کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۶۱۱۳
تاریخ خبر:
خشونت افسارگسیخته، میهمان همیشگی سریال‌های خانگی شده است

مرگ، خون، ترس، حرکت | ‌افزایش مخاطب به هر قیمتی

مرگ، خون، ترس، حرکت | ‌افزایش مخاطب به هر قیمتی

‌حجم بالای خشونت در سریال‌ها، تأثیر منفی مستقیم بر روان مخاطب دارد

هفت صبح، نژلا پیکانیان| بیراه نیست اگر بگوییم در سال‌های اخیر، با محبوبیت پلتفرم‌ها یا رسانه‌هایی که تا پیش از این نمایش خانگی شناخته می‌شدند، محتوا، قصه و سوژه‌هایی که دستمایه ساخت سریال‌های این رسانه قرار می‌گیرند به وضوح تغییر کردند. می‌توان ادعا کرد فضای این گروه از سریال‌ها بسیار متفاوت‌تر از آنچه از سریال‌های تلویزیون سراغ داشتیم و می‌دیدیم، شده‌اند و این جای تعجب ندارد.

 

‌افزایش مخاطب به هر قیمتی

موضوع این گزارش اما تغییر سوژه سریال‌های نمایش خانگی و یا حتی گستردگی و تنوع موضوع فیلمنامه‌های آثار پلتفرم‌ها نیست. خشونت و تلخی که در تعداد زیادی از سریال‌های تولید و پخش شده هر کدام از پلتفرم‌ها به چشم می‌خورد، بیش از هر موضوع دیگری توی ذوق مخاطب می‌زند. حالا دیگر کتک زدن و درگیری و قتل پای ثابت فیلمنامه‌های سریال‌های پلتفرمی شده است. 
کامبیز دیرباز

حتما شما هم در مکالمات روزمره‌تان با دوست، آشنا و همکار درباره این موضوع چند کلامی حرف زده‌اید و حس و حال‌تان را از تأثیری که بعد از تماشای این فیلم‌ها و سریال‌ها داشتید برای هم گفته‌اید. افزایش میل به تولید سریال‌های تلخ، خشن و پر از صحنه‌‌های کشتار و خشونت در پلتفرم‌ها شاید تا چند سال پیش موضوعی تازه برای مخاطبان و بینندگان این آثار بود. تازگیِ سوژه دلیلی برای استقبال مخاطبان هم می‌شد، اما سطح این پرداخت حالا تا جایی پیش رفته که در سوشال مدیا نقل محفل شده است! این اتفاق به آسیبی فرهنگی تبدیل شده که به طور قطع جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. عوامل به وجود آوردن این مسئله، متعدد و قابل بررسی است و ما در ادامه برخی از این دلایل را برمی‌شمریم. 

 

ریشه خشونت  در سریال‌های پلتفرم‌ها از کجا آمد؟

آزادی عمل و عبور از محدودیت‌هایی که تلویزیون برای نویسنده و کارگردان تعیین می‌کند قطعا یکی از دلایل مسبب این اتفاق است.‌ وقتی خبری از محدودیت‌های دست و پاگیر و گسترده سابق نباشد سازندگان آثار می‌توانند با دستی باز سراغ سوژه‌ها و داستان‌هایی بروند که در گذشته امکانش را نداشتند.

 

تغییر سلیقه مخاطب هم یقینا یکی دیگر از دلایل است. مخاطبان امروز دیگر فقط به درام‌های خانوادگی و کمدی‌های مبتذل راضی نیستند. از تکرار داستان‌های ساده اجتماعی و یا تصاویر پر از خنده بی‌اثر اشباع شده‌اند. طبیعی است فیلمنامه‌هایی با پیچیدگی‌‌های بیشتر و روایت‌‌های متفاوت‌ از مسائل روز اجتماعی که لایه‌های روان‌شناختی دارد بیشتر به مذاقش خوش بیاید. گرچه همین تغییر ذائقه حالا خودش دامی برای مخاطب شده است. انتقام، قتل و جنایت، دعواهای سخت، کتک و کتک کاری در این برهه از روزگار تولید، در همه آثار به خورد مخاطب داده می‌شود. 

