کتاب هست توان خرید نیست | قیمت کتاب دلیل گسترش فروش پیدیاف کتاب

بُنهای دانشجویی حتی بخشی از هزینه کتابهای مورد نیاز را هم پوشش نمیدهند
هفت صبح، مهسا کلانکی| از متروی شهید بهشتی پیاده میشوم و تابلوها را میبینم که راهنماییام میکند به محل برگزاری این دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران. سی و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم برای ایران» با حضور عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی صبح روز 17 اردیبهشت کار خود را آغاز کرده است.
کتاب عصاره تمدنسازی است
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای افتتاحیه نمایشگاه سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: «درباره جایگاه کتاب صحبتهای زیادی شده است اما بهترین سخن را رهبر انقلاب فرمودهاند، همانجا که میفرمایند «کتاب مبدا و عصاره تمدنسازی است» این جمله بهترین تعریف از کتاب است. اگر به تمدنهای بشری نگاه کنیم، این موضوع به خوبی نمایان است. تمدن یونان، تمدن چین، تمدن هند و… همه بر بستر کتاب حرکت کرده و جلو آمده است و نظایر آن را میتوان در آثار و کتابهای هر یک از این تمدنها مشاهده کرد.»
کتاب قدرت ماندگاری به جامعه میدهد
صالحی با بیان اینکه تمدن ایران پس از اسلام هم همین است، ادامه داده است: «اگر شاهنامه خلق نمیشد، بین ایرانِ پیش از اسلام و ایرانِ پس از اسلام نیز پیوند برقرار نمیشد و ما درگیر بین ایرانِ پیش از اسلام و ایرانِ پس از اسلام بودیم.
شاهنامه این قدرت را داد تا ایرانیان هم به تاریخ قبل از خود اقتدا کند و هم به تاریخ ایران پس از اسلام و ما درگیر و دار اختلاف بین ایران قبل از اسلام و پس از اسلام نیفتیم. تمدن هم کالبد دارد و هم جان، جان تمدنها به حوزه کتاب وابسته است. باید باور داشته باشیم، جامعه جز با کتاب، قدرت ماندگاری پیدا نمیکند.»
توسعه ایران در گرو توسعه فرهنگ کتابخوانی
وی در بخشی دیگر از حرفهایش گفته: «نمایشگاه کتاب ایران یک باشگاه بزرگ اجتماعی است. نیاز داریم که باشگاههای موجود را حفظ کرده و باشگاههای جدیدی خلق کنیم. ایران امروز نیاز به همگرایی و همراهی دارد، هرچه بیشتر این همگرایی را نشان دهیم راه ایران را هموارتر کردهایم. اگر توسعه ایران را میخواهیم باید به کتاب بیشتر فکر و در راه توسعه این فرهنگ در ایران بیشتر تلاش کنیم.»
بوی بهار و بوی کتاب
میگویند بوی بهار را همیشه از اردیبهشت باید استشمام کرد و بوی خوش کتاب را نیز در همین روزها. نمایشگاه کتاب تهران سالهاست معادلات پیچیده «کتاب نخوانی» یا «کتاب خوانی» جماعت ایرانی را بر هم زده است. همین کتاب بهانه خوبی برای یک گردهمایی بزرگ است که باید آن را به فال نیک گرفت، حتی اگر به بهانه قرارهای دوستانهمان به آنجا سر بزنیم. حتی اگر به چشم تفریحی عصرگاهی به آنجا برویم، یا رفقا قرار یک فستفود خوری داشته باشیم. در همین دورهمیها چشممان به کتابهای ردیف شده غرفههای مختلف هم میافتد. میان همان چرخیدنهای شاید بیحواس و بیقصد خرید، شاید کتابی را دیدیم و خریدیم.
قیمت کتاب دلیل گسترش فروش پیدیاف کتاب
دیروز، نخستین روز سی و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بود. هنوز برخی ناشران مشغول غرفهآرایی سالنهای خود بودند و برخی دیگر تازه کتابهایشان را از انبار خارج میکنند. اما همان ساعات اولیه آغاز به کار نمایشگاه، مردم در سالنها قدمزنان مشغول تماشا هستند؛ بیشترین مخاطبان ساعات اولیه نمایشگاه جوانان و به ظاهر دانشجویان هستند.
همان دانشجویانی که نمایشگاه برایشان فرصت مناسبی است شاید بتوانند یکی دوتا کتاب بخرند. همان گروهی از جوانان که هنوز وارد بازار کار نشدند، درآمد ندارند و با مقرری والدین باید کتاب را هم در سبد علاقهمندیهایشان قرار دهند. دانشجویانی که برای داشتن کتابهای موردعلاقهشان به بازار کتابهای کپی و افست روی آوردهاند و یا نسخههای دیجیتــال را ارزانتـــــر میخرند.
