آنالیز | پایان دفتر یادداشت
نگاهی به پایانبندی سریال دفتر یادداشت و نظرات مخالفان و موافقان این سریال
روزنامه هفت صبح| قسمت شانزدهم سریال خانگی «دفتر یادداشت» ساخته کیارش اسدیزاده جمعه گذشته منتشر و اینگونه پرونده آن بسته شد.
منظر اول| قسمت آخر
پایانبندی هر سریال، از این منظر زیر ذرهبین میرود که مخاطبان میخواهند ببینند آیا کاشتهای داستانی به درستی فرجام مییابد یا نه. موارد بیشماری است که انتهای قصه نومیدکننده و توام با اعتراض بوده و مثالها درباره پایانهای منطقی و مطلوب فراوان است. «دفتر یادداشت» به عنوان یک سریال کمدی –معمایی، ذهن پیگیران را درگیر کرده بود که قاتل کیست؟
در قسمت قبل جواب مشخص شد و در ایستگاه آخر نوبت به تشریح انگیزههای «شمس» رسید. این اتفاق به درستی رقم خورد و پایان «دفتر یادداشت» همسو با قراری بود که از ابتدا با مخاطب گذاشت. تکلیف شخصیتهای باقی مانده هم روشن شد و پایان آن همراه با بازگشت حافظه ایرج و غالفگیریِ از دست رفتن حافظه حمید بود. این نکته بر وجه کمدی قصه افزود. خاصه اینکه رفتار رضا عطاران و حسن معجونی «شیرین» بود.
منظر دوم| قسمتهای قبل
در قسمتهای ابتدایی برخی قصه و شخصیتها را دوست داشتند و برخی نه. این دوگانگی تا پایان ادامه داشت و در این سیر چند حاشیه هم برای «دفتر یادداشت» ایجاد شد؛ مثل شائبه خیانت و ماجرای ازدواج زن جوان با پیرمرد و ... در نهایت اما سریال از خود رفع سوءتفاهم کرد. عمده ایراد مخالفان «دفتر یادداشت» این بود که فضای روایت سریال قابل درک نیست؛
قصه گنگ است، شوخیها جذابیت ندارد و ... موافقان اما نظری عکس داشتند و معتقد بودند کارگردان برای خلق این دنیای خیالی، نشانهها و قراردادهایی مشخص تعیین کرده و باید قصه را با چنین زاویه نگاهی دنبال کرد... . «دفتر یادداشت» زمینه بازگشت رضا عطاران را به سریال پس از سالها بهوجود آورد. او عملکردی قابل دفاع از خود به جا گذاشت و در نقش یک کارآگاه که حافظهاش را از دست داده، مخاطب را یک دل سیر خنداند؛ البته با همراهی خوب حسن معجونی.