کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۹۶۷۲
تاریخ خبر:

«ایران دهه ۵۰» در فیلم‌ها و سریال‌ها| کارگردانان در سال‌های اخیر، این دهه ملتهب را چگونه تصویر کرده‌اند؟

«ایران دهه 50» در فیلم‌ها و سریال‌ها| کارگردانان در سال‌های اخیر، این دهه ملتهب را چگونه تصویر کرده‌اند؟

همزمان با حواشی توقیف یک هفته‌ای سریال «تاسیان»، فیلم «کوکتل‌مولوتف» در فضایی کاملا متفاوت روی پرده سینما رفت که وجه اشتراک این دو اثر، ارائه تصویری از حال‌وهوای ایران در دهه 50 است‌

هفت صبح|  ایده محوری برای گردآوری پرونده‌ای که در دست دارید، نه از جنس مرور همه تجربه‌ها بود و نه متکی بر فهرست کردن «ترین‌ها». حواشی منتهی به توقیف سریال «تاسیان» که یکی از کلیدواژه‌های اصلی در اتهامات آن «تحریف واقعیت‌های دهه 50» بود و همزمانی آن با اکران فیلمی کمدی که اتفاقا در آن هم شاهد بازنمایی بخشی از «تجربه زیسته ایرانیان در دهه 50» هستیم، بهانه‌ای شد تا سراغ بازخوانی تلاش کارگردانان مختلف در این عرصه برویم.

 

دهه 50 دهه‌ای دوگانه در تاریخ ایران است که با به بار نشستن انقلاب اسلامی در سال 57، یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ معاصر زندگی جمعی ما را در دل خود جای داده است. تحولی که در کنار تأثیرگذاری بر چارچوب‌های کلان سیاست‌ورزی و حکومت‌داری، به‌صورت مستقیم بخشی از سبک زندگی‌مان را هم دستخوش تغییراتی کرد و به همین دلیل جنس مواجهه با آنچه در این دهه و مشخصا در مقطع کلیدی انقلاب 57 رقم خورد، در عین جذابیت، حساسیت بالایی هم پیدا کرده است.

 

بعد از گذشت بیش از 4 دهه از این تجربه، حالا بخشی از خاطرات، رنگ و لعاب نوستالژی به خود گرفته و بخشی دیگر در زوایای تاریک تاریخ به دست فراموشی سپرده شده است. پرونده حاضر تلاش دارد تا ورای تأییدها و تکذیب‌ها و بدون ادعای صحت‌سنجی گزاره‌های تاریخی، یادآور تنوع روایت‌ها و گاه تضادها میان آنها باشد؛ تصویر دهه 50 در پنج سریال و پنج فیلم سینمایی را با همین نگاه مرور کرده‌ایم.

 

تاسیان/ تینا پاکروان/ 1403

سریال «تاسیان» را تینا پاکروان در سال 1403 برای عرضه در شبکه نمایش خانگی با نقش‌آفرینی بازیگرانی همچون هوتن شکیبا، مهسا حجازی و بابک حمیدیان کارگردانی کرد.

تاسیان عکس اصلی

از سریال چه می‌دانیم؟

حالا که این پرونده را می‌خوانید، قسمت چهارم سریال هم پخش و نگرانی‌ها درباره طولانی شدن بازه زمانی توقیف آن، مرتفع شده است. تینا پاکروان بعد از تجربه‌های کارگردانی نه‌چندان موفق در سینما، در اولین دورخیز خود برای سریال‌سازی، سه سال پیش پروژه «خاتون» را کارگردانی کرد که با تحسین و همراهی مخاطبان همراه شد. او در ادامه همان نگاه به تاریخ، در گام سراغ «تاسیان» آمد که وجه اشتراکش با تجربه قبلی، تلاش برای روایت یک داستان عاشقانه در بستر تحولات تاریخ معاصر است؛ او این‌بار سراغ دهه 50 آمده است.

 

چه تصویری از دهه 50 دارد؟

یکی از خوش رنگ‌ولعاب‌ترین تصاویر از زیست اجتماعی مردم ایران در دهه 50 را تینا پاکروان در سریالش به تصویر درآورده و البته همین رنگ‌ولعاب هم زمینه‌ساز بروز برخی سوءتفاهم‌ها و حواشی برای آن شد. داستان سریال درباره عشق پسری به نام امیر از طبقه آسیب‌پذیر جامعه، به دختری به نام شیرین است که اتفاقا فرزند یک سرمایه‌دار صاحب‌نفوذ است. امیر برای به‌دست آوردن معشوق، نقشه‌هایی دیوانه‌وار در‌سر دارد و برای تحقق آنچه می‌خواهد، تن به عضویت در ساواک هم می‌دهد. او در لباس مأمور ساواک، معشوق را به دام می‌اندازد.

