کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۵۹۰۱
تاریخ خبر:

قصه انسان همیشه شنیدنی است

قصه انسان همیشه شنیدنی است

اپرای «رستم و سهراب» اثر لوریس چکناواریان در ارمنستان اجرا شد

سما بابایی روزنامه نگار

هفت صبح| اپرای رستم و سهراب، اثرِ لوریس چکناواریان، آهنگساز نامدار ایرانی-ارمنی، این‌بار در سرزمینی که خود بخشی از خاستگاه فرهنگی آهنگسازش است (ارمنستان) روی صحنه رفت تا بارِ دیگر نشان دهد که قصه‌ انسان، همیشه شنیدنی ا‌ست. هنرمندانِ ارمنی در اجرای این اپرای تک‌پرده‌ای، با وفاداری به موسیقی و فضای اسطوره‌ای اثر، تجربه‌ای مدرن و قابل‌درک برای مخاطب بین‌المللی خلق کردند.

 

اجرای این اثر را در یکی از سالن‌های اصلی کنسرت در ایروان، یادآور پیوندهای تاریخی و فرهنگی میان دو ملت و گامی دیگر در مسیر جهانی‌شدن میراثِ اسطوره‌ای ایران به شمار می‌رود. اجرای اپرا، با مدت‌زمانی در حدود ۲ ساعت و ۲۰ دقیقه، داستان تلخ و پرغرور رستم و سهراب را روایت می‌کند. اگرچه در اجرای ارمنستان، بازیگران و خوانندگان جدیدی حضور دارند، اما تم اصلی اثر (یعنی کشمکش تراژیک پدر و پسر و فاجعه‌ ناآگاهی) با همان قدرت و تأثیرگذاری منتقل شده است.

 

دو دهه صبر برای خلقِ یک اثر

لوریس چکناواریان، آهنگساز و رهبر ارکستر سرشناس، کار ساخت این اپرا را از دهه‌ ۵۰ میلادی آغاز کرد. روند ساخت این اثر یکی از پروژه‌های بلندمدت و پرشورِ تاریخ موسیقی ایران محسوب می‌شود؛ پروژه‌ای که خود به‌اندازه‌ محتوای اثر، روایت شنیدنی و الهام‌بخشی دارد. وقتی لوریس چکناواریان در دهه‌ ۱۹۶۰ میلادی در زالتسبورگِ اتریش بود، هنوز بسیاری از موسیقیدانان بزرگ دنیا ایران را فقط با موسیقی فولکلور یا سنتی‌اش می‌شناختند. اما او، با آن اصالت ایرانی-ارمنی‌اش، تصمیم گرفت شاهنامه را به زبان موسیقی کلاسیک جهانی ترجمه کند و چه داستانی بهتر از «رستم و سهراب» برای شروع این ماجراجویی؟

 

آهنگ‌سازِ در آن زمان جوان، برای تحققِ این ایده، به حمایت مالی نیاز داشت و «کارل ارف»، آهنگساز نام‌آشنای آلمانی و خالق کارمینا بورانا، به او پیشنهاد داد برای نوشتن‌اش از کمک‌هزینه‌ بنیاد هنری‌شان استفاده کند. لوریس هم داستانی تراژیک از ندانستن و دیر دانستن، از قدرت، پشیمانی و از عشقِ بی‌فرصت را آهنگ‌سازی کرد.  
 

چکناواریان ساخت این اپرا را با وسواس و دقتی عجیب آغاز کرد؛ بیش از دو دهه نوشتن، بازنویسی، الهام گرفتن، آزمودن ملودی‌ها و چیدمان دقیق سازها. خودش در این‌باره گفته است: «برایم مهم بود موسیقی‌ام بوی ایران بدهد اما زبان جهانی داشته باشد.»او هم‌چنین توضیح داده است که موسیقی زورخانه‌ای و موسیقی که در دسته‌های عزاداری ماه محرم در ایران نواخته می‌شود، دو منبع الهام او در تصنیف موسیقی اپرای رستم و سهراب بوده‌اند. چکناواریان در مجموع هشت نسخه‌ متفاوت از اپرا را تصنیف کرد. نسخه‌ هفتم تنها با سازهای ایرانی و نسخه‌ هشتم (نسخه‌ نهایی) برای ارکستر بزرگ نوشته شده‌است.
 

او در طول این ۲۵ سال، بارها به شاهنامه رجوع و تلاش کرد هر شخصیت را با یک امضای موسیقایی منحصر به فرد بنویسد؛ طوری که حتی اگر کلماتِ اپرا را نفهمی، بفهمی کدام صحنه درباره‌ نبرد است و کدام درباره‌ مهر مادری. این اپرا، حاصل رؤیای یک انسان است که می‌خواست روایت اسطوره‌ای فرهنگ خود را به زبانی جهانی بیان کند. 

 

‌اجرای رستم و سهراب در ایران 

این اثر برای اولین‌بار در سال ۱۳۸۱ با اجرای ارکستر سمفونیک تهران در سالن همایش‌های برج میلاد اجرا شد. دریا دادور در نقش تهمینه خوش درخشید و چکناواریان خود رهبری ارکستر را به ‌عهده گرفت.اما نکته‌ جالب‌تر اینکه نخستین اجرای اپرای رستم و سهراب به‌ شکل اپرای عروسکی، دو سال بعد در سال ۱۳۸۳ و با کارگردانی بهروز غریب‌پور، در تالار فردوسی تهران به صحنه رفت؛ اجرایی که باعث شد این اثر بیشتر در میان عموم مردم شنیده و دیده شود.


غریب‌پور (کارگردانِ باسابقه‌ تئاتر ایران) درباره‌ این اثر می‌گوید: «اپرای عروسکی رستم و سهراب، دومین ادای احترام من به حکیم ابوالقاسم فردوسی است: در سال 1375 و به مناسبت نخستین المپیک غرب آسیا و در استادیوم دوازده هزار نفری آزادی، هفت خوان رستم را دراماتورژی، طراحی و کارگردانی کردم که دو هزار قطعه عروسکی از جمله یک اژدهای پنجاه متری (تقریبا به همان اندازه‌ای که فردوسی در شاهنامه وصف کرده است با قریب بیست بازی دهنده و سیصد سوارکار در آن حضور داشتند و نبرد رستم و دیو سپید با نعره‌ زنده‌یاد مهدی فتحی درنقش فردوسی آغاز می‌شد.»

 

کدخبر: ۵۸۵۹۰۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر