کاپیتان آمریکا علیه پدینگتون! | در گوشه و کنار دنیای سینما چه میگذرد؟

از جوایز بفتا در لندن گرفته تا جشن پنجاه سالگی شوی تلویزیونی SNL
هفت صبح| هنوز پیامدهای اجرای موسیقی در سوپربال امسال ادامه دارد و کندریک لامار نفر اول دنیای سرگرمی در شبکههای اجتماعی است. اما در روزهای گذشته هم جشنواره برلین کار خود را شروع کرد و هم چند مراسم پرسروصدای دیگر برگزار شد؛ از جوایز بفتا در لندن گرفته تا جشن پنجاه سالگی شوی تلویزیونی SNL.
این هفته شاهد رقابت نه چندان هیجانانگیز دو فیلم جدید در سینماهای دنیا بودیم؛ یک طرف محصول جدید مارول قرار داشت که با استقبال سردی از سوی منتقدان و تماشاگران مواجه شد و در مقابل سومین قسمت از سری فیلمهای «پدینگتون» که نتوانست به اندازه دو فیلم قبلی طرفدارانش را راضی کند. البته وقتی کار به عدد و رقم بکشد، قضیه کمی پیچیده میشود چون «کاپیتان آمریکا» ظرف سه روز 192 میلیون فروخته و قسمت سوم «پدینگتون» هم از 130 میلیون دلار فروش عبور کرده است اما هیچکدام را نمیتوان موفقیت تمام و کمال در نظر گرفت.
به احتمال زیاد هر دو فیلم از خطر شکست و ضرر تجاری در امان میمانند اما بعید است که سود عجیبی را به حساب استودیو واریز کنند. در «کاپیتان آمریکا: دنیای قشنگ نو»، ژنرال سابق تادیوس راس (با نقشآفرینی هریسون فورد) به مقام ریاست جمهوری آمریکا رسیده و سم ویلسون که قبلا بهعنوان فالکون شناخته میشد، در نقش کاپیتان آمریکای جدید فرو رفته است.
اما این بار بحران امنیت دنیا به جایی میرسد که خود رئیسجمهور به هالک سرخ (نسخهای خطرناکتر از هالک که محصول دستکاری و مهندسی معکوس است) تبدیل میشود و... مانند محصولات مارول در دوران پس از کرونا، «دنیای قشنگ نو» هم زیاد جای تعریف ندارد، البته این فیلم محصول دورانی است که باب آیگر هنوز به دیزنی برنگشته و سیاستهای مارول برای بالا بردن کیفیت تغییر نکرده بود. فیلم بعدی هم که شرایط مشابهی دارد، «تاندربولتها» است و بعد از آن در تابستان باید با دیدن «چهار شگفتانگیز» درباره مسیر جدید مارول قضاوت کرد.
«پدینگتون در پرو» هم بهانهای است تا این خرس سخنگوی کوچک و دوستداشتنی به ماجراجویی هیجانانگیزی در پرو برود و ادای ایندیانا جونز را در بیاورد. طبعا برای طرفداران فیلمهای قبلی و شخصیت پدینگتون، این یکی هم جذاب خواهد بود اما بهتر است که توقعتان را در حد «پدینگتون 2» بالا نبرید که به یکی از محبوبترین فیلمهای هزاره جدید تبدیل شده.
موازی با اکران فیلمهای جدید در سالنهای سینما، سرویسهای استریم هم برگهای جدید خود را رو کردهاند. هفته گذشته، سرویس استریم اپل با «درّه» خبرساز شد؛ فیلم جدید اسکات دریکسون با نقشآفرینی آنیا تیلور جوی و مایلز تلر در نقش دو تکتیرانداز که بهعنوان یک اکشن تخیلی و عاشقانه توصیف شده و بهعنوان یک فیلم سرگرمکننده، رضایت نسبی مخاطبان را جلب کرده است.
بازار جشنها و رویدادهای سینمایی نیز همچنان داغ است. هفته گذشته جشن انجمن فیلمنامهنویسان آمریکا (WGA) برگزار شد و جوایز در رشته بهترین فیلمنامههای اریژینال و اقتباسی به «آنورا» و «نیکل بویز» رسید تا شان بیکر یک قدم دیگر به اسکار نزدیک شود. اما ابتدای هفته شاهد برگزاری مراسم بفتا بودیم و انگلیسیها انتخابهای متفاوتی داشتند؛ جوایز اصلی به «کانکلیو» رسید که با توجه به بریتانیایی بودن فیلم دور از انتظار نبود و آدرین برودی، مایکی مدیسون، کیرن کالکلین و زوئی سالدانا جوایز بازیگری را برنده شدند که در این بخش ترجیح مایکی مدیسون جوان به دمی مور جای غافلگیری داشت.
طبق انتظار جایزه بهترین فیلم خارجی به «امیلیا پرز» رسید و «بروتالیست» هم دست خالی نماند. حالا فقط باید منتظر مراسم انجمن بازیگران آمریکا (SAG) باشیم تا تخمین نهایی و دقیق از برندگان احتمالی اسکار مشخص شود. فعلا «آنورا» پیشتاز است و «بروتالیست»، «امیلیا پرز» و «کانکلیو» نزدیکترین تعقیبکنندهها هستند.
در حالی که کمتر از دو هفته دیگر با برگزاری اسکار، پرونده سینما در سال گذشته به کل بسته میشود، با شروع جشنواره برلین عملا وارد 2025 شدهایم و از حالا باید منتظر کشف پدیدههای جدید باشیم. همانطور که پیشتر اعلام شده بود، با نمایش «میکی 17»، ساخته جدید بونگ جون هو، برلین کار خود را آغاز کرد. این فیلم علمی-تخیلی که با مایههایی از کمدی سیاه همراه شده، با استقبال نسبی منتقدان همراه بود و اکثرا اعتقاد دارند که بونگ جون-هو بهترین فیلم بینالمللیاش را ساخته، هرچند که هنوز به پای فیلمهای کرهایاش نمیرسد.
به غیر از بازی رابرت پتینسون که تحسین منتقدان را برانگیخته، زیرمتن سیاسی فیلم هم حسابی مورد توجه قرار گرفته و بنا به شواهد و قرائن، با فیلمی کاملا متناسب با جو و روح زمانه مواجه هستیم. با این وجود فیلمساز کرهای اعلام کرده که قصد و غرضی برای شوخی با کسی نداشته و برای شخصیت منفی فیلمش از خصوصیات دیکتاتورهای مشهور قرن بیستم الهام گرفته اما در کمال تعجب به نظر میرسد که تاریخ دارد تکرار میشود و بخشی از شباهتها کاملا اتفاقی و ناخواسته بوده است.
به غیر از فیلمها، خود جشنواره برلین هم بدون خبر و حاشیه نبوده و بنا به همان رویکردی که از این فستیوال اروپایی سراغ داریم، جنبههای فرامتنی سیاسی و اجتماعی همچنان پررنگ است. تیلدا سوئینتن بازیگر سرشناس هم که در افتتاحیه جایزه خرس طلایی را به پاس یک عمر فعالیت هنری دریافت کرد، از اهمیت هنر و رسانه بهعنوان سنگری برای مبارزه با استکبار گفت و در حاشیه جشنواره هم با هالیوود ریپورتر مصاحبهای داشته و اعلام کرده که قصد دارد تا برای چند وقت از بازیگری کنارهگیری کند و به کارهای دیگر بپردازد.
از سینما فاصله بگیریم و سری هم بزنیم به تلویزیون. سوژه کنجکاویبرانگیز این روزها پخش فصل سوم از سریال محبوب «وایت لوتوس» است که بار دیگر شاهد تعطیلات پرماجرای گروهی از شخصیتهای جذاب در یک هتل مجلل هستیم.
این سریال آنتولوژی بعد از موفقیت فصل اول و تلفیق الگوهای معمایی و درامهای عامهپسند با نگاه انتقادی به طبقه مرفه، به پدیدهای غیرمنتظره تبدیل شد و خوشبختانه تغییر لوکیشن و شخصیتها این اجازه را میدهد تا در هر فصل شاهد قصهای تازه باشیم. این بار هم داستان در تایلند اتفاق میافتد و واکنش اولیه منتقدان به سریال کاملا مثبت بوده و باید دید که در ادامه تا چه حد از سوی بینندگان تحویل گرفته میشود.
دیگر اتفاق مهم در عرصه تلویزیون، پنجاه سالگی شوی شنبه شب زنده (SNL) بود. از قضا همین چند ماه قبل فیلم جیسون رایتمن (شنبه شب) هم چگونگی شکلگیری و پخش اولین اپیزود از این شوی کمدی تاریخساز را به تصویر کشید. برای پنجاه سالگی شو، برنامه ویژهای را تدارک دیدند و لشکری از ستارگان ریز و درشت که سابقه حضور در SNL را داشتند بهعنوان مهمان در برنامه حضور داشتند؛ از کمدینها بگیرید تا چهرههایی چون استیون اسپیلبرگ و حتی جک نیکلسون سالخورده که بعد از مدتها در انظار عمومی و میان هالیوودیها دیده شد. شوی ویژه SNL همزمان شده بود با مراسم بفتا و به جرئت شاید بتوان گفت که فرش قرمز این برنامه در نیویورک حتی از بفتا در لندن هم شکوه بیشتری داشت.
البته این برنامه بدون حاشیه هم نبود؛ بعد از حواشی عجیب و غریبی که پیرامون شکایتهای متقابل بلیک لایولی و جاستین بالدونی از هم پیش آمد و کارشناسان با شخم زدن زندگی شخصی آنها فهمیدند که داستانهای خالهزنکی سنگینی پشت پرده وجود دارد، رایان رینولدز و همسرش برای اولین بار کنار هم در یک رویداد رسمی حضور پیدا کردند و شوخی غیرمنتظره رینولدز با همین درگیریهای شخصی و حقوقی و واکنش ناخودآگاه و از سر غافلگیری بلیک لایولی، بلافاصله خوراک مورد علاقه کاربران شبکههای اجتماعی را فراهم کرد. به هر حال چیزی که هیچوقت تمامی ندارد، قصه است و گاهی حواشی صنعت سرگرمی از خود فیلمها و سریالها میتواند جذابتر باشد.