 

بازخوردها به آن چه بود؟

بعد از پخش سه قسمت ابتدایی «تاسیان» عمده واکنش‌ها به سریال را در دو جبهه می‌‌شد رصد کرد. یکی گروهی که علاقه‌مند به روایت عاشقانه پاکروان شده و به همین دلیل کیفیت بازی درخشان هوتن شکیبا در سریال برای‌شان بیش از هر چیز اهمیت داشت و گروه دیگری که دست روی مستندات تاریخی گذاشته و تصویر ارائه شده از زیست ایرانیان در دهه 50 را غیرواقعی و تحریف‌شده دانستند. موضع این گروه دوم زمانی برای سریال دردسرساز شد که آن‌ها دست روی اتهام سفیدشویی ساواک گذاشتند و همین ماجرا به توقیف یک هفته‌ای منجر شد.

 

نکته ویژه؛ 

تینا پاکروان سه سال پیش سریال «خاتون» را در حال‌وهوایی عاشقانه و تاریخی ساخته بود که وجه اشتراک آن با «تاسیان» عنوان فرعی «روزی روزگاری ایران» است؛ پاکروان در گفت‌وگویی که اخیرا با سروش صحت داشت، از طراحی یک پروژه سه‌گانه برای روایت روزگار ایران، گفته بود و از این منظر «خاتون» و «تاسیان» قرار است نسخه سومی هم داشته باشند که در‌ آینده مقابل دوربین می‌رود.

 

دختران کوچه غم/ علی جعفرآبادی/ 1400

«دختران کوچه غم» نسخه سریالی از فیلم سینمایی «مسیح پسر مریم» ‌است که علی جعفرآبادی در سال 1400 آن را با نقش‌آفرینی بازیگرانی همچون امیر نوروزی و پانته‌آ پناهی‌ها کارگردانی کرد.

دختران کوچه غم عکس اصلی

از سریال چه می‌دانیم؟

مهمترین نکته درباره سریال «دختران کوچه غم» که به تازگی پخش آن در قالب مینی‌سریال آغاز شده است، استخراج آن از یک تجربه سینمایی است. مینی‌سریالی که حالا در سه قسمت روی پلتفرم در حال عرضه است، در واقع نسخه‌ای واحد و سینمایی به نام «مسیح پسر مریم» داشت که در سال 1400 برای حضور در جشنواره فیلم فجر دورخیز کرد اما از سوی هیأت انتخاب کنار گذاشته شد. حذف این فیلم از جشنواره با اعتراض سازمان اوج به‌عنوان سرمایه‌گذار اصلی هم مواجه شد اما سرانجام هم فیلم نتوانست به اکران عمومی راه پیدا کند.

 

چه تصویری از دهه 50 دارد؟

کاراکتر اصلی روایت «دختران کوچه غم» که در قسمت اول با او آشنا شدیم، طلبه‌ای جوان به نام مسیح است که برای آغاز فعالیت خود به عنوان یک خطیب، ملبس شده و در همین مقطع، ناگهان با مراجعه آشنایی نزدیک مواجه می‌شود و چالش‌هایش کلید می‌خورد. مسیح، خواهری به نام ثریا دارد که گویی خواننده‌ای سرشناس بوده و به همین دلیل او به‌عنوان یک طلبه، با خواهرش قطع رابطه کرده بود. علی جعفرآبادی، از منظر داستان همین خواهر و برادر، تصویری متفاوت و روایت‌نشده از زیست آدم‌ها در دهه 50 در مقابل دوربین خود خلق کرده است.

 

بازخوردها به آن چه بود؟

هر‌چند برخی از اعضای هیأت انتخاب جشنواره فجر در سال 1400 به‌ویژه بهروز افخمی، دلیل حذف فیلم «مسیح پسر مریم»‌ را کیفیت پایین آن از نظر سینمایی اعلام کرده بودند اما رونمایی از قسمت اول مینی‌سریال «دختران کوچه غم» مهر بطلان بر این ادعا زد. انتشار قسمت اول سریال، به اندازه کافی از نظر قصه و روایت راضی‌کننده بود و می‌توان در انتظار قسمت‌های بعدی آن ماند اما قطعا ادعای حذف نسخه سینمایی آن به دلیل فنی، پذیرفتنی نیست. سکانس متفاوت نماز خواندن یک طلبه در کازینو، از برش‌های پربازدید قسمت اول سریال بود.