 

به ما رحم کنید!

«زخم کاری» از اولین سریال‌‌هایی است که باب خشونت بی‌حد و اندازه را در سریال‌های پلتفرمی باز کرد. رفتارهای هیستریک و پر از تنش سمیرا با مالک و دیگر اطرافیانش گرچه دستمایه شوخی‌های زیادی در فضای مجازی شد و به اشتباه در ذهن برخی، تصویر زنی مقتدر از او ساخت؛ اما با گذشت چند فصل از این سریال صدای بسیاری را از این حجم توهین، تحقیر و خشونت فیزیکی و روانی درآورد. مخاطبان «زخم کاری» آن‌قدر شاهد قتل با شیوه‌های مختلف در این سریال بودند که در بین کامنت‌هایشان در فضای مجازی، از کارگردان و نویسنده می‌خواستند به آن‌ها رحم کنند و آنها را نکشند!

 

خشونت دیگر تبدیل به پاشنه آشیل اغلب سریال‌های نمایش خانگی شده؛ این تنها به «زخم کاری» محدود نیست. این تلخی در سریال‌های زیادی مایه بازی روانی سازندگانش با مخاطب قرار گرفت و بسیار اوقات او را تحت فشار قرار داد و حرصش را درآورد. نمونه دیگر، سریال «جان سخت» که پس از قسمت چهاردهم‌اش واکنش‌های تند و تیزی را برانگیخت. مروری کوتاه در شبکه‌های اجتماعی، بازخوردهای جالب مخاطبان به سریال‌ها قابل یافتن است.

 

تلخی بی‌منطق عامل جذب مخاطب

یک کاربر خانم در اینستاگرام نوشته، بعد از دیدن قسمت 14 سریال «جان سخت» و تماشای اتفاق‌های تلخ‌اش، پنیک شده و حال‌اش تا حدی خراب بوده که نتوانسته خواب خوبی داشته باشد. مخاطب دیگری از گریه‌هایش برای شخصیت‌های قصه «جان سخت» نوشته؛ کاربری دیگر به کابوس‌هایی که بعد از تماشای این قسمت از سریال دیده اشاره کرده است.

 

این نمونه‌های کوچک از تأثیری که یک قسمت سریال بر مخاطبش گذاشته،‌ مهر تاییدی بر تلخی بی‌منطق و بزرگ سریال است که برای جذابیت و دور شدن از داستان‌های غیرجذاب پیشین به هر زهری تن می‌دهد. این‌جاست که باید سوال بنیادین گذشته را دوباره پرسید؛ فیلمنامه‌نویس و کارگردان اثر تا کجا می‌تواند احساسات مخاطب را نشانه بگیرد؟ برای به روز شدن این سوال با توجه به قصه سریال‌های اشاره شده باید سوال را این‌طور بپرسیم: سازندگان سریال تا کجا می‌توانند با انتقال استرس به بهانه جذب،‌ با روح و روان مخاطب بازی کنند؟ 

 

بی‌سامانی در بدنه هنری ‌ افزایش خشونت

برای شفافیت بیشتر و بررسی علمی‌، این بحث را با دکتر مسعود کوثری، استاد ارتباطات دانشگاه تهران مطرح کردیم. کوثری در این‌باره گفت: «قطعا تحلیل این مسئله از یک دیدگاه خاص نمی‌تواند کامل باشد. خشونت در فیلم‌ها و سریال‌های نمایش خانگی، به‌خصوص در مواردی مثل «بازنده»، «گردن‌زنی» و «زخم کاری» نیاز به تحلیل و بررسی از چندین جنبه مختلف دارد. بی‌تردید یکی از عوامل اصلی افزایش خشونت در جامعه و به تبع آن در رسانه‌ها، رشد عمومی خشونت و احساس پرخاشگری است که در جامعه امروز مشاهده می‌شود.