کتابها اشتراکی، سیدی کتاب سر چهارراه
مهدی حیدری دانشجوی رشته پزشکی است. او از بیسر و سامانی کتابهای این رشته میگوید که امکان تهیه را برای آنان سخت کرده است؛ مهدی میگوید: «قیمت کتابهایی که دنبالشان هستیم آنقدر بالاست که من و دیگر دانشجویان چارهای نداریم جز اینکه یا آنها را کپی کنیم یا این که چند نفر با هم یک کتاب را بخریم و با هم استفاده کنیم! تا فقط ترم را به شکلی بگذرانیم. البته اخیرا اتفاق تازهای افتاده که برخی کتابهای گران را روی یک دیویدی میریزند و به قیمت بسیار نازل میفروشد. خریدار هم این سیدی را میخرد و از آن پرینت میگیرد. اینها شده قاعده کتاب خریدن دانشجو در این روزگار.»
بن کتاب ارزش چندانی ندارد
البته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالهای اخیر با برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و هفته کتاب، سعی کرده تا با اختصاص بُن کارت (یارانه اعتباری خرید کتاب) و تخفیفهایی که برای دانشجویان قائل میشود بخشی از این عدم تناسب ارقام فروش با درآمد این قشر را هماهنگ کند. مهدی میگوید: «این بنها آنقدر اندک هستند که مشکل ما را حل نمیکنند. در برابر کتابهایی که ما نیاز داریم، بنی که داده میشود ارزش چندانی ندارد. به همین دلیل است که گاهی به ناچار دست خالی نمایشگاه را ترک میکنیم.»
تقسیم ناعادلانه سالنها
بوی نوی کتابها در فضا پیچیده است اما هنوز سالنها شکل مشخصی پیدا نکردهاند. البته سالنهای با دسترسی بهتر در اختیار ناشران پرمخاطب مانند «چشمه»، «ثالث» و «نی» قرار گرفته است. فضای نمایشگاه در نخستین روز برگزاری، با وجود حضور مراجعان هنوز در آرامش خاصی به سر میبرد. یکی از نکات جالب توجه حضور بچههای کودکستانی و مدرسهای است که حضورشان رنگ و بوی جذابی به روز آرام آغازین به ارمغان آورده است.
شرط اول قدم زدن در میان غرفههای نمایشگاه، خوب دیدن است. فهرست کتابی در کار نیست، تا شما را برای اینکه بدانید هر انتشاراتی چه کتابهایی دارد راهنمایی کند. باید در میان غرفهها قدم بزنید و از کتابهایی که روی پیشخوان چیده شده انتخاب کنید. حرف و وعدهها زیاد است. برخی غرفهها 10 درصد و برخی 30 درصد تخفیف برای نمایشگاه گذاشتهاند.
بوی خوش غذا
از ابتدای متروی مصلای شهید بهشتی تا شبستان (ناشران عمومی) که بیایید پیش از آنکه حال و هوای نمایشگاه کتاب را از دور حس کنید؛ بیشتر بوی غذا میشنوید. انگار به یک فستیوال غذای خیابانی قدم گذاشتهاید. اصلا انگار نمایشگاه کتاب خیری است که سال به سال بر رونق رستورانها و اغذیهفروشیهای زنجیرهای خود میافزاید!
آنقدر که فضای بیرونی و لبریز از غذای نمایشگاه هر سال توسعه پیدا میکند، فضای نمایشگاه کتاب دچار تغییر یا تحول چشمگیری نمیشود. سر شلوغ فروشندگان و صفهای طولانی خرید غذا نشان میدهد که اگر نمایشگاه کتاب به آمار کتابخوانهای ما اضافه نکند حتما جیب این فروشندگان همیشگی پر و پا قرص حاشیه نمایشگاه را خوب فربه میکند.
نمایشگاهی به طول خاطرات نوجوانی
با همه این اوصاف، نمایشگاه کتاب تصویری بسیار فراتر از کتاب در ذهن ما داشته و دارد. از روزهای دور جوانی و نوجوانی در نمایشگاه گشت میزدیم، خسته که میشدیم شاید کنار سایه یک درخت ساندویچی میخوردیم و از عناوین کتابهایی که دیده بودیم و حال و هوای آن سال با دوستانمان حرف میزدیم. نمایشگاه کتاب قطعا تنها یک مکان یا فروشگاه برای ارائه و فروش کتاب نیست، کارناوالی است از تنوع فرهنگی. از سراسر ایران بازدیدکننده میآید تا این شعار اثبات شود. «همه بخوانیم برای ایران.»