سوجان؛ پس از باران | سریال جدید شبکه یک فعلا چنگی به دل نمیزند
این سریال یادآور آثار قبلی است که در گیلان روایت شدهاند
هفت صبح| شبکه یک از هفته پیش سریال «سوجان» را در کنداکتور قرار داد. این سریال را حسین تبریزی کارگردانی کرده و با روایت موازی داستان یک مادربزرگ و نوهاش را تعریف میکند. فیلمنامه اولیه را فریدون حسنپور نوشته و توسط حسین تبریزی، سیدعلی حسینی و هدیه رضایی بازنویسی شده است. هفتصبح نگاهی دارد به هفت قسمت ابتدایی سریال تلویزیونی «سوجان».
مورد اول| داستان
سال روایت سریال «سوجان» دهه 30 است؛ یعنی زمانی که سیستم ارباب و رعیت در روستاها برقرار بود و زندگی خیلیها تباه شد. مادربزرگ قصه (بانو/ ثریا قاسمی) سرنوشت خود را برای نوه (سوجان/ غزاله اکرمی) تعریف میکند و از روزگاری میگوید که ارباب صاحب پسر نمیشده و به همین بهانه تجدید فراش میکرده. او (بهمن دان) قصد داشته بانو را از نامزدش جدا کند و به عقد خود درآورد و آنها نیز فرار میکنند.
در عین حال، زندگی سوجان را نیز شاهدیم و میبینیم که او همچون مادربزرگ قابله است؛ نامزد دارد و فعلا مشغول زندگی عادی است. اتفاقات دیگر هم در روستا رخ میدهد؛ مثل مرد متمول و ریاکار (خسروخان/ سیدمهرداد ضیایی) که میخواهد دختری همسن فرزندان خود را به عقد درآورد. در یکی از قسمتها اشاراتی به گروههای سیاسی نیز شد و در آینده سهم آنها بیشتر میشود.
مورد دوم| روایت
شاید اگر مخاطب سابقه ذهنی از سریالهای تاریخی نداشت، «سوجان» را با جان و دل میپذیرفت. چه کنیم که این سریال شبیه تجربیات قبل است؛ نمونه بارزش «پس از باران» که آن هم نظام ارباب و رعیتی را نقد میکرد. در ادامه آثار دیگری در خطه زیبای گیلان ساخته شدند و بخشی از داستان آنها همین اشارات تاریخی بود. مثل «گیلدخت» که ظلم دوران قاجار را محور درام قرار داد.
این مشابهت به خودی خود عیب نیست؛ حتی تکراری بودن لوکیشن، لهجه، پوشش، آداب و سنن و مواردی از این دست را ضعف نمیدانیم. ایراد اصلی «سوجان» نداشتن یک خط روایی متفاوت و جذاب، دستکم در هفت قسمت ابتدایی است. یعنی مخاطب با تماشای آن یاد آثار دیگر میافتد و این ضعف کمی نیست. وانگهی، فضاسازی سریال به گونهای نیست که بتواند بیننده را وارد یک دوره تاریخی کند و همین جزو موارد ضربه زننده به آن محسوب میشود.
فعلا همه چیز باسمهای به نظر میرسد و «سوجان» فاقد هویتمندی است. مورد مهمتر به فیلمنامه برمیگردد که به اتفاقات زیادی نوک میزند اما چون گرهافکنی، گرهگشایی و نقاط عطف قوی ندارد، منجر به خسته شدن بیننده میشود. واقعیت این است که دوران چنین روایتهایی سرآمده و سازندگان باید برای تعریف ماجراهای آشنا، زاویه نگاه متفاوتی انتخاب میکردند.
مورد سوم| بازیگران
«سوجان» بازیگر مطرح و ناآشنا کم ندارد. خوشبختانه ایرادی فاحش بر عملکرد آنها وارد نیست؛ هرچند شاهد بازیهای متفاوتی هم نیستیم. به عنوان نمونه سیدمهرداد ضیایی، به خوبی شخصیت ریاکار و مرموز خسروخان را بازتاب داده ولی این حداقل انتظاری است که از بازیگری با تجربه چون او میرود.
همین مثال درباره دیگران صدق میکند. در این میان کار غزاله اکرمی سختتر از دیگران است؛ بازیگری تازهنفس که سال پیش با سریال «رحیل» استعدادش نمایان شد و حالا در کانون اصلی روایت «سوجان» قرار دارد. آیا موفقیت کسانی مثل مرجان محتشم (پس از باران)، میترا رفیع (گیلدخت) و... برایش تکرار میشود؟ امیدواریم سریال صاحب چنین ظرفیتی باشد.
مورد چهارم| پیشبینی
گفته میشود «سوجان» سریالی شش فصلی و 300 قسمتی است. هدف سازندگان ادای دین به بانوان گیلان و بررسی وضعیت سیاسی، تاریخی و اجتماعی کشورمان با مرکزیت این خطه است. آنچه در قسمتهای ابتدایی دریافت کردیم اما با ایدهآل فاصله دارد. مگر آنکه ورق برگردد و سریال، صاحب داستانی پرکشش، خوش ریتم و با نگاهی نو و قابل تامل شود.
«سوجان» برعکس سریال تاریخی اخیر تلویزیون یعنی «سرزمین مادری» شروعی خوب نداشته و اگر با همین دستفرمان پیش برود، بخش زیادی از مخاطبان را از دست میدهد و فاقد اثرگذاری مورد نظر مدیران سیما و سازندگان خواهد بود. راستش چندان خوشبین نیستیم که «سوجان» بتواند ماموریت را با موفقیت به سرانجام برساند. امیدواریم در میانه راه دستمان را به نشانه تسلیم بالا بگیریم و از یک اتفاق ویژه و مطلوب بنویسیم.