 

این خشونت نه تنها در خشونت‌های خانگی و خیابانی بلکه در پدیده‌هایی مانند خودکشی نیز دیده می‌شود. به عنوان مثال، در مواردی که فردی به دلایل مختلف از ارتفاع می‌افتد یا خود را از برج پایین می‌اندازد، این نوع خشونت نمادی از پرخاشگری به خود و یا به جامعه است. چنین پدیده‌هایی اغلب از فشارهای اقتصادی و سیاسی ناشی می‌شود. در نتیجه، خشونت‌هایی که در جامعه به شکل‌های مختلف بروز می‌کند، به نوعی در تولیدات رسانه‌ای نیز بازتاب پیدا می‌کند.»

 

او ادامه می‌دهد: «عوامل تولیدی و بی‌سامانی‌های موجود در ساخت فیلم‌های سینمایی و سریال‌های نمایش خانگی هم می‌تواند به افزایش خشونت منجر شود. در ایران، مشکلاتی چون جدایی بدنه تولید هنری از صدا و سیما، باعث شده که بخش‌های مختلف رسانه نتوانند با یکدیگر هماهنگ عمل کنند. این عدم‌هماهنگی و ارتباط باعث می‌شود که برخی از فیلم‌ها و سریال‌ها برای جذب مخاطب بیشتر به نمایش خشونت‌های افراطی و جذاب بپردازند. در حالی‌که در صدا و سیما و سینما، معمولا نمایش خشونت محدودتر است. در نمایش خانگی ممکن است برخی از تولیدکنندگان برای جلب توجه مخاطب، نمایش خشونت را به شدت افزایش دهند.»

 

  درام اجتماعی یا سریال جنایی؟ 

شاید بتوان گفت که ساخت سریال‌های خشن و تلخ در ایران نشان‌‌دهنده تغییراتی در انتظار و سلیقه مخاطب است که روند تولید محتوای آثار را به این سمت و سو برده است. در واقع به دلیل شرایط روحی و ذهنی مردم جامعه، سریال‌ها بیشتر بر نمایش واقعیت‌های تلخ تأکید دارند و برای ارتباط برقرار کردن با مخاطبان به نمایش خشونت، جنایت و درگیری‌های اجتماعی می‌پردازند. نکته مهم این‌جاست که ما در حالی شاهد این حجم از تلخی و خشونت در فیلم و سریال‌ها هستیم که ژانر اکثر سریال‌های اشاره شده درام اجتماعی است نه جنایی یا ترسناک!

 

موضوعی که کوثری نیز در صحبت‌هایش به آن اشاره می‌کند و درباره‌اش می‌گوید: «ما باید به مسئله‌ ژانرها و مرزهای آن‌ها توجه کنیم. اگر فیلم‌ها و سریال‌ها در ژانرهایی مانند وحشت یا جنایی ساخته شوند، وجود خشونت در آن‌ها ممکن است منطقی و مورد انتظار باشد، اما زمانی که خشونت در ژانرهایی همچون درام اجتماعی یا معمایی به نمایش درمی‌آید، باید به این مسئله توجه ویژه کرد. به عبارت دیگر ژانرهای خاص باید محدودیت‌هایی برای نمایش خشونت داشته باشند، زیرا نمی‌توان خشونت را به طور بی‌‌رویه در تمامی ژانرها گنجاند.»

 

تأثیر بر جامعه یا تأثیرپذیری از جامعه؟

در ایران، فشارهای اجتماعی موضوع قابل چشم‌پوشی نیست، برخی این واقعیت اجتماعی را عامل افزایش خشونت و تلخی در سریال‌ها می‌دانند. در شرایطی که جامعه ایران با مشکلاتی چون بیکاری، نابرابری‌های اجتماعی، مشکلات اقتصادی و بحران‌های اجتماعی روبه‌رو است، طبیعی است که این مشکلات در قالب داستان‌ها و نمایش‌های تلویزیونی بیشتر به تصویر کشیده ‌شوند. سازندگان سریال‌ها تلاش می‌کنند تا این مسائل را عریان‌تر و گاهی با خشونت‌های بیش از حد نشان دهند تا تاثیر بیشتری بر مخاطب بگذارند.

