آنالیز | پایان سریال رخنه به کارگردانی علی غفاری
دوشنبه شب قسمت سی و دوم و آخر سریال «رخنه» روی آنتن شبکه یک رفت
هفت صبح| دوشنبه شب قسمت سی و دوم و آخر سریال «رخنه» به کارگردانی علی غفاری روی آنتن شبکه یک رفت.
منظر اول| محتوا
داستان «رخنه» به عنوان اولین همکاری مشترک بین وزارت دفاع و سازمان حفاظت اطلاعات با سازمان صدا و سیما، از شبکه یک سیما درباره یکی از دانشمندان کشورمان است که روی موشکهای ماهوارهبر و فضایی تحقیق میکند و در این مسیر با تهدیدات و خطراتی از سوی بیگانگان روبهرو میشود. این سریال برای انتقال مفهوم مورد نظر، چند قصه را درهم تنید که بارزترین آن، حس شک به اطرافیان دانشمند (ناصر با بازی رامتین خداپناهی) بود.
ابتدا محافظ او نادر فلاح (عباس) در مظان همکاری با سرویس جاسوسی قرار گرفت که این پرداخت داستانی در یک سریال اتفاقی تازه محسوب شد. در نهایت اما مخاطب پیبرد که او در حال دور زدن سرویس است. قصه افت و خیز داشت و آخر سر یکی از همکاران دانشمند سریال (علیرام نورایی) جاسوس از آب درآمد. «رخنه» با این زاویه نگاه هشدار داد که موساد و دیگر سرویسهای جاسوسی مطمئنترین افراد را هم نشانه میگیرد.
منظر دوم| ساختار
علی غفاری در مقام کارگردان از پس ساخت یک سریال جاسوسی، برآمد. «رخنه» را نمیتوان اثری استاندارد در این ژانر دانست اما بیانصافی است اگر آن را در مختصات محصولات تلویزیونی، موفق ندانیم. کارگردان در فصل تعقیب و گریز خوب عمل کرد و نویسنده چند رو دست به مخاطب زد تا انگیزه همراهی کامل سریال را داشته باشد. سکانس پایانی و رونمایی از ماهوارهبر سیمرغ هم به قاعده بود و خوشبختانه از قاب خارج نزد.
حتی میتوان گفت استفادهای خوب از مواد اولیه برای برانگیختن غرور ملی برد. این را هم فراموش نکنیم که دست سازندگان به خاطر رعایت پروتکلها باز نبوده اما در بازنمایی فضاهای خاص مثل وزارت دفاع خوب عمل کردند. «رخنه» مثل اغلب سریالهای کنونی تلویزیون، چهره به معنای خاص نداشت. با این حال عملکرد اغلب بازیگران قابل دفاع است؛ بهویژه رامتین خداپناهی، نادر فلاح، بهرام ابراهیم، نیلوفر شهیدی، امیرحسین صدیق و کاظم هژیرآزاد.