 

نکته ویژه؛ 

یکی از روش‌هایی که حالا می‌تواند به‌عنوان یک گزینه هوشمندانه در دستور کار سرمایه‌گذاران برای عرضه آثار سینمایی خود قرار بگیرد، همین نسخه تبدیل کردن اثر به مینی‌سریال است. بعد از «روز بلوا» و «خائن‌کشی»، حالا «مسیح پسر مریم» سومین فیلم سینمایی در سال‌های اخیر است که با ارائه در قالب متفاوت مینی‌سریال، فرصت و بستر بهتری برای ارتباط با مخاطب بالقوه خود به دست آورده است.

 

رهایم کن/ شهرام شاه‌حسینی/ 1401

سریال «رهایم کن» را شهرام شاه‌حسینی در سال 1401 برای عرضه در شبکه نمایش خانگی با نقش‌آفرینی بازیگرانی همچون محسن تنابنده، هوتن شکیبا و هدی زین‌العابدین کارگردانی کرد.

رهایم کن عکس اصلی

از سریال چه می‌دانیم؟

هر چند در سال‌های ابتدایی ورود حرفه‌ای‌اش به عرصه کارگردانی، بیشتر شاهد تکرار نامش در تیتراژ فیلم‌های گیشه‌ای بودیم اما از مقطع کارگردانی «خانه دختر» گویی ورق برگشت و شهرام شاه‌حسینی تصویری از یک فیلمساز جدی در عرصه سوژه‌های اجتماعی از خود ارائه کرد. با تکیه بر همین تصویر هم اولین سریال او در شبکه خانگی با نام «می‌خواهم زنده بمانم» به‌شدت محبوب شد. شاه‌حسینی بعد از آن تجربه موفق در روایت یک داستان عاشقانه در دل تاریخ، در گام دوم سراغ «رهایم کن» رفت که فرمولی مشابه از این منظر داشت.

 

چه تصویری از دهه 50 دارد؟

«رهایم کن» بیش از آنکه داستانی متکی بر تاریخ داشته باشد، روایتی عاشقانه است که در مقطع تاریخی گذشته، تصویر شده است. به همین دلیل هم مدعایی برای پرداختن جدی به رویدادها و شخصیت‌های تاریخی ندارد. داستان سریال درباره دو برابر به نام‌های هاتف و حاتم است که بر‌سر عشق دختری به نام مارال در مقابل هم قرار می‌گیرند. آنچه شخصیت‌های داستان را با تحولات دهه 50 گره می‌زند، اقدامات مسلحانه برادر مارال است که او را به دردسر می‌اندازد و پای حاتم و هاتف را هم به‌ کشمکش‌های سیاسی و مسلحانه باز می‌کند.

 

بازخوردها به آن چه بود؟

بازی محسن تنابنده، هوتن شکیبا و هدی زین‌العابدین در سه نقش اصلی روایت «رهایم کن» در همان مقطع پخش سریال جلب توجه مخاطبان را به همراه داشت و به‌دلیل همین ویترین جذاب، خیلی زود در زمره سریال‌های پرمخاطب قرار گرفت. حضور متفاوت حسن معجونی در نقش دوست نایب‌خان که پدر هاتف و حاتم بود هم به‌شدت مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. در مجموع «رهایم کن» بیش از سویه‌های تاریخی، از منظر یک داستان عاشقانه مورد توجه قرار گرفت و تصویر ارائه شده در آن از زیست سرمایه‌داران محلی در دهه 50، کمتر محل مناقشه قرار گرفت.

 

نکته ویژه؛ 

شهرام شاه‌حسینی تجربه مهمی را در فرآیند ساخت «می‌خواهم زنده بمانم» پشت سر گذاشته بود و شاید به همین دلیل در «رهایم کن» کمتر به حیطه‌های حساس تاریخی نزدیک شد. در سریال قبلی، تصویر ارائه شده از کمیته در روایت شاه‌حسینی به مزاق برخی ناظران خودش نیامد و به همین دلیل «می‌خواهم زنده بمانم»‌ برای چند هفته توقیف شد اما این چالش در «رهایم کن» تکرار نشد.

 

پروانه/ جلیل سامان/ 1392

سریال «پروانه» را جلیل سامان در سال 1392 برای پخش از تلویزیون با نقش‌آفرینی بازیگرانی همچون حامد کمیلی، سارا بهرامی و نیما رئیسی کارگردانی کرد.

