سریال غریبه | کشدار، گُلدرشت و بدون هیجان
پرونده سریال «غریبه» بسته شد؛ اثری که نکات منفی آن آشکار بود و معدود اتفاقات خوب را تحتالشعاع قرار داد
هفت صبح| «غریبه» جزو تازهترین تولیدات مرکز سیمافیلم و مدیران تحولخواه تلویزیون بود که در 35 قسمت روی آنتن شبکه سه رفت. فیلمنامه این سریال را عباس نعمتی نوشت و سروش محمدزاده آن را کارگردانی کرد. با نگاهی به کارنامه آنها میتوان پیبرد که صاحب آثاری موفق هستند اما تلاششان در قالب سریال «غریبه» به بار ننشست. ضربه اصلی به این مجموعه تلویزیونی از کشدار بودن و پیامهای گلدرشت و نیز بازی بد اغلب بازیگران وارد شد.
مورد اول| قصه
داستان «غریبه» با ماجرای اطلاع امیرعلی (حمید گودرزی) از زنده ماندن همسرش تلما (گلنوش قهرمانی) شروع شد. همزمان نتیجه تحقیقات امیرعلی که روی یک بیماری نادر کار میکرد، به یغما رفت. با این اتفاق پای مامور امنیتی (سینا با بازی پژمان بازغی) به داستان باز شد. امیرعلی قصد ازدواج با مشاور و دخترعمومی خود یعنی ارغوان (مهشید جوادی) را داشت. او و دیگران حرفش مبنی بر زنده بودن تلما را باور نداشتند.
بهویژه آنکه ارغوان در آستانه ازدواج فکر میکرد فکر نامزدش همچنان پیش همسر به ظاهر غرق شده است. یکی از ایرادات اصلی «غریبه» به همین شک برمیگردد. اول اینکه ماجرای دیده شدن تلما توسط امیرعلی در بخش خبری تلویزیون باورپذیر نبود. او اما همسر را با همان لباس که در دریا غرق شد را رویت کرد! یعنی تلما اینقدر ساده است که آن پوشش را بعد از مدتها تغییر نداده؟
دعوای ارغوان و رفتار او با امیرعلی، به عنوان روانشناس نیز سنخیتی با ماهیت حرفهای او نداشت و همین نکته انتقادات زیادی به دنبال داشت. به موازات این قصه، موضوعات دیگری هم دستمایه نویسنده «غریبه» قرار گرفته شد که شاخصترین آن رونمایی از یک باند قاچاق دارو بود. خیلی طول کشید تا جزئیات پرونده باز شود و همین ریتم کند مخاطب را خسته کرد. تازه، فیلمنامه موارد دیگری هم داشت که به جای ایجاد جذابیت و هیجان، تبدیل به پاشنه آشیل شدند.
مورد دوم| روایت
سروش محمدزاده بعد از سریال ناموفق «همبازی»، سراغ کارگردانی «نوار زرد 2» و «سوران» رفت که جزو آثار خوب سالهای اخیر تلویزیون هستند. «غریبه» عقبگرد این کارگردان است؛ چون از پس یک روایت شسته رفته برنیامد. فراموش نکنیم بخشی از این سریال، امنیتی-جاسوسی است و همین فرصتی بود تا کارگردان با خلق سکانسهای اکشن، هیجان را به اوج برساند.
این مسئله به شکل نصف و نیمه رقم خورد تا جایی که سکانس قسمت آخر نیز یک مقدمه طولانی داشت. هرچند در نهایت صحنه دستگیری قتل چند سرشاخه قاچاق دارو در ترکیه مهیج بود و مخاطب نهچندان سختگیر را راضی کرد. قسمتهای قبل تا دلتان بخواهد سکانس کشدار و زائد داشت و به نظر میرسید کارگردان و تهیهکننده بیشتر به فکر پر کردن تایم بودهاند! در ادامه اشاره میکنیم که اغلب بازیها به دل ننشست و مقصر اصلی این ضعف، کارگردان است.
مورد سوم| پیام
میدانیم که مدیران تلویزیون از سریالسازان، پیام میخواهند. این موضوع به خودی خود یک ایراد نیست و حتی برخی آثار شاخص دنیا نیز آغشته به پیام مستقیم و غیرمستقیم هستند. منتها هنر جایی است که نویسنده و کارگردان بتوانند حرفهای درشت را دراماتیزه کنند تا قصه اصلی فدا نشود.
از معدود نمونههای متاخر میتوان به سریال «سرزمین مادری» اشاره کرد. سریال «غریبه» اما معجونی بود از شعارها در باب ازدواج آسان، لزوم عشق، مافیای خطرناک دارو و ... در چنین شرایطی تلاشها برای به تصویر کشیدن جانبرکفی نیروهای امنیتی نیز آنطور که باید به ثمر نمینشیند. متاسفانه شمایل این قشر در سریال «غریبه» باسمهای بود.
مورد چهارم| بازیگران
چند هفته قبل در قالب گزارشی مفصل شرح دادیم که بازیگران اصلی سریال «غریبه» سایهای از آثار قبل هستند. پژمان بازغی، حمید گودرزی، محیا دهقانی، بهار قاسمی و مهشید جوادی فراتر از تیپ نرفتند و مخاطب فاصلهای میان خود واقعی آنها و نقشی که ایفا میکنند، حس نکرد.
مثلا درباره بازغی نوشتیم او تفاوتی چندان با زمانی که مجری یک برنامه است، ندارد. داریم از نقش یک مامور امنیتی میگوییم که برای بازیگر فضا و امکان درخشش فراهم میکند. رویا جاویدنیا و اسماعیل محرابی جزو بازیگران با سابقه سریال بودند که عملکردی به مراتب بهتر از خود بهجا گذاشتند. در میان چهرههای جوان هم هلن نقیلو از عهده مسئولیت برآمد.