بانو عاشق و پیشقدم میشود| عاشق: طلا، معشوق: قربان، مظلوم: سوجان
سریال سوجان تازهترین اثری است که موضوع عشق دختری پولدار به پسری فقیر را محور روایت خود قرار داده
هفت صبح| قصه عشق یک دختر متمول به یک پسر فقیر، ریشه در حکایتهای مکتوب و شفاهی دارد. در سینمای پیش از انقلاب نیز فیلمهایی با این تم ساخته شدند. این الگو ادامه یافت و مورد توجه فیلمها و سریالهای دیگر نیز قرار گرفت. مثلا فیلم جدید «پول و پارتی» منبعث از همین موضوع است.
مثالهای سینمایی زیادی میتوان بیان کرد اما فعلا تمرکز گزارش هفتصبح بر سریال «سوجان» است که بهرهمندیاش از این الگوی آشنا، به محبوبیت آن نزد پیگیران ضریب داده. به همین بهانه نگاهی داریم به قصه و عملکرد بازیگران سریال در فرآیندی که منجر به وصال پسر فقیر و دختر پولدار شد. صرفا جهت یادآوری از «بیهمگان» یاد میکنیم که جزو سریالهای متاخر تلویزیون با محور عشق دختر غنی به جوانی آس و پاس بود.
عاشق: طلا
اولین مواجهه مخاطبان با شخصیت طلا، جایی بود که یک دختر ویلچرنشین، با اندوه و ناامیدی روزگار میگذراند. پای قربان، سرباز گیلانی قصه به عنوان امربرِ سرهنگ (بهنام تشکر) به خانه طلا باز شد و آرام آرام لبخند را بر لبان این دختر مایوس نشاند. قربان، هیچ اشارهای نکرد که یک نامزد عقدی در روستای خود دارد بلکه حسب ویژگی ذاتی، مبتنی بر خودشیرینی و تلاش برای پیشرفت، به محبتهای بیدریغ خود ادامه داد.
سپس نوبت به رستورانگردی و مسائل دیگر در شهر رشت (دوران پهلوی) رسید و حال طلا رفتهرفته خوب شد و حتی به خواستگاری یک مرد پاسخ منفی داد. قربان کاری کرد که طلا برای لحظاتی ویلچر را کنار گذاشت و پذیرفت با عصا راه برود. خواهر و همسرش با دیدن احوال خوش طلا شگفتزده شدند و... نقش طلا را زهرا جهرمی ایفا کرده است؛
کسی که ابتدا به عنوان مجری و گوینده شناخته شد و در ادامه به عنوان بازیگر مقابل دوربین و روی صحنه تئاتر رفت. جهرمی در ارائه ویژگیهای متناقض شخصیت، عملکردی تحسینآمیز دارد و استفادهای بهینه از صدا و میمیک صورت خود برده است. او همچنین صاحب تحصیلات در زمینه هنر، ادبیات نمایشی و کارگردانی است و در واقع خود را مسلح به ابزار لازم کرده. او مدرس دانشگاه هم هست.
معشوق: قربان
جوانی بود بیکار و اهل قمار که در روستای گلتپه روزگار میگذراند. قربان دیپلم خود را گرفت اما اصرار داشت پیش از پایان سربازی، دخترعمو به عقدش درآید. نسبتی میان شخصیت مثبت سوجان و رفتارهای اعصاب خردکن قربان وجود نداشت اما عقد جاری شد.
او حین خدمت در شهر رشت، با رندی خود را به دل سرهنگ و پدر همسر متمول او (حشمتخان) جا کرد. در ادامه هم دل طلا را برد... نقش قربان را علی مرادی بازی میکند؛ کسی که با مجریگری در تلویزیون صاحب شهرت شد اما در این عرصه چندان موفق نبود. او چند بار دیگر هم بازی کرده ولی حساب «سوجان» جداست. مرادی به خوبی خالق یک جوان متملق و ریاکار شده و طوری رفتار کرده است که مخاطب میپذیرد چرا طلا، عاشق او شد.
مظلوم: سوجان
شاخصترین سریال غزاله اکرمی تا پیش از این، «رحیل» و نقش دختری معلول به نام ماهی بود که توانست آن را با موفقیت از سر بگذراند. حالا او را در قامت سوجان میبینیم که دختری با اصالت از خطه گیلان است و مشغول به شغل معلمی در روستای گلتپه شده. او به پاسخ قربان جواب مثبت داد ولی حالا فیل همسر هوای هندوستان کرده.
در قسمت چهل و پنجم «سوجان»، بالاخره راز فاش شد و آوار غم برسر شخصیت مظلوم قصه فرود آمد. غزاله اکرمی که در قسمتهای پیشین نقش یک دختر سرخوش و مهربان را درست و اصولی بازی کرده بود، در این سکانس یک بازی ویژه داشت. او از اجزای صورت برای انتقال حس شوک و غم بهره کامل برد و همدلی مخاطبان را به خود دید. خیلیها نوشتهاند کاش سوجان دستی را که بالا برده بود بر صورت قربان مینشاند تا دلشان خنک شود!
عامل: حشمت و دیگران
حشمتخان جفرودی مرد سرشناس و متمول و صاحب قدرت داستان است که وقتی پی برد دخترش عاشق قربان شده، دستور داد مقدمات ازدواج خیلی زود آماده شود. او قربان را جوانی با عرضه میداند و میخواهد او را صاحب ثروت و منصب کند. بهزاد فراهانی بازیگر باتجربه و موفقی است که با نقش حشمت خان یک اتفاق خوب دیگر به کارنامهاش افزوده.
واسط اصلی ازدواج اما ثریا جفرودی (سیما تیرانداز) است که راز خواهرش، طلا را پیش پدر برد و رضایت او را گرفت. جالب آنکه خودش نیز با مردی تهیدست (بهنام تشکر/ سرهنگ فرزاد منفرد) ازدواج کرده. تیرانداز و تشکر حضور موفقی در «سوجان» داشتهاند... القصه، میتوان سریالهایی با الگوی تکراری ساخت و مخاطب را همراه کرد. «سوجان» عیب و ایراد کم ندارد ولی همین که توانسته جماعتی را سرگرم کند، امتیاز بزرگی است. باید دید سرنوشت سریال در ادامه چه میشود.