۱۰ نکته درباره فیلم سینمایی «مست عشق»
ناگفتههای فرهاد توحیدی فیلمنامهنویس از «مست عشق»
فیلمنامه «مست عشق» را که این روزها در حال اکران است، فرهاد توحیدی به همراه حسن فتحی نوشته است. او میگوید سازندگان این فیلم برای به سرانجام رسیدن این پروژه که با حاشیهها و سختیهای متفاوتی روبرو بود، پیر شدند اما با همه اینها تاکید دارد که اگر به گذشته برگردد باز هم برای ساخت فیلمی از مولانا و شمس پیشقدم میشود.
فرهاد توحیدی به تازگی در گفت و گو با خبرگزاری ایسنا درباره چالشهای ساخت این فیلم سینمایی صحبت کرده است. در ادامه 10 نکته از مجموع صحبتهای او را میخوانید.
1. شروع پروژه مست عشق از سال 1397 کلید خورد. «در سال 1397 قرار بود سریالی را با قصه روز با آقای برومند در ترکیه کار کنیم تا زمینه لازم برای تولید مشترک فیلم سینمایی شمس و مولانا فراهم شود. بعد از درخواست من و پیوستن آقای فتحی به پروژه کفه ترازو به نفع تولید مشترک فیلم سینمایی شمس و مولانا سنگینتر شد و در گفتوگو با طرفهای ترک پیشنهاد این پروژه با استقبال روبر شد.»
2. این فیلم، یک فیلم بینالمللی است. «فیلم برداری مست عشق در ترکیه یک دلیل واضح داشت که البته به حضور مولانا و دوران شکوه او در قونیه و نیز وجود آرامگاهش در ترکیه مربوط نمیشد؛ بلکه بخاطر شهرت جهانی مولانا که علاوه بر منطقه ما بسیار مورد توجه امریکاییها و اروپاییها نیز قرار دارد، تا آنجا که خوانندهای مثل مدونا هم آلبومی به نام «رومی» و براساس شعرهای مولانا منتشر کرده است. از این جهت ما فکر کردیم پروژه مولانا بینالمللی است و سینمای ایران تاکنون در مواجهه با یک پروژه بینالمللی که مسئله پخش را هم از ابتدا در آن درنظر گرفته باشد، به پختگی نرسیده است.»
3. برای همکای با ترکیه تحریمها دور زده شد. «در گام اول تهیهکنندگان ما شرکتی را در ترکیه ثبت کردند تا با هویت حقوقی مذاکره کنند. بعد از آن شرکت اول با گروه دیگری ارتباط گرفتیم که حمایتهای دولتی را به همراه داشتند ولی تصمیم گرفته بودیم این نوع حمایت را از هیچ دولتی دریافت نکنیم. اگر میخواستیم با یکی از پلتفرمهایی که در ترکیه مستقر است همکاری داشته باشیم تا امکان پخش فیلم به وجود آید، باید قطعا یک شریک ترک هم میداشتیم. پس ناچار شریک دیگری اختیار کردیم هرچند که ماجرا همانطور که میخواستیم پیش نرفت. البته فکر میکنم هر آنچه اتفاق افتاد را باید پشت سر بگذاریم و میتوان از این تجربه به عنوان یک سرمایه برای سینمای ایران استفاده کرد تا بدانیم چگونه شرکای خود را انتخاب کنیم یا به تعامل برسیم. به هر حال نه فقط برای صنعت سینما و نمایش بلکه برای هر صنعت دیگری که بخواهد و مجبور باشد تحریمها را دور بزند، چنین آزمون و خطایی در پیش خواهد بود.»
4. مولانا برای ترکها نه فقط یک شاعر و عارف بلکه یک قدیس است. «این مسئله به طور کلی وجود دارد که ترکها دوست دارند مولانا را منتسب به خود بدانند اما این تعصب و تفکر در مولویپژوهان و نیز روشنفکران آنها وجود ندارد. برای مردم عادی مولانا از یک شاعر و عارف فراتر است، عملاً قدیس است؛ اما این تعصب را میان تهیهکنندگانی که با آنها کار میکردیم نیز ندیدیم یعنی حقیقتاً اینطور نبود که بگویند مولانا فقط مال ماست و هر نشانهای دال بر اینکه مولانا شاعری از ایران بوده نباید در فیلم وجود داشته باشد.»
5. این فیلمنامه غیرخطی است و سه داستان موازی را جلو میبرد. «از نظر ما شمس و مولانا منزلت همارز داشتند و این ما را به سمت داشتن قهرمانهای متعدد میبُرد. وقتی قهرمانهای متعدد داشته باشید پیامد آن، داستان غیرخطی است و به این ترتیب در داستان شاهد روایتهای موازی هستیم.
6. داستان اول؛ الان در فیلمنامه سه جریان موازی داریم؛ یکی ملاقات شمس و مولانا که در همان ابتدای فیلم دلزدگی مولانا را از موقعیتی که در آن هست میبینیم. او در سنی است که دیگر حاکم شرع بودن و فتوا دادن یا تربیت طلبه برایش کفایت نمیکند و آماده نوزایی است.
7. داستان دوم؛ جریان دیگر به ناپدید شدن شمس برمیگردد که چون دشمنانی داشت، اهمیت دیگری پیدا میکند. مسئولیت پیگیری این موضوع را اسکندربیک فرمانده قرارگاه نظامی قونیه بر عهده دارد که خودش داستانی جداگانه دارد.
8. داستان سوم؛ خط داستانی سوم هم مثلث عشقی بین کیمیا خاتون و علاءالدین و شمس تبریزی است که در حد گنجایش فیلمنامه به آن پرداخته شده است. این سه داستان ایجاب میکرد که شاهد یک روایت غیرخطی در فیلم باشیم.
9. تاثیر نظر چند مرجع تقلید بر روند کار؛ در همان روزهایی که آن فتاوا صادر شد و بعد هم معلوم شد از دفتر مراجع به نحوی استفاده شده است، نظرات آقای خامنهای بازنشر داده شد و وقتی نظر ایشان همهگیر شد سر و صداها خوابید. البته فتوای اولیه خللی در کار ما ایجاد کرد و آن هم این بود که ما تقاضای پروانه ساخت کرده بودیم و میخواستیم طبق همین روند کار را پیش ببریم در حالی که هیچ صحنهای از فیلم در ایران فیلمبرداری نمیشد اما به هر حال از نظر ما یک فیلم ایرانی در حال ساخت بود. در دوران مدیریت وقت سازمان سینمایی توصیه شد که ما فیلم را بسازیم و برای پروانه نمایش اقدام کنیم. در روزهای پایانی کار و درشرایطی که چند سکانس باقی مانده بود، به دوران کرونا برخورد کردیم و بعد هم به آن اختلافها رسیدیم که با برطرف شدن آنها، فیلمبرداری سکانسهای باقی مانده انجام شد. اما وقتی که میخواستیم برای پروانه نمایش اقدام کنیم دولت تغییر کرده بود و با وجود آنکه با توصیه مدیران قبلی پیش رفته بودیم، در این مسیر با یکسری پیچیدگیها برخورد کردیم که البته در نهایت همه چیز حل و فصل شد.
10. نسخهای که در ترکیه اکران میشود همین نسخهای است که در ایران نمایش داده میشود. البته آنها نیز نکاتی را برای ممیزی در نظر دارند.