تئاتر کودک و نوجوان با همه تلاشها دیده نمیشود

قانون حمایتی وجود ندارد، فقط کانون پرورش فکری مانده
هفت صبح، احمدرضا حجارزاده| آناهیتا غنیزاده از کارگردانهای عرصه تئاتر کودک و نوجوان است که نمایشهایی ماندگار و تاثیرگذار برای مخاطب آماده و اجرا میکند. او از سالها پیش به عنوان پژوهشگر، مولف و مدرس هنرهای نمایشی در حیطه بزرگسالان، کودکان و نوجوانان فعال بوده و سال 83 آموزشگاه هنری راما را تاسیس کرد و سال ۹۴ آکادمی هنری راما را بنیان گذاشت.
او زمستان سال گذشته، نمایش «عشق که میگن چیه؟» را بر اساس کتاب «عشق که میگویند چیست؟» نوشته «دیوید کالی» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید کرد که به یکی از پرمخاطبترین نمایشهای کودک در سال 1403 تبدیل شد. حالا دور دوم اجراهای این نمایش در کانون پرورش فکری، میزبان مخاطبان است. به این بهانه، با آناهیتا غنیزاده درباره نمایش و شرایط تولید تئاتر برای کودکونوجوان گپ زدیم.
گزیدهکاری در تئاتر، سختگیری تولید یا عدم حمایت
مخاطبشناسی در تئاتر بسیار مهم است. همه باید مخاطبشان را بشناسند، ولی حساسیت و دغدغهمندی وقتی بیشتر میشود که با خردسال، کودک و نوجوان و والدینشان مواجه هستیم. بنابراین برای شناخت مخاطب باید بهروز باشیم. از طریق آموزش و نگارش متونی که به درد مخاطب بخورد، به روز میشویم و همینطور مخاطب روزمان را میشناسیم. مخاطبان ما به تناسب شرایط و آگاهیشان متفاوت هستند.
وجود ابزارهای هوشمند بچهها را پیشروتر از ما کرده است. اگر ما نتوانیم خودمان را با آنها تطبیق دهیم، کارکردن برای آنها دشوار میشود یا نمیتواند مفید باشد. پس وقتی کار میکنیم، بهتر است بدانیم برای مخاطب چه اتفاقی میافتد و چطور میتوانیم شرایط بهتری برای ایجاد ارتباط آنان با والدین و مربیانشان فراهم کنیم. البته که اقتصاد دغدغه همیشگی ما در این حیطه است.
وقتی میخواهید نمایشی روی صحنه ببرید، باید به همه جوانبش فکر کنید و آن ایده را در بهترین نحو به اجرا گذارید. به همین خاطر استفاده از نیروهای متخصص نیازمند دستمزد مناسب است و به تناسب آن اقتصاد اهمیت پیدا میکند. در این حوزه حامی وجود ندارد. در قوانین دولتی برای حمایت از این بخش لغو شدهاند. مرکز هنرهای نمایشی، پیش از این کمک هزینهای برای پیشتولید در نظر میگرفت که حالا دیگر وجود ندارد. البته کانون پرورش فکری این نقش را ایفا میکند.
دغدغههای تئاتر کودکونوجوان؛ مفاهیم جهان شمول
ترجیح میدهم برای یافتن سوژه با نگاهی به دغدغه امروز جامعه، با مربیان یا والدین گفتوگو کنم. باید اثری خلق کنیم که تاریخ مصرف نداشته باشد؛ دغدغهای که نتوان برایش زمان مشخص کرد. نمایش «عشق که میگویند چیست؟» موضوعی جهانشمول دارد که همیشه میتوان از آن صحبت کرد و مخاطب را به فکر در مورد آن واداشت.
فلسفه برای کودک در تئاتر کودکونوجوان
خوشبختانه امروز بحث فبک (فلسفه برای کودک)، مطرح است و خانوادههای زیادی با این مسئله مواجهاند. اگر در دهه اخیر در ایران کمتر به این موضوع توجه میشد، اما در پنج سال گذشته و قبل از شیوع کرونا، این مسئله در کشور مطرح شده و در کلاسهای متعدد و کتابهای تالیفی و ترجمه که با بچهها از فلسفه و چیستیها صحبت میکنند؛ بحث فلسفه برای کودکونوجوان طرح و آغاز شده است.
البته نباید مستقیمگویی داشته باشیم، باید طرح سوال کرد و برای رسیدن به جواب، پیشنهادهایی داشت. باید ذهن بچهها را برای رسیدن به پاسخ آماده کرد. در نمایش «عشق که...» سعی کردیم به بچهها بگوییم عشق از منظر هرکس میتواند تعاریف مختلفی داشته باشد. ما قرار نیست تعریف مشخصی از عشق بدهیم. درنهایت برداشت تماشاچیان شبیه هم بود؛ مهرورزی، محبت و دوستداشتن بود.
اقتباس ادبی ساختار ویژهای دارد
نمایشهایی که روی صحنه بردهام، اقتباس از ادبیات نمایشی است. داستان «اسب و سیب و بهار» از کتاب زندهیاد احمدرضا احمدی اقتباس کردیم. نمایش اخیر نیز چنین اتفاقی افتاد. معتقدم با وجود پتانسیل مناسبی که در داستان وجود دارد باید به ادبیات نمایشی ورود کنیم. داستان تا به درام تبدیل نشود، نمایش موفقی نمیشود. بنابراین حتی اگر نمایشی از کتاب یا داستانی اقتباس شده باشد، قطعا نمایشنامهاش نوشته شده است. قصه بدون شخصیتپردازی یا فرمت نمایشنامه قابل قبول نیست.
البته وقتی از اقتباس ادبی در تئاتر استفاده میکنیم، باید به محتوا و ساختار نمایشنامه توجه شود. نمیتوانیم به ساختار نمایشنامه بیاعتنا باشیم اما از اقتباس ادبی استفاده کنیم. ضمن اینکه ما گنجینههای ادبی زیادی داریم که پتانسیل اقتباس در آنها وجود دارد. این یکی از دغدغههای من است. امیدوارم در آینده چنین اثری را آماده کنم و روی صحنه ببرم. این یکی از آرزوهای من است.
تمرین تنهایی مردم مرا به مفهوم عشق رساند
برای نمایش جدید دنبال موضوعی به روز بودم تا ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند. پس از کرونا، اغلب مردم زندگی تنهایی و انفرادی را تمرین میکنند! تکنولوژی هم کمک میکند تا بیشتر سراغ تنهایی بروند. این برایم سوال شد که چطور سراغ این مسئله برویم و مخاطب را وادار به فکر کنیم که اگر تنها نباشد چه اتفاقهای خوشایندی را تجربه خواهد کرد. با این هدف به ناشران مختلف سر زدم تا کتابی برای گروه سنی 8 تا 12 سال که قابلیت تبدیل به نمایش داشته باشد را پیدا کنم. «عشق که میگویند چیست؟» یکی از کتابها بود که خیلی تحت تاثیرم قرار داد. کتاب انتخاب و نمایشنامه به قلم خانم خسروی نوشته شد.
مخاطب هدف بچهها بزرگسالان مشتاقترند
سالنهای تئاترمان بسیار محدودند. سالن تئاتر خاص نوجوان نداریم. به همین دلیل در سالنهای عادی با بچههای خردسال و کودک مواجه میشویم که با خانوادههایشان به تماشای نمایش آمدهاند. ما اما قرار نبود کاری روی صحنه ببریم که برای بزرگسالان باشد، ما نمایشی برای کودکان و نوجوانان تولید کردیم.
اینکه بزرگسالان با کارهای ما ارتباط برقرار میکنند، به دلیل معنای زندگی است که در کارها میبینند. تصویری از زندگی روزمرهشان که میتواند همانطور که سرشار از عشق و محبت است، لبریز از غم و ناراحتی باشد. طبیعی است که بزرگسالان هم با این آثار همذاتپنداری میکنند. دیدن این ارتباط خوشایند است. در شرایطی که ما درگیر فضای تنهایی خودمان هستیم، عشق برای دقایقی ما را از تنهایی دور میکند و وارد دنیایی سرشار از رنگ، زیبایی، جذابیت، مهر و محبت میکند؛ و همین اتفاق بزرگسالان را هم با خود همراه میکند.
سختیهای تئاتر کودک و نوجوان؛ مقصر دولت یا بخش خصوصی؟
ما در شرایط بسیار سختی کار میکنیم. به خصوص تئاتر کودک و نوجوان، با همه دغدغهمندی و تلاش اما این حوزه دیده نمیشود. دولت هم هیچ حمایتی نمیکند درحالی که تئاتر یکی از موثرترین ابزارهای آموزش و پرورش و بالندگی شخصیتهای بچهها از دوران خردسالی است. تئاتر نقش موثری برای ساختن نسل آینده کشور دارد، اگر در مدارس با مربیان حاذق به درستی آموزش داده شود.
افرادی هم که با احاطه و شناخت نسبت به این موضوع، قصد انجام کار دارند با بنبست مواجه میشوند، ناامید و درنهایت کمرنگ میشوند. من میخواهم در این فضا موثر باشم، پس باید هر فصل یا هر سال دو نمایش روی صحنه ببرم،اما امکانش نیست. حمایت اقتصادی یکی از دلایل بهبود شرایط است. علاوه بر نقش دولت، بخش خصوصی وارد این حوزه نمیشود. درواقع آنان هیچ تعریفی از وظایفشان در قبال فرهنگ و هنر ندارند. درحالی که دولت اگر نمیتواند ورود کند میتواند بخش خصوصی را در این مسئله درگیر کند، با راههایی مثل مالیات.