 

اما باید پرسید، آیا این میزان خشونت‌ تاثیر مستقیمی بر جامعه و رفتار افراد دارد؟ این پرسش مهمی است که در بسیاری اوقات ذهن منتقدان و تحلیلگران را به خود مشغول می‌کند تا به پاسخی درست و علمی برای آن برسند. کوثری درباره تأثیری که آثار نمایشی بر مخاطب می‌گذارند، توضیح می‌دهد: «تحقیقات گسترده‌ای در این زمینه انجام شده است که نشان می‌دهد نمایش خشونت به سادگی نمی‌تواند به رفتار خشونت‌آمیز در جامعه منجر شود. در واقع، خشونت در رسانه‌ها تنها زمانی می‌تواند تاثیرگذار باشد که شرایط اجتماعی و فردی مناسبی برای آن وجود داشته باشد. مثلا فردی که در یک محیط خانواده‌ای پرتنش یا در محله‌ای با خشونت بالا زندگی می‌کند، بیشتر احتمال دارد که از خشونت در فیلم‌ها و سریال‌ها تاثیر بگیرد. بنابراین، شرایط اجتماعی و روانی فرد، عامل اصلی در تاثیرپذیری از خشونت‌‌های رسانه‌‌ای است.»

 

نمایش مکرر خشونت راه گفت‌وگو را می‌بندد

در حالی که سریال‌های خشن و تلخ ممکن است در ابتدا توجه زیادی جلب کنند و مخاطبان زیادی داشته باشند، اما باید در نظر داشت که این نوع محتوا می‌تواند تاثیرات منفی بر رفتار و نگرش‌های اجتماعی افراد، به ویژه جوان‌ترها یا کسانی که امکان تاثیرپذیری بیشتری دارند،‌ داشته باشد. نمایش مکرر خشونت در رسانه‌ها ممکن است در نهادینه شدن رفتارهای خشن در جامعه نقش داشته باشد و دیدگاه منفی و غیرموثر حل مشکلات از راه گفت‌وگو و تفاهم را تقویت کند و باعث عادی‌سازی خشونت شوند؛ و در نهایت مردم را به این باور برساند که جنایت و خشونت راه‌حل‌های مطلوبی برای مقابله با مشکلات اجتماعی و فردی هستند.

 

مسکنی به نام خشونت رسانه‌ای!

کوثری در همین رابطه می‌گوید: «ما باید این مسئله را به صورت چندجانبه و در ابعاد مختلف تحلیل کنیم. ممکن است در شرایط خاص، مانند تنگناهای اقتصادی یا فشارهای اجتماعی، خشونت‌های رسانه‌ای به نوعی تسکین یا تخلیه هیجانی برای برخی از افراد تبدیل شوند. 

 

به علاوه، ممکن است در برخی از شرایط خاص، این خشونت‌ها در جامعه به شکل‌هایی از جمله خشونت‌های اجتماعی، خیابانی یا حتی خودکشی بازتاب پیدا کند. در نهایت، تاثیر خشونت‌های رسانه‌ای بستگی زیادی به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه دارد. تولیدکنندگان باید توجه بیشتری به نوع و میزان خشونت در آثار خود داشته باشند. 

 

این در حالی است که باید فضاهای رسانه‌ای را بازتر کرد و اجازه داد تا موضوعات مختلف و با تنوع بیشتری در فیلم‌ها و سریال‌ها بررسی شوند. اگر این فضاهای جدید فراهم شود، به احتمال میزان خشونت در تولیدات رسانه‌ای کاهش خواهد یافت. به عبارت دیگر، باید مسیر تولید فیلم با تم‌های مختلف،‌ ‌ویژه و متنوع‌تر باز شود تا خشونت تنها عامل جذاب نباشد. فکر می‌کنم اگر توجه بیشتری به شرایط اجتماعی، روانی و فرهنگی جامعه شود، می‌توانیم در تولیدات رسانه‌ای تعادلی بهتر برقرار کنیم. در صورتی که فضاهای رسانه‌ای گسترش یابد و تولیدکنندگان در انتخاب محتواهای خود بیشتر دقت کنند، میزان خشونت در رسانه‌ها کاهش خواهد یافت.»

 

کدخبر: ۵۸۶۱۱۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر