زن ایرانی روی صحنه افسانهای اروپا

آنا سوفی موتر، ویولنیست افسانهای آلمانی لیکوی بلوچی را به جهانیان معرفی کرد
هفت صبح| آفتاب درویشی، حالا دیگر تنها یک آهنگساز موفق ایرانی نیست؛ او یکی از معدود زنان آهنگساز معاصر است که آثارش در معتبرترین سالنهای کنسرت جهان و با اجرای برجستهترین سولیستهای بینالمللی روی صحنه میرود. هر قطعه از او، نه تنها اثری موسیقایی که سفری فرهنگی است. پلی میان ریشههای بومی ایران و افقهای گسترده زبان جهانی موسیقی.
آهنگسازی برای آفتاب درویشی، صرفا بیان شخصی نیست، او اگرچه دارای امضای شخصی است، روایتی از زیستن بهمثابه یک زن ایرانی را ارائه میدهد، زنی در میانه ریشههای بومی و تجربههای جهانی. او از موسیقی محلی استفاده نمیکند که صرفا «ایرانی» باشد، بلکه میخواهد آن را بدل به «زبانی جهانی» کند تا بتواند بیانگر یک حس، یک خاطره، یا یک روایت باشد. تازهترین اثر او، با نوازندگی آنه سوفی موتر، ویولنیست افسانهای آلمانی، اجرا شده است. این قطعه گویی راوی است که با استفاده از موسیقی بومی ایران به زبانی دیگر ترجمه شده است.
تفسیرِ آفتاب از یک مقامِ بلوچی
آفتاب خود درباره این قطعه میگوید: «دو سال پیش هنگامی که آلبوم هزار پروانه منتشر شد، خانمِ موتر نقدی بر این آلبوم در یک نشریه هلندی خوانده بودند. مدیر برنامههای ایشان با من تماس گرفت و من ایشان را در یکی از کنسرتهایشان در آلمان دیدم و قرار شد تا قطعهای سولو برای ایشان بنویسم.» او ادامه میدهد: «اسمِ این قطعه لیکو است. لیکو یک مقام بلوچی است که اصالتا برای آواز و نی و قیچک نوشته شده. مضمون اشعار از دوری و فقدان میگوید. فقدانِ معشوق، فرزند یا حتی آدمی که از سرزمینِ خود دور افتاده است. قطعهای که من نوشتم تفسیر شخصیام از این مقام و الهام گرفته از آن بود.»
یکی از ویژگیهای برجسته در آثار آفتاب درویشی، استفاده مکرر و هوشمندانه از مقامهای موسیقی محلی است؛ مقاماتی که به گوش شنونده ایرانی آشنا هستند اما در قالبهای جدید، معنایی دیگر مییابند. درویشی با مهارتی خاص این مقامها را نه صرفا نقل یا بازآفرینی، بلکه تبدیل میکند: آنها را به عناصر مدرنِ ساختارهای ارکسترال، الکترونیک، یا حتی آوانگارد وارد کرده و در نتیجه صدایی خلق میکند که همزمان محلی، زنانه و جهانی است.
درخششِ زن ایرانی در عرصه جهانی
اما این نخستین باری نیست که آثارِ این آهنگسازِ جوان توسط سولیستهای بزرگِ موسیقی کلاسیک نواخته میشود. چندی قبل، قطعهای از او با نامِ «گم گشته» که برای کوارتت زهی، خواننده و دودوک نوشته شده بود، در فستیوال واندرفیل آمستردام توسط کوارتت زهی کروسل اجرا شد. این قطعه از مجموعه سه گانهای بود که «آفتاب درویشی» به همراه یک آهنگساز خانم یونانی و یک آهنگسازِ خانم بلژیکی نگاشت. این سه زن، این قطعات را بر اساس سه افسانه یونانی «مده آ»، «سرسی» و «پنلوپه» به تصویر کشیدند. علاوه بر آن انیمیشن «بلندیهای بادگیر» به کارگردانی «شیرین اشتری» با آهنگسازی «آفتاب درویشی» برنده بهترین فیلم انیمیشن از جشنواره ویلز انگلستان شد.
زبانِ شخصیِ یک آهنگسازِ جوان
آفتاب با تسلطی کمنظیر بر ساختارهای پیچیده موسیقی کلاسیک غرب و با اتکا بر حافظه تاریخی و عاطفی خود از موسیقی سرزمین مادری، موفق شده است تا زبان شخصی و متمایزی خلق کند. در آثار او، شنونده با فضایی روبهرو میشود که در آن هُرم کویر، زمزمه بادهای شمال، نغمه شبانان و حتی سکوت درهها، در کنار ارکستراسیونی دقیق، چندلایه و کاملا مدرن، نفس میکشد.
آنچه درویشی را از بسیاری از آهنگسازان معاصر متمایز میسازد، نه فقط رویکرد نوآورانهاش به فرم و ساختار، بلکه شجاعتش در عبور از محدودیتهای تحمیلی است. چه آن محدودیتها، ناشی از نقشپذیری سنتی زنان در حوزه موسیقی باشند، چه از کلیشههای شرقشناسانهای که موسیقی غیرغربی را اغلب در حاشیه قرار میدهند.
آفتاب درویشی، در این اثر و در دیگر آثار خود، نهتنها روایتگر یک هویت شرقی در عرصه جهانی موسیقی است، بلکه ثابت کرده که زن بودن، ایرانی بودن و معاصر بودن، میتوانند در ترکیبی بینظیر، به خلق جهانی صوتی منجر شوند که شنونده را از مرزها عبور میدهد.
هزاران پروانه، هزاران مهاجر
آفتاب درویشی سالها قبل به هلند رفت به سودای آهنگساز شدن و حاصلِ آن حالا تمام افتخاراتی است که این روزها کسب کرده است. او چندی قبل اثری با نام «هزار پروانه» را در پنج بخش منتشر کرد که هر کدام آنطور که خودِ آفتاب میگوید، راوی یک بخش از زندگی اوست که در گوشهای از این دنیا جریان داشته است.
آهنگسازِ جوان، هزاران پروانه را به یاد هزاران مهاجری نوشته که هر روز خانهشان را ترک میکنند. هزاران آدمی که در رویای شبهای روشنتری هستند. «فردین خلعتبری» بخشهایی از این آلبوم را ویرانکننده دانست و «مانی جعفرزاده» دربارهاش توضیح داد که در آینده که آن را گوش کنیم، اثری را مشاهده خواهیم کرد که بخشی از تاریخِ این سرزمین را با دلالتهای اجتماعی نهفته در قطعههایش (آن هم توسطِ یک آهنگساز زن) بیان کرده است.
صدای زنانه در دنیای مردانه
در جهانی که عرصه آهنگسازی قرنها در انحصار مردان بوده، حضور آفتاب درویشی همچون صدایی نو و ریشهدار است. مسیر آهنگسازی برای زنان در تمام دنیا و بهخصوص ایران، مسیری هموار نبوده است. آفتاب درویشی با آنکه در فضایی عمدتا مردسالارانه به فعالیت میپردازد، توانسته است صدایی مستقل و شاخص از خود ارائه دهد.
جنسیت برای او نه یک محدودیت، که بخشی از جهانبینیاش است؛ جهانبینیای که در آن، زن نه صرفا موضوعِ روایت، بلکه خودِ راوی است. آفتاب با انتخاب آگاهانه عناصر سنتی و تلفیق آنها با زبان موسیقی معاصر، نوعی روایت زنانه از موسیقی ایرانی ارائه میدهد؛ روایتی که در آن صداهای خاک، تنهایی، ریشه، زخم و بازگشت حضور دارند. او در مصاحبهای گفته است: «برای من مقامها فقط موسیقی نیستند؛ آنها مثل یک زخمِ بهجاماندهاند از تاریخی که بر ما گذشته است.»