شدهاند، تصویری از هنرمندی است که صدای ریشهها و بالهای خیال را به هم آمیخت. در این میان، یکی از آثار برجسته و خاطرهانگیز او، آلبوم موسیقی «لیلی و مجنون» است؛ تجربهای بیبدیل در همآمیزی افسون ایرانی با شکوه ارکستر غربی. زرینپنجه در سال ۲۰۰۷، با همراهی ارکستر فیلارمونیک لهستان و رهبری بودان یارموویچ، این اثر را خلق کرد و مرزهای جغرافیا را طی کرد.
حالا، در غروب یک روز خرداد در متل قو، پیانوی او خاموش شد اما نغمههایش تا همیشه در حافظه فرهنگ و هنر این سرزمین جاری خواهد بود.یادش سبز و نامش ماندگار.