پروانه عکس اصلی

از سریال چه می‌دانیم؟

جلیل سامان که در سال 88 فیلم متفاوت «وقت بودن» را به جشنواره فیلم فجر فرستاد، بعد از حواشی این فیلم و شرایط شبه‌توقیفی که باعث شد هیچگاه بعد از رونمایی در این رویداد، رنگ پرده‌نقره‌ای را به خود نبیند، از سینما فاصله گرفت و در حوزه سریال‌سازی متمرکز شد. او در گام اول مجموعه موفق و تحسین‌شده «ارمغان تاریکی» را با موضوع فعالیت منافقین در دهه 60 مقابل دوربین برد و به‌پشتوانه بازخوردهای مثبت آن در گام دوم، با «پروانه» سراغ وضعیت همین گروهک در دهه 50 رفت.

 

چه تصویری از دهه 50 دارد؟

سامان که بعد از «ارمغان تاریکی» و «پروانه» با «نفس»‌ آخرین قسمت از سه‌گانه تاریخی خود با موضوع منافقین را تکمیل کرد، در روایت‌های دوم و سوم، تمرکز بیشتری روی دهه 50 و حوادث منتهی به انقلاب اسلامی داشت. آنچه تجربه این کارگردان در بازنمای زیست مبارزان در این دهه را حائز اهمیت می‌کند، وسواس بالا در جزئیات تصویری و در عین حال، تلاش برای قصه‌گویی به‌دور از شعارزدگی بود. سریال «پروانه» روایتگر داستان جوانی است که در سال‌های دهه 50 با گروهی مبارز همراه شده و زندگی پرحادثه‌ای را تجربه می‌کند.

 

بازخوردها به آن چه بود؟

«زندگی ما از سیاست جدا نیست و قطعا اگر بخواهیم به شکل دقیق به ابعاد زندگی بپردازیم، سیاست را نیز خود به خود نشان خواهیم دید. بنابراین اگر از این دید به سریال نگاه کنیم آن را سیاسی نیز می‌بینیم.» همزمان با پخش سریال «پروانه» بود که جلیل سامان در گفت‌وگویی اینگونه درباره نسبت میان سیاست و زندگی اظهارنظر کرد. احتمالا باید یکی از مهمترین دلایل توفیق او در جلب رضایت منتقدان و مخاطبان را در همین زاویه نگاه دانست. هرچند به‌نسبت «ارمغان تاریکی» دو تجربه بعدی کمتر تحسین شد.

 

نکته ویژه؛ 

بعد از سه‌گانه ملودرامی که جلیل سامان با محوریت گروهک منافقین به سرانجام رساند، او سراغ پروژه مهمتر خود یعنی «زیرخاکی» رفت که بی‌راه نیست اگر آن را یکی از موفق‌ترین برندها در حوزه سریال‌سازی طنز با محوریت تاریخ معاصر در تلویزیون توصیف کنیم. اتفاقا بخشی از بازنمایی تصویر سبک زندگی در دهه 50 و 60 در قاب تلویزیون را باید به پای همین تجربه پرمخاطب نوشت.

 

معمای شاه/ محمدرضا ورزی/ 1394

سریال «معمای شاه» را محمدرضا ورزی در سال 1394 برای پخش از تلویزیون با نقش‌آفرینی بازیگرانی همچون امیریل ارجمند، محمدرضا شریفی‌نیا و جعفر دهقان کارگردانی کرد.

معمای شاه عکس اصلی

از سریال چه می‌دانیم؟

بعد از تجربه‌های به‌نسبت موفقی که محمدرضا ورزی در به تصویر درآوردن تاریخ معاصر در دهه 80 در قالب سریال‌هایی همچون «تبریز در مه» و «سال‌های مشروطه» داشت، مدیران تلویزیون پروژه‌ای مهم را به او واگذار کردند تا روایت‌های تصویری او از تاریخ، به دوران پهلوی برسد. انتخاب نام «معمای شاه» هم نشان از آن داشت که احتمالا قرار است با روایتی تازه‌تر و به‌دور از کلیشه‌های مرسوم در تلویزیون را شاهد باشیم و بیش از هر موضع‌گیری درباره شاه، شاهد نورافکندن به شبهات درباره دوران پهلوی دوم خواهیم بود؛ اما زهی خیال باطل!

 

چه تصویری از دهه 50 دارد؟

اولین خروجی تصویری از پروژه «معمای شاه» رونمایی از گریم بازیگران در نقش کاراکترهای تاریخی بود. همین رونمایی هم بسیاری را نسبت به خروجی نهایی پروژه امیدوار کرد. تلاش ورزی برای استفاده از بازیگران و البته گریم، برای ارائه شبیه‌ترین شمایل از شخصیت‌های تأثیرگذار بر سیاست و حکمرانی ایران در دهه 50 ستودنی بود، اما همه این داشته‌ها نتوانست در خدمت عبور از کلیشه‌ها قرار بگیرد. سریال نه فقط در زمینه بازنمایی کیفیت حکمرانی شاه و اطرافیان، که در نمایش تصویر زندگی اقشار روشنفکر و مبارز هم عملکردی کاملا کلیشه‌ای داشت.

 

بازخوردها به آن چه بود؟

«مقوای شاه»؛ هفته‌نامه همشهری جوان، به‌عنوان یکی از پرمخاطب‌ترین نشریات در میانه دهه 90 با این تیتر به صریح‌ترین شکل ممکن نسبت به پخش سریال «معمای شاه» واکنش نشان داد! تیتری که با تصویری از محمدرضا ورزی ‌روی جلد تلفیق شده و در عنوان فرعی آن این پرسش مطرح شد؛ «چرا معمای شاه سریال خوبی نیست؟» واقعیت این است که این سریال، به‌رغم هزینه بالایی که برای تولید آن شد، یکی از پرانتقادترین مجموعه‌های تاریخی در قاب تلویزیون شد و نتوانست انتظار بالایی که مدیران برای روایت‌سازی درباره پهلوی از آن داشتند، برآورده کند.


نکته ویژه؛ 

محمدرضا ورزی همین امسال یک فیلم سینمایی روی پرده داشت که در مقام قیاس با تجربه‌های سریالی و سینمایی قبلی‌اش، با اقبال و توفیق بیشتری از سوی منتقدان و مخاطبان مواجه شد. فیلم سینمایی «پروین» روایتی متفاوت از زندگی و زمانه پروین اعتصامی بود که ورزی توانست با عبور از کلیشه‌های رایج تاریخ‌نگارانه خود، آن را کارگردانی کند و پاسخ درخوری هم از سوی مخاطبانش دریافت کند.

 

کوکتل مولوتف/ حسین دوماری/ 1403

فیلم سینمایی «کوکتل مولوتف» را حسین دوماری در سال 1403 با نقش‌آفرینی بازیگرانی همچون امین حیایی، احمد مهران‌فر و پژمان جمشیدی کارگردانی کرد.

کوکتل مولوتف عکس اصلی

از فیلم چه می‌دانیم؟

در عرصه فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی زوج موفقی بودند و اتفاقات تجربه‌های همکاری مهمی را هم در کارنامه‌شان ثبت کردند. حسین دوماری و پدرام پورامیری بعد از درخشش در سینمای کوتاه، با فیلم «جان‌دار» وارد سینمای بلند شدند و در ادامه همین تجربه همکاری فیلم «یادگار جنوب» را هم به‌صورت مشترک نوشتند و کارگردانی کردند. این دو اما امسال مستقل از هم دو پروژه را به سرانجام رساندند که برخلاف کارهای مشترک‌شان، هر دو کمدی بود؛ پورامیری «صددام» را به جشنواره فجر رساند و حالا دوماری «کوکتل مولوتف»‌ را در اکران نوروز دارد.

 

چه تصویری از دهه 50 دارد؟

از منظر فضاسازی، فیلم «کوکتل مولوتف»‌ را هم باید در زمره کمدی‌هایی قرار داد که با نگاه نسبتا فانتزی سراغ تاریخ گذشته رفته‌اند. آنچه از زیست اجتماعی در دهه 50 در این فیلم به تصویر درآمده است، بیشتر در خدمت تلاش برای خلق موقعیت‌های کمدی در عین بهره‌گیری از جذابیت‌های نوستالژیک آن دوران است؛ تصاویر و قاب‌های خاطره‌انگیز از پوشش کاراکترها تا آکساسوار صحنه. نکته ویژه این فیلم اما رفتن سراغ شخصیت‌های معروف به «شاه‌دوست» در اوج تحولات منتهی به انقلاب اسلامی است و این انتخاب روایت فیلم را تازه کرده است.

 

بازخوردها به آن چه بود؟

فیلم «کوکتل مولوتف» حضوری بسیار با تأخیر در رقابت اکران نوروزی داشت و در همان یک هفته‌ای که «دایناسور» توانست فروش خود را از 20 میلیارد تومان فراتر ببرد، مشغول نهایی کردن مراحل فنی خود بود، با این همه فیلم ویترین بسیار جذابی دارد و با شتابی قابل‌قبول در حال نزدیک کردن خود به خط اصلی کورس رقابت برای درخشش در اکران نوروزی است. تا به اینجا فیلم فروش قابل‌قبولی داشته و مانند دیگر فیلم‌های کمدی سال‌های اخیر، از همین الان می‌توان حداقلی از موفقیت در گیشه را برایش مفروض دانست. 

 

نکته ویژه؛ 

دوماری و پورامیری علاوه‌ بر کارگردانی مشترک، تجربه فیلمنامه‌نویسی مشترک را هم در کارنامه خود داشته‌اند که شاخص‌ترین همکاری‌های‌شان در این زمینه با محمد کارت بوده است. سهم آن‌ها در نگارش «شنای پروانه» و سریال «یاغی» قابل توجه بود. اما عجیب‌ترین فیلمی که نام این دو را در مقام فیلمنامه‌نویس در تیتراژ خود داشت، کمدی «ما همه با هم هستیم»‌ به کارگردانی کمال تبریزی بود!

 

فسیل/ کریم امینی/ 1401

فیلم سینمایی «فسیل» را کریم امینی در سال 1401 با نقش‌آفرینی بازیگرانی همچون بهرام افشاری، الناز حبیبی و هادی کاظمی کارگردانی کرد.

فسیل عکس اصلی

از فیلم چه می‌دانیم؟

تا همین چند هفته پیش عنوان «پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران» متعلق به این فیلم بود. فیلم «فسیل» که همچنان در زمینه تعداد مخاطب، از مدعیان تاریخ سینمای ایران به شمار می‌رود، به معنای واقعی کلمه یک پدیده بود. فیلمی که در دوران پساکرونا، بار دیگر سیلی از مخاطبان را به سالن‌های سینما کشاند و توانست پیکر نیمه‌جان سینمای ایران را جان دوباره‌ای ببخشد. کریم امینی کارگردان جوانی است که پیش‌تر فیلم اجتماعی «گربه سیاه» را هم ساخته بود اما با «فسیل» اتفاقی را رقم زد که حتی با دیگر فیلم خودش یعنی «شهر فرنگ» هم تکرار نشد.

 

چه تصویری از دهه 50 دارد؟

بلک داگز، نام یک گروه موسیقی فعال در دهه 50 ایران است که درست در آستانه رسیدن به شهرت و اعتبار، با یک بحران مواجه می‌شود. این خلاصه‌ای از روایت فیلم «فسیل» است. اسماعیل که اصرار دارد خود را «اسی» بنامد، به نوعی شخص اصلی در این گروه موسیقی است و وقتی بعد از مدت‌ها تلاش موفق می‌شود تا فرصتی برای دیدار با شاه به‌دست بیاورد، در یک تصادف به کما می‌رود. او 10 سال بعد به هوش می‌آید و حالا باید آنچه در حافظه‌اش باقی مانده را با شرایط پس از انقلاب تطبیق دهد.

 

بازخوردها به آن چه بود؟

اصلی‌ترین امتیاز «فسیل» پرداختن به قاعده و به اندازه به گروه‌های مختلف فعالان سیاسی و اجتماعی در سال‌های پایانی دهه 50 است؛ از خواننده‌های کاباره‌ای و مأموران ساواک در پیش از انقلاب گرفته تا کمیته‌ای‌ها و گروهک‌ها در سال‌های پس از انقلاب. این نکته‌ای است که فیلم را فراتر از یک فیلم سرگرم‌کننده برای مخاطبان عام، مورد توجه و تحسین برخی از منتقدان هم قرار داد. البته این به معنای آن نیست که این فیلم روایتی جدی و بکر را درباره تاریخ معاصر به تصویر درآروده اما در اجرای ایده خود، موفق بوده است.

 

نکته ویژه؛ 

وقتی درباره موفقیت «فسیل» در گیشه و تبدیل شدن آن به یک پدیده صحبت می‌کنیم، نمی‌توانیم نقش سیدابراهیم عامریان در مقام تهیه‌کننده این فیلم را نادیده بگیریم. تهیه‌کننده جوانی که از سال 1400 تا به امروز همه ساخته‌هایش صدرنشین گیشه سالانه بوده‌اند و حالا هم خودش رکورد فروش «فسیل»‌ را با فیلم «هفتاد سی» شکسته است. او از مهمترین چهره‌های اقتصادی سینمای ایران در دهه 1400 است.

 

مصادره/ مهران احمدی/ 1396

فیلم سینمایی «مصادره» را مهران احمدی در سال 1396 با نقش‌آفرینی بازیگرانی همچون رضا عطاران، هومن سیدی و بابک حمیدیان کارگردانی کرد.

مصادره عکس اصلی

از فیلم چه می‌دانیم؟

مهران احمدی سال‌ها به‌عنوان بازیگر موفق در سریال‌های کمدی و فیلم‌های خاص در سینما شناخته می‌شد. او از آن دست بازیگرانی است که همزمان هم در فیلم‌های عامه‌پسند و هم در آثار معروف به مخاطب خاص در سینمای ایران خوش درخشیده بود و به پشتوانه همین تجربه هم وقتی برای کارگردانی دورخیز کرد، انتظارات از او بالا بود. «مصادره» محصول اولین تلاش مهران احمدی برای تجربه کارگردانی در مختصات سینما است. فیلمی که با نقش‌آفرینی رضا عطاران توانست به تجربه‌ای موفق برای احمدی تبدیل شود و در گیشه هم درخشید.

 

چه تصویری از دهه 50 دارد؟

شوخی با دهه 50 و دهه 60 در سال‌های اخیر بارها در سینمای ایران آزموده شده و آنچه وجه تمایز برای کیفیت مواجهه کمدی‌سازان با این مقاطع تاریخی است، تلاش آنها برای بهره‌گیری صرف از ظرفیت نوستالژیک و دست گذاشتن روی ایده‌های بکر است. «مصادره» ماجرای یک کارمند ساواک به نام اسماعیل یارجانلو را روایت می‌کند و نفس پرداختن به وضعیت یک کارمند ساده و از همه جا بی‌خبر در ساختار ساواک، آن هم در مقطع حساس وقوع انقلاب اسلامی، ایده‌ای جذاب و با قابلیت بالا برای ایجاد موقعیت‌های کمدی بود.

 

بازخوردها به آن چه بود؟

هر‌چند معدل بازخوردها به رونمایی از «مصادره» در جشنواره فیلم فجر، مثبت بود اما نشست رسانه‌ای این فیلم باحاشیه‌های زیادی همراه شد. به‌خصوص که ترکیب رضا عطاران و مهران احمدی، منجر به شوخی‌هایی در این نشست شد که نگاه‌های انتقادی به فیلم را ضریب داد. فارغ از این حواشی اما فیلم از منظر روایت تاریخی و زاویه نگاهی که به زیست یک مأمور فراری ساواک در دهه 50 ارائه می‌کند و بعدتر سراغ شوخی با طیفی از چهره‌های اپوزسیون خارج‌نشین در سال‌های بعد می‌رود، مورد استقبال قرار گرفت.

 

نکته ویژه؛ 

هر‌چند «مصادره» را مخاطبان به‌عنوان یک کمدی در حافظه خود ثبت کرده‌اند و جنس بازی رضا عطاران و هومن سیدی هم در آن کاملا هم‌راستا با مختصات همین ژانر است اما یکی از شخصیت‌های کلیدی فیلم که بابک حمیدیان ایفاگر نقش او بود، شخصیت سوءاستفاده‌گری به نام خاوندی است که اتفاقا حضوری کاملا جدی در قصه دارد و بخشی از بار کنایی فیلم را به دوش می‌کشد.

 

نفس/ نرگس آبیار/ 1394

فیلم سینمایی «نفس» را نرگس آبیار در سال 1394 با نقش‌آفرینی بازیگرانی همچون پانته‌آ پناهی‌ها، مهران احمدی و شبنم مقدمی کارگردانی کرد.

نفس تصویر اصلی

از فیلم چه می‌دانیم؟

نرگس آبیار از فیلمسازان برخاسته از دنیای ادبیات است و علاقه توأمانش به دنیای کلمات و تصویر، ورود متفاوتی را به دنیای کارگردانی برایش رقم زد. او که پیش از قصه‌گویی با دوربین در قالب فیلم سینمایی، مستندسازی را هم تجربه کرده بود، بعد از فیلم دومش یعنی «شیار143» بود که در کانون توجه‌ها قرار گرفت و طبیعتا خیلی از سینمادوستان در انتظار تجربه بعدی‌اش بودند؛ «نفس» در چنین بستری متولد شد و کم نبودند منتقدانی که رویکرد جسورانه این فیلمساز برای قصه‌گویی بر بستر تاریخ معاصر در این فیلم را ستایش  کردند.

 

چه تصویری از دهه 50 دارد؟

انتخاب هوشمندانه آبیار برای روایت داستان خود از نگاه یک کودک، کلید طلایی او برای به تصویر درآوردن روایتی متفاوت از تاریخ معاصر بر پرده نقره‌ای بود. «نفس» روایت زندگی چهار کودک به نام‌های بهار، نادر، کمال و مریم است که به همراه پدرشان غفور و مادربزرگ خود در دهه ۵۰ خورشیدی نفس می‌کشند و هر‌چند به ظاهر از کانون التهاب و تحولات این دهه، فاصله دارند اما از پس‌لرزه‌ها مصون نیستند و گویی این تاریخ است که آن‌ها را به درون خود می‌کشد. بهار که روای این داستان است، سرانجامی تراژیک دارد.

 

بازخوردها به آن چه بود؟

«نفس»‌ تجربه موفقی در فجر را پشت سر گذشت. این فیلم پس از نمایش در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر دو جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای شبنم مقدمی و جایزه بهترین فیلم در بخش نگاه ملی را به‌دست آورده است. بازی و گریم پانته‌آ پناهی‌ها در فیلم هم از دید منتقدان سینمایی بسیار چشمگیر بود اما مورد توجه داوران قرار نگرفت. در مجموع فیلم نمره قبولی گرفت و بعدتر در فرآیند اکران عمومی هم مخاطبان با روایت آن از تجربه زیسته یک کودک و کوران تحولات دهه 50 همراه شدند. 

 

نکته ویژه؛ 

چاشنی فانتزی از ابزارهایی است که نرگس آبیار، به‌درستی از ظرفیت آن برای بسط روایت خود از دنیای کاراکترهایش در دهه 50 از آن بهره گرفت. بخش‌هایی از فیلم، به‌صورت انیمیشنی به تصویر درآمده و مخاطب در واقع با تمهیدی هوشمندانه، به جای مواجهه با تصویری مستند از تاریخ، با روایت ذهنی کاراکتر بهار همراه می‌شود؛ این تمهید منجر به حساسیت‌زدایی از این برش‌ها در روایت آبیار شد.

 

سیانور/ بهروز شعیبی/ 1394

فیلم سینمایی «سیانور» را بهروز شعیبی در سال 1394 با نقش‌آفرینی بازیگرانی همچون بابک حمیدیان، حامد کمیلی، هانیه توسلی و مهدی هاشمی کارگردانی کرد.

سیانور عکس اصلی

از فیلم چه می‌دانیم؟

چند ماه پیش و زمانی که فیلم سینمایی «آغوش باز» به اکران عمومی درآمده بود، در پرونده‌ای مفصل به کارنامه بهروز شعیبی پرداختیم و روی این نکته تأکید کردیم که او در مسیر فیلمسازی حرفه‌ای‌اش، یکی از غیرقابل پیش‌بینی‌ترین کارگردانان جوان سینمای ایران بوده که تا به امروز تجربه‌های متنوعی را در مقام کارگردان به سرانجام رسانده است. یکی از همین تجربه‌ها که رونمایی‌اش در فجر، غافلگیرمان کرد، همین فیلم «سیانور» بود. فیلمی که شعیبی بعد از فیلم «دهلیز» و به‌عنوان دومین فیلم بلند خود، در فضایی کاملا متفاوت آن را کارگردانی کرد.

 

چه تصویری از دهه 50 دارد؟

«پایان یک سکوت طولانی! امیر و هما پس از مدتی یکدیگر را می‌یابند در حالیکه یک انتخاب بیشتر ندارند؛ سیانور یا زندگی! و هما سیانور را انتخاب می‌کند.» این خلاصه داستان رسمی‌ای بود که در زمان رونمایی از «سیانور» منتشر شد. فیلمی که روایت آن در دهه 50 می‌گذرد و مقطعی کلیدی از تحولات درونی سازمان مجاهدین خلق، به‌عنوان یکی از گروهک‌های تأثیرگذار بر اتفاقات قبل و بعد از انقلاب اسلامی را به تصویر درآورده است. شعیبی در این فیلم سراغ مبارزان دهه 50 رفته و بخشی از سبک زندگی آن‌ها را روایت کرده است.

 

بازخوردها به آن چه بود؟

فیلم‌هایی از جنس «سیانور» به واسطه تکیه بر زندگی و زمانه کاراکترهای واقعی از دل تاریخ، معمولا فراتر از مباحث سینمایی از منظر اسناد تاریخی محل مباحثه می‌شوند. آنچه در این فیلم به‌عنوان شکافی که از یک گروه مبارز، یک گروهک تروریستی ساخت، به تصویر درآمده، باواکنش‌های متفاوتی از سوی تاریخ‌پژوهان مواجه شد. کاراکتر شهید مجید شریف‌واقفی که از قربانیان سرشناس ترورهای داخلی این گروهک در دهه 50 محسوب می‌شود و بهروز شعیبی خود نقش او را در فیلم ایفا کرده، از مهمترین شخصیت‌های این روایت بود.

 

نکته ویژه؛ 

یکی از نکات مهم در فیلم «سیانور» را باید تصویر ارائه شده از چهره مخوف ساواک در فیلم دانست. شخصیت اصلی داستان با بازی پدرام شریفی، جوانی آرمانخواه است که در فرآیند جذب به بدنه ساواک است و در مقابل او کاراکتری باسابقه با بازی مهدی هاشمی حضور دارد؛ کاراکتری که شمایلی واقعی‌تر از کلیشه‌های رایج در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی از مأموران امنیتی دهه 50 دارد.


 

 

کدخبر: ۵۷۹۶۷۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر