پایان دراماتیک یک برنامه شاد؛ وقتی در صداتو اشک همه درآمد
روایت خانم ناهید از اصفهان در آخرین اپیزود فصل دوم «صداتو» اشک همه را درآورد
هفت صبح| فصل دوم صداتو آخر این هفته به پایان رسید. پایانی غم انگیز و دراماتیک که در آن فرد برنده پرده از راز خود برداشت. ناهید از اصفهان که با جواب آخر 300 میلیون تومان جایزه برده بود، برای تماشاچیان و البته محسن شریفیان، محمد بحرانی، امیرمهدی ژوله، شبنم مقدمی و محسن کیایی که به عنوان مجری و داور آنجا حضور داشتند بعد از خبر برد خود اینطور روایت میکند: « قبل از مهر ماه بود که من یک کلیپ برای فراخوان صداتو پر کردم.
من مهر ماه دچار کنسر شدم. کلیپ را فرستادم و دیگه بهش فکر نکردم. وقتی بهم زنگ زدند چون تحمل فامیل رو نداشتم به شوهرم گفتم بگو حمامه. پشت تلفن گفتند سلام عرض میکنم خانم حمزه. شوهرم گفت: حمامه. گفتند: من از صداتو زنگ میزنم. گفتم: خاک به سرم گوشی رو بده به من. شوهرم گفت: آخه من گفتم حمامی. گفتم: آخراش بوده اومدم بیرون. دیگه قطع کرد و قرار شد من بیام صداتو.»
ناهید که همه این داستان را با لهجه اصفهانی و با یک رگه ظریف طنز تعریف میکرد ادامه داد: «اول گفتم نگم که من جراحی کردم. چون شیمیدرمانی دارم و دارم درمان میشم. گفتم اگه بگم بهم میگن این مریضه. بهتره نیاد. دردسر میشه. ولی باز وجدانم قبول نکرد. من سر بادداری دارم. زیاد کتاب میخونم. شنبه عمل شدم و دوشنبه روی همان شلنگی که بهم وصل بود چسب رنگی زدم که حال مردم را بد نکنم و رفتم کلاس روانکاوی. آن شب که فهمیدم سرطان دارم رندانه به بچهها گفتم علم الان پیشرفت کرده. برید بخوابید. من خوبم. میرم بخوابم منم. تلویزیون را خاموش کردم. دیدم سیاهی مرگ من رو گرفت. یادم افتاد روزی که رفته بودم برم دنبال نمونه برداری که بفهمم سرطان دارم یا نه، داشتم کتاب میخوندم.
دخترم اومد گفت: مامانی یک کم باهم مادر دختری کنیم؟ جواب دادم: نمیبینی دارم کتاب میخونم و یه چیز مهمیمینویسم. ولله یادم نمیاد کتابه چی بود. ولی یادم اومد من مادر دختری رو از بچهم گرفتم. اون شب هم که تلویزیون رو خاموش کردم رفتم دم اتاقش با خودم گفتم بیدارش کنم...نکنم. هی با خودم میگفتم مامان چی میخواستی بگی. فقط قرار نیست اگه کسی میمیره بازماندگان درد بکشند. تو هم ممکنه چشمات زیر خاک باز باشه و رنج بکشی. من با خودم فکر میکنم اگر شوهرم مریض بود بهش میگفتم میخوای یه چند روز بری خونه مامانت؟ درحالی که او مثل پروانه دور من میچرخید. قدر همدیگه را بدونیم. برای همدیگه وقت بگذاریم. هنوز یادش میافتم که بچهم چی میخواست بگه درد میکشم.»
این موضوع داوران برنامه صداتو را در خود فروبرد. ناهید ابتدای این برنامه با لهجه اصفهانی گفته بود که آمده تا ببرد. دخترش به او گفته بود که با 250 میلیون تومان از این پول میخواهد امتیاز یکی از آپارتمانهای انبوه سازی شهر را بخرد.
بخوانید: من این صندلی را دوست دارم! مروری بر عملکرد بازیگر-مجریها
بعد از روایت ماجرای سرطان، محسن کیایی خطاب به او گفت: «شما بسیار سرزنده و خوش انرژی هستید. همه ما از این در میرویم بیرون معلوم نیست کداممان زنده میمانیم. مادر من هم 59 سال داشت وقتی فهمیدیم سرطان دارد و دو ماه بعد هم فوت کرد. باید طوری زندگی کنیم که انگار روز آخرمان است. اینکه با چه کیفیتی زندگی میکنیم مهم است. شما از لحظه اول با سرزندگی اینجا در صداتو بازی کردید. ما را کلی خنداندید. ما هم این بخش را میگذاریم تا همه ببینند فرد میتواند چه روح سرزندهای داشته باشد.»
امیرمهدی ژوله هم نقل قولی از قطبالدین صادقی آورد و گفت: قطب الدین صادقی میگویدجهان برای غمهای شما پشیزی ارزش قائل نیست. آنچه جهان به تماشا مینشیند و ستایش میکند این است که شما از این رنجها عبور میکنید. با این روحیه و حال و هوا و شوخ طبعی که شما دارید {از این موضوع هم} سرفرازانه عبور میکنید و جهان این را ستایش میکند.
دانلود اپلیکیشن هفت صبح
راهنمای خرید اشتراک اینترنتی روزنامه هفت صبح