ارغوانی، رنگ سال است!
در گوشه و کنار دنیای سینما چه میگذرد؟
روزنامه هفت صبح، کیوان حسینیان| سال 2023 در حالی تمام شد که همزمان با اعتصاب طولانی فیلمنامهنویسان و بازیگران و شکستهای پیاپی محصولات استودیویی، «باربی» ساخته گرتا گرویگ بیش از 1/4 میلیارد دلار فروخت، تمام توجهات را به خودش جلب کرد و باعث شد که صورتی رنگ سال سینما باشد.
اما در روزهای پایانی از 2023 شاهد استقبال از یک موزیکال غیرمنتطره یعنی «رنگ ارغوان» هستیم که نشان میدهد رنگ سال کمی از صورتی به سمت ارغوانی متمایل شده است! علاوه بر این، چهرههای خبرساز و حاشیه هم در پایان سال کم نبود.
سال 2023 هم با تمام ماجراها و دردسرهایش تمام شد و در دورانی که سینماها وضعیت عجیبی را تجربه کردند و بسیاری از بلاکباسترها شکست خوردند، «باربی»، «برادران سوپر ماریو»، «اوپنهایمر»، «نگهبانان کهکشان 3»، «سریع و خشمگین 10» و «اسپایدرمن: در دنیای عنکبوتی» به پرفروشترین فیلمهای سال تبدیل شدند،
در حالی که خیلی از تعقیبکنندگان آنها با وجود فروشهای چندصد میلیون دلاری، به مرز سودآوری هم نزدیک نشدند و شکستهای سنگینی را رقم زدند. با این حساب، شاید مهمترین میراث امسال تغییر رویکرد استودیوها به چگونگی ساختن فیلمهای پرفروش در سالهای آینده و تلاش برای فضا دادن به تجربیات تازه به جای فرمولهای تکراری باشد.
در آخرین هفته از سال نیز «وانکا» مجددا به سمت صدر جدول باکس آفیس خیز برداشت و «رنگ ارغوان» و «پسرها در قایق» ساخته جدید جرج کلونی دیگر فیلمهای مهمی بودند که به روی پرده رفتند. فیلم کلونی مانند چند ساخته اخیرش یک درام استاندارد و بیآزار است. اگر با دیدن نام «رنگ ارغوان» به یاد درام تاریخی معروف استیون اسپیلبرگ افتادهاید، کاملا حق دارید چون فیلم بر اساس نمایش موزیکالی ساخته شده که خودش بر اساس فیلم ساخته شده بود.
این نسخه که توسط بلیتز بازاووله آرتیست و رپر غناییالاصل کارگردانی شده، در روزهای آغازین اکران واکنشهای تحسینآمیزی را به دنبال داشته و خیلیها از فیلم بهعنوان پدیده سال یاد کردهاند. با توجه به مایههای پررنگ نژادی و فمینیستی و البته ارادت تاریخی آکادمی به ژانر موزیکال، درخشش فیلم در فصل جوایز دور از انتظار نخواهد بود.
اگر قرار باشد جایزه خبرسازترین چهره سال در شبکههای اجتماعی را به یک نفر اهدا کنند، کسی نخواهد بود جز پل شریدر فیلمنامهنویس سابق و بلاگر حاضر که با اظهارنظرهای آتشینش درباره سینما و مسائل روز خودش را به تیتر همیشگی رسانههای سینمایی تبدیل کرده است.
بعد از ستایش «اوپنهایمر»، «باربی» و تیلور سوئیفت، در آخرین اظهارنظر خود، شریدر از خجالت دوست و همکار قدیمیاش مارتین اسکورسیزی در آمده و نه تنها «قاتلان ماه گل» را مورد نوازش قرار داده بلکه تجربه تماشای فیلم را به سه ساعت سروکله زدن با یک احمق (منظور شخصیت ارنست برکهارت با نقشآفرینی لئوناردو دیکاپریو است) تشبیه کرده.
شریدر به همین واکنش منفی صرف راضی نشده و ماجرای گاز گرفته شدن دستش توسط سگ اسکورسیزی در دیدار اخیر خود را هم به گله و شکایت فیسبوکیاش ضمیمه کرده. البته جدای از معرکهگیریهای همیشگی، شریدر درباره فیلم جدید کوئنتین تارانتینو صحبت کرده و اطلاعات تازهای را از آن در اختیار رسانهها قرار داده است.
ظاهرا تارانتینو قصد دارد در «منتقد فیلم» که به سرگذشت یک منتقد فیلم نامتعارف آمریکایی در دهه هفتاد میلادی میپردازد، بخشهایی از فیلمهای مهم و محبوب خود در آن سالها را بازسازی کند، از جمله «رعد نورد» که با نام «طوفان غلتان» هم در ایران شناخته میشود و فیلمنامهاش را پل شریدر نوشته.
هرچه به زمان شروع فیلمبرداری «منتقد فیلم» نزدیکتر میشود، اخبار و شایعات کنجکاویبرانگیز درباره فیلم هم بیشتر در فضای رسانهها میپیچد و در حال حاضر همه مشغول گمانهزنی برای کشف ترکیب نهایی بازیگران فیلم هستند. در بین شایعات مختلف از بازیگران علاقهمند به همکاری با تارانتینو، گری اولدمن اعلام کرده که قرار نیست در «منتقد فیلم» حضور داشته باشد.
اولدمن که سالها قبل در «عاشقانه واقعی» ساخته تونی اسکات و با فیلمنامهای از تارانتینو ایفای نقش کرده بود و این روزها دوباره با فصل سوم از سریال جاسوسی محبوب «اسبهای کُند» به قاب کوچک بازگشته است و به همین بهانه مهمان یک پادکست سینمایی بوده.
اولدمن در این گفتوگو از نقشهای محبوب و تاثیرگذار در کارنامه حرفهای خود صحبت کرده. مثلا توضیح داده که اول قرار بوده تا در «بتمن میآغازد» کریستوفر نولان نقش منفی داستان، یعنی مترسک یا جاناتان کرین روانشناس خطرناک گاتام سیتی را ایفا کند اما به سازندگان فیلم اعلام کرده که دیگر از نقشهای منفی خسته شده و ترجیح میدهد که دنبال تجربیات متفاوتی برود؛ نتیجهاش هم شده ایفای نقش کمیسر گوردن.
یا درباره نقش سیریوس بلک در سری فیلمهای «هری پاتر» حرف زده و گفته از اجرای خودش خیلی راضی نیست چون معمولی و قراردادی از کار در آمده و اگر دوباره قرار بود همان نقش را بازی کند، به سمت دیگری میرفت. با این وجود اولدمن از حضور در این دو فرنچایز محبوب کمپانی برادران وارنر کاملا راضی است چرا که با وجود دستمزد بالا و زمان کاری کم به او فرصت دادند که زندگیاش را سروسامان بدهد و به بچههایش برسد.
در شرایطی که روزهای پایان سال طبق رسم نانوشته اختصاص دارد به انتخاب بهترین فیلمها از سوی رسانهها، منتقدان و حتی خود سینماگران، در سالهای اخیر یک بازیکن دیگر هم به این بازی اضافه شده که کسی نیست جز باراک اوباما رئیسجمهور سابق ایالات متحده.
اوباما حتی زمانی که در کاخ سفید مشغول به کار بود، رابطه کمنظیری با رسانهها داشت و با پایان کارش در رسانه سعی کرد که حضورش را در این حوزه پررنگتر هم بکند. مشخصا باید به تاسیس کمپانی تولید محتوا و فیلمسازی توسط او و همسرش میشل اوباما اشاره کرد که جایزه اسکار را هم در کارنامه دارد؛
با سرمایهگذاری روی مستند بحثبرانگیز «کارخانه آمریکایی». اوباما امسال هم فهرستی از فیلمهای محبوب خود در سال 2023 را منتشر کرده که در آن نکات قابل توجهی به چشم میخورد. وجود فیلمهای تحسینشده و پرسروصدایی چون «جاماندگان»، «اوپنهایمر» و «زندگیهای گذشته» در فهرست جای تعجب ندارد.
اما نکته جالب سه اثر کمتر شناختهشدهای است که اوباما بهعنوان انتخابهای اصلی و ویژه خود روی آنها تاکید کرده است: «راستین» درام زندگینامهای نتفلیکس با تهمایههای مبارزات مدنی، «دنیا را پشت سر بگذار» تریلر آخرالزمانی سم اسماعیل (سازنده سریال «مستر ربات») و مستند «سمفونی آمریکایی» درباره موزیسین معروف جان باتیست. احتمالا توصیه اوباما میتواند خیلیها را نسبت به این فیلمهای کمتر شناختهشده در سال گذشته کنجکاو کند.
اما آخرین روزهای سال 2023 بدون خبر متاثرکننده نبود. تام ویلکینسون بازیگر سرشناس بریتانیایی که چهره او را در فیلمهای متعددی به یاد میآورید، در سن هفتاد و پنج سالگی درگذشت. ویلکینسون که دو بار نامزد جایزه اسکار شده بود، ظاهرا در خانه خود و کنار دیگر اعضای خانوادهاش دچار ایست قلبی شده. دیگر خبر ناراحتکننده مربوط بود به خودکشی لی سون کیون سینماگر سرشناس کرهای بود که اکثر علاقهمندان سینما او را با نقشآفرینی در فیلم «انگل» و سریال جذاب «دکتر مغز» به یاد میآورند.
کیون چهل و هشت ساله به دلیل درگیری در یک پرونده جنایی مربوط به موادمخدر در ماههای گذشته مدام با پلیس در اصطکاک بوده و به نظر میرسد که فشار روانی ناشی از این ماجرا او را به خودکشی وادار کرده است. معلوم نیست که زندگی در کرهجنوبی دارد شبیه فیلمهای کرهای میشود یا درامهای عجیبوغریب کرهای صرفا زیست عادی مردمان آن سرزمین را بازتاب میدهند!