کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۲۸۳۹۰
تاریخ خبر:
سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه و خطر افزایش قیمت نفت برای غرب

نفت، بمب و بن‌‌بست| بازدارندگی ایران و تهدید ماجراجویی اسرائیل

نفت، بمب و بن‌‌بست| بازدارندگی ایران و  تهدید ماجراجویی اسرائیل

ترامپ میان سیاست داخلی و ‌افزایش قیمت‌های جهانی انرژی ‌گرفتار شده است

هفت صبح، حسین فاطمی|  بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید معادلات را در سال ۲۰۲۵ به طور کلی وارد بحران بی‌سابقه‌ای کرده است. در این بین تحولات امنیتی و ژئوپلیتیک خاورمیانه وارد مرحله‌ای به‌غایت شکننده شده است. ترامپ که در دوره پیشین ریاست‌جمهوری خود خروج از برجام را به‌عنوان یکی از دستاوردهای کلیدی سیاست خارجی‌اش معرفی می‌کرد، در دوره دوم نیز همان مسیر فشار حداکثری را ادامه داد.

 

با این حال، حملات مستقیم آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران در جریان ‌جنگ ۱۲‌روزه‌ ژوئن ۲۰۲۵ معادله بازدارندگی منطقه‌ای را به‌شدت تغییر داد. اگرچه ترامپ پس از اعلام آتش‌بس در ۲۴ ژوئن مدعی شد که این عملیات «توان هسته‌ای ایران را برای سال‌ها به عقب رانده است»، اما گزارش‌های سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از باقی‌ماندن بخشی از ظرفیت غنی‌سازی و گم‌شدن ۴۱۰ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد غنی‌شده خبر می‌دهند.

 

این مسئله نشان می‌دهد که خطر هسته‌ای نه‌تنها برطرف نشده بلکه شاید وارد مرحله‌ای پیچیده‌تر شده است. ترامپ در حالی نگران بر‌هم خوردن توازن قیمت‌های جهانی نفت خام است که بازار انرژی به‌شدت نسبت به هرگونه تنش در خاورمیانه حساس است.

 

وابستگی بالای آمریکا و نیز اقتصادهای نوظهور، به‌ویژه چین و هند، به نفت خاورمیانه و نگرانی اروپا از امنیت انرژی پس از جنگ اوکراین، ریسک درگیری‌های جدید را به دغدغه‌ای فراتر از یک بحران منطقه‌ای تبدیل کرده است. هرگونه ماجراجویی تازه اسرائیل علیه ایران می‌تواند شوکی غیرقابل پیش‌بینی به قیمت نفت وارد کند و حتی سناریوهای رکود جهانی را دوباره فعال سازد.

 

 بن‌بست مذاکرات هسته‌ای و محدودیت‌های ایران و آمریکا

پس از جنگ ۱۲‌روزه، تلاش‌های اولیه کشورهای اروپایی برای احیای مذاکرات هسته‌ای با ایران به‌سرعت با بن‌بست روبه‌رو شد. از یک‌سو ایران حاضر به گفت‌وگوی مستقیم با آمریکا پس از حملات نظامی نبود و از سوی دیگر، دولت ترامپ بدون تضمین توقف کامل برنامه هسته‌ای و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران، تمایلی به کاهش تحریم‌ها نشان نداد.

 

مکانیزم «اسنپ‌بک» که توسط سه کشور اروپایی فعال شد و طی دو هفته پیش رو احتمالا منجر به بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران شود، فشار اقتصادی بر تهران را به سطح بی‌سابقه‌ای خواهد رساند. اما تجربه نشان داده که فشار صرف اقتصادی، بدون ارائه مسیر دیپلماتیک معتبر، نه‌تنها موجب تغییر رفتار تهران نمی‌شود بلکه ممکن است انگیزه ایران برای دستیابی سریع‌تر به بازدارندگی هسته‌ای را افزایش دهد.

 

در این میان، اسرائیل با استناد به «تهدید دائمی برنامه هسته‌ای ایران» به‌دنبال مشروعیت‌بخشی به حملات پیش‌دستانه آینده است. دولت ترامپ نیز که رابطه نزدیکی با لابی‌های حامی اسرائیل در آمریکا دارد، در موقعیتی دشوار میان جلوگیری از جنگ تمام‌عیار و حفظ حمایت سیاسی داخلی قرار گرفته است.

 

هرگونه عقب‌نشینی آشکار از حمایت بی‌قیدوشرط از اسرائیل می‌تواند تبعات سیاسی سنگینی برای ترامپ در آستانه انتخابات کنگره ۲۰۲۶ داشته باشد. با این حال، ادامه این بن‌بست در دیپلماسی هسته‌ای ایران به معنای افزایش تدریجی ریسک درگیری ناخواسته است؛ درگیری‌ای که ممکن است با یک حمله محدود اسرائیل آغاز شود اما به‌سرعت آمریکا و حتی بازیگران منطقه‌ای و جهانی را درگیر کند.

 

نقش میانجی‌ها و محدودیت‌های  دیپلماسی چندجانبه

در شرایط کنونی، کشورهای اروپایی و عربی تلاش می‌کنند تا کانال‌های غیرمستقیم برای گفت‌وگو میان ایران و آمریکا ایجاد کنند. عمان و قطر که سابقه میانجی‌گری در بحران‌های گذشته را دارند، بار دیگر فعال شده‌اند. عربستان سعودی نیز پس از توافق ۲۰۲۳ با ایران که با میانجی‌گری چین حاصل شد، به ثبات منطقه‌ای علاقه‌مندتر از گذشته است. با این حال، نفوذ این کشورها بدون چراغ سبز واشنگتن بسیار محدود است.

 

ایالات متحده همچنان بازیگر کلیدی در هر توافق احتمالی است و بدون تضمین‌های امنیتی و اقتصادی از سوی آمریکا، تهران حاضر به کاهش تنش نخواهد شد. در عین حال، ایران پس از تجربه حملات مستقیم نظامی، نسبت به مذاکراتی که تحت فشار حداکثری آغاز شود بی‌اعتماد است.

 

نقش چین و روسیه در این میان بسیار پیچیده است. چین به‌عنوان بزرگ‌ترین خریدار نفت ایران و بازیگر کلیدی در بازار انرژی جهانی، علاقه‌مند به ثبات منطقه‌ای است، زیرا هرگونه جنگ در خاورمیانه می‌تواند رشد اقتصادی پکن را تهدید کند. روسیه نیز که درگیر جنگ اوکراین است، از یک‌سو به‌دنبال تقویت محور ضدغربی با حضور ایران است و از سوی دیگر به ثبات بازار انرژی برای حفظ درآمدهای نفتی خود نیاز دارد. این توازن منافع متناقض باعث شده که دیپلماسی چندجانبه در قبال بحران ایران نه‌تنها ضروری بلکه بسیار دشوار باشد. هیچ بازیگری به‌تنهایی قادر به حل بحران نیست و هماهنگی میان قدرت‌های جهانی پیش‌شرط هرگونه پیشرفت خواهد بود.

 

 آینده مبهم امنیت انرژی و دیپلماسی ترامپ

در نهایت، مهم‌ترین متغیر در محاسبات آمریکا و متحدانش، امنیت انرژی جهانی است. خاورمیانه بیش از ۳۰درصد نفت جهان را تأمین می‌کند و هرگونه اختلال در صادرات نفت خلیج فارس می‌تواند قیمت‌ها را به‌شدت افزایش دهد. تجربه جهش قیمتی پس از حمله روسیه به اوکراین در ۲۰۲۲ نشان داد که بازار انرژی تا چه اندازه در برابر شوک‌های ژئوپلیتیک آسیب‌پذیر است. ترامپ که همواره خود را «معامله‌گر بزرگ» معرفی می‌کند، اکنون با آزمونی دشوار روبه‌روست؛ اینکه چگونه می‌توان از یک‌سو دیپلماسی هسته‌ای ایران را در ریل نگاه دارد و از سوی دیگر اسرائیل را از ماجراجویی نظامی بازداشت و درعین‌حال ثبات بازار انرژی جهانی را حفظ کرد؟

 

نقش چین و روسیه در این میان کلیدی است. بدون همراهی این دو قدرت، به‌ویژه در شورای امنیت و بازار انرژی، هیچ توافق پایداری امکان‌پذیر نخواهد بود. در عین حال، کشورهای اروپایی و عربی نیز نگرانند که طولانی‌ شدن بحران، اقتصاد جهانی را در آستانه رکودی جدید قرار دهد. به‌نظر می‌رسد مسیر پیش‌رو تنها با یک دیپلماسی چندلایه و گام‌به‌گام امکان‌پذیر است؛ دیپلماسی‌ای که در آن همه بازیگران منافع حداقلی خود را تأمