کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۵۱۵۲
تاریخ خبر:

فیلم باشکوه و مجادله عجیب‌| درباره اکتای براهنی‌،‌ رضا براهنی‌، پرویز جاهد و ... ابراهیم‌ گلستان‌!

فیلم باشکوه و مجادله عجیب‌| درباره اکتای براهنی‌،‌ رضا براهنی‌، پرویز جاهد 
و ... ابراهیم‌ گلستان‌!

فیلم «پیر پسر» اکتای براهنی با پچ‌پچ‌های زیادی به بخش ویژه جشنواره فیلم فجر رسید

هفت صبح| با این‌همه تعریف و تمجید از سمت تماشاچیان «پیر پسر» به نظر می‌رسید که این روزها اکتای براهنی (کارگردان فیلم) باید خوشحال‌ترین فرد روی زمین باشد. شب19 بهمن‌ماه با بیرون آمدن هر دسته سه‌، چهار نفره از سالن سینمای برج میلاد به تعداد توییت‌ها و پست‌های اینستاگرامی و یادداشت‌های ستایش‌برانگیز به اثر این کارگردان اضافه می‌شد. درست وقتی که همه فکر می‌کردند بالاخره جانشینی برای اصغر فرهادی پیدا کردند، انتشار چند کامنت این شمایل را از آقای کارگردان خدشه‌دار کرد.

 

فیلم «پیر پسر» اکتای براهنی با پچ‌پچ‌های زیادی به بخش ویژه جشنواره فیلم فجر رسید. نام اکتای سه ساعت و 16 دقیقه‌ بعد از تنها نمایش جشنواره فجر، نه تنها از سد تردیدهای منتقدان و مخاطبان کاخ جشنواره گذشت بلکه آنقدر در فضای وب تکرار شد که جست‌وجوی نام او در گوگل به حالت انفجار درآمد. 24 ساعت بعد از این عیش، بازی عوض شد. از آنجایی که پرویز جاهد، منتقد سینما در متنی حدودا 200 کلمه‌ای در اینستاگرام خود نوشت که همان‌جا و همان شب در سالن همایش‌های برج میلاد به کارگردان توصیه کرده فیلم خود را کوتاه کند.

فیلم پیر پسر

بقیه متن اما در ستایش نحوه پرداختن به کاراکترها و شخصیت‌پردازی‌ها، میزانسن و جزئیات دیگر فیلم بود. اکتای با خواندن متن، سعی می‌کند روایت دیگری از آن شب ارائه دهد. او می‌گوید که در حالی که همه سالن در حال تشویق و روبوسی با او بودند، پرویز جاهد با این نقد که «بابا بلنده خیلی؛ کوتاهش کن» به صورتش (اصطلاحا) پنجه کشیده است. از اینجا به بعد شبیه به یک فیلم جنایی، شاهدان یکی‌یکی از راه می‌رسند و از آن زاویه‌ که ایستاده بودند ماجرا را روایت می‌کنند که چه دیده و چه شنیده‌اند.

 

مثل همه یکی‌به‌دوهای اینستاگرامی بالاخره بعد از این‌همه کش‌و‌قوس بین کارگردان و منتقد، عصبانیت کم‌کم سر هر دو نفر را داغ و زبانشان را تند می‌کند و آنچه نباید اتفاق می‌افتد. پرویز جاهد نام پدر اکتای را می‌آورد و می‌گوید: «جالبه فرزند کسی که همه عمر در مقام یک منتقد به همه فحش داد و حمله کرد این‌گونه برابر یک حرف انتقادی کوچک برآشفته شود و گریه‌اش بگیرد.» این طعنه «گریه‌اش بگیرد» اکتای را عصبانی کرد و باعث شد آقای کارگردان اینطور جواب دهد: «شما یک موی گندیده جنازه اون مرد نیستین. خودتونو زیاد بالا نبرین. فعلا که سیل تمجید فیلم رو با گریه اشتباه گرفتید. تا بعد.»

 

  پایان مجادله؟ ابدا

این «تا بعد» به معنای پایان مجادله نبود. جاهد او را دوباره متهم به بی‌جنبه و مستبد بودن می‌کند و برای اکتای می‌نویسد که «چه ایگوی متورمی داری» و «لوس و ننر هستی». از اینجا به بعد آن‌همه لبخند با ادامه مجادله روی صورت‌ها ماسید. اکتای خطاب به منتقد نوشت: «...سرت رو کردی مثل کبک توی برف که چشمت موفقیت‌ها و بزرگی‌های فیلم رو نبینه. تو فرزند کی هستی؟ نقد جا دارد. هی میری کامنت فحش می‌دهی. چهارتا نیمرو برای گلستان درست کردی و یک دکمه ضبط صوت فشار دادی بعد خودتو با پدر من مقایسه می‌کنی؟ من دست منتقدان را می‌بوسم و لمپن‌ها را هم سر جایشان می‌نشانم.» 

 

ماجرای اشاره به اسم ابراهیم گلستان از این قرار است که پرویز جاهد را به مصاحبه طولانی‌اش با ابراهیم گلستان می‌شناسند. آن زمان که جوانی محصل در انگلیس بوده و تصمیم می‌گیرد برای تز دانشگاهش با استرس و نگرانی زیادی به ابراهیم گلستان زنگ بزند و از او تقاضای مصاحبه کند. تا آن زمان هنوز ابراهیم گلستان با کسی مصاحبه نکرده بود. جاهد بعدها این مجموعه مصاحبه در تز دکترایش را تبدیل به کتاب و با نام «نوشتن با دوربین» سال 1384 منتشر می‌کند.

 

کتابی که گویا با دردسرها و رفت و برگشت‌های زیادی بارها بازنویسی شده است. این گفت‌وگوی مفصل به عنوان یک مرجع اصلی برای شناخت شخصیت ابراهیم گلستان و البته ریشه‌های موج نو در سینمای ایران شناخته می‌شود. ولی همانطور که از خط به خط کتاب هم مشخص است، جاهد که آن زمان حدودا  40 ساله بوده تلاش زیادی برای به پرسش کشیدن گلستان می‌کند و آنطور که منتقدان می‌گویند در موارد زیادی از پس زبان گزنده او برنمی‌آید. 

 

برگردیم به بیست و یکم بهمن ماه 1403؛ و مجادله پرویز و اکتای. بعد از این اشاره به ابراهیم گلستان، دوباره جاهد جواب داده است: «من فرزند یک کارگر شریف نساجی‌ام. تو فرزند کی هستی؟» اکتای جواب داد: «من فرزند همان هستم که تو هنوز جرأت نداری اسمش را بیاری کپک». جاهد جواب داد:«شبیه به کاراکتر فیلم خودت شدی. یک لمپن در پوست روشنفکر قلابی.» جواب اکتای این‌بار این بود: «...باز فحش دادی. یه نگاه به خودت در آینه کردی؟ بابا برو یه فکری به حال شب جمعه‌ت کن. خودت رو به منتقدها نبند. تو مثل فیلم میکس مهرجویی تا توالت دنبال آدم میای. بعد میگی نقد؟ بله من لمپن، خوب می‌نویسم مراقب خودت باش...» 

 

از اینجا به بعد دیگر کشمکش ادامه پیدا نکرد اما کاربران شبکه‌های مجازی مانند افرادی که ساعت‌ها مشغول تماشای دعوای دو نفر در خیابان بودند، شروع به تحلیل این مناقشه کردند. مشاهده‌گرانی که ابتدا به خاطر تصمیم‌گیری مسئولان بابت پخش نکردن فیلم غصه می‌خوردند، حالا بابت آلوده شدن زبان سینماگران و روشنفکران به کلماتی که شایسته آنها نبوده سرخورده شده اند.

 

درباره اکتای و پرویز

اکتای براهنی، متولد سال 1353، ابتدا در ایران مشغول تحصیل در رشته مهندسی صنایع بود که این رشته را نیمه‌کاره رها کرد و برای ادامه تحصیل در رشته سینما به کانادا مهاجرت کرد. او بعد از  فارغ‌التحصیلی از دانشگاه یورک تورنتو فیلم پل‌خواب را ساخت. آن زمان در جشنواره فیلم فجر سال 1394 این فیلم به اکران درآمد و دو سال بعد هم به اکران عمومی رسید. در فیلم بلند بعد او همین مقدار هم خوش‌شانس نبود. سال 1400 پیرپسر را ساخت که امسال حتی اجازه حضور در بخش مسابقه جشنواره فجر را پیدا نکرد و فقط در یک سانس ویژه در سالن سینمای برج میلاد به نمایش درآمد.

  

هنوز هم حرف و حدیث‌هایی وجود دارد که احتمالا مجوز اکران عمومی آن صادر نمی‌شود. او یک بار درباره خودش اینطور گفته است: «من تقریبا هم‌دوره کاهانی بودم و زمانی که من درخواست پروانه ساخت دادم کاهانی فیلم اولش را ساخته بود و امروز کاهانی سینماگر معروفی شده و من همچنان به دنبال پروانه ساخت هستم. شاید اگر من پسر رضا براهنی نبودم راحت‌تر می‌توانستم فیلم بسازم.

 

اوایل مسئولان ارشاد تصور می‌کردند که من می‌خواهم فیلمی بسازم و فقط آن را در جشنواره‌های خارجی نمایش دهم بعد که متوجه شدند من فیلم را برای داخل می‌سازم و می‌خواهم آن را اکران کنم، برخوردشان کمی بهتر شد.» بین پل‌خواب تا پیر پسر، او فیلم‌نامه «لتیان» و «عنکبوت» را هم نوشت. اکتای 51 سال دارد و جاهد، 63 سال. جاهد فارغ‌التحصیل کارشناسی‌ارشد رشته سینما از دانشکده سینما و تئاتر تهران بوده و بعد از این در دانشگاه وست مینستر لندن درس خوانده است.

 

کتابی که بالاتر حرف از آن شد، محصول تحصیل در مقطع دکترای همین دانشگاه بود. جاهد به جز این کتاب دیگری هم با عنوان«از سینماتک پاریس تا کانون فیلم تهران» دارد که مصاحبه‌ای با فرخ غفاری در تحلیل و بررسی سینمای ایران است. 12 کتاب دیگر هم باید برشمرد که در همین دسته تالیفات و ترجمه‌های او قرار می‌گیرد. به جز این چند فیلم مستند بلند و فیلم داستانی کوتاه هم ساخته‌ است. بخش دیگر حوزه فعالیت او تدریس بوده که به شکل مدعو در دانشگاه‌های سوره، تهران، نوشهر، شیراز مشغول به کار بوده.

 

 

کدخبر: ۵۷۵۱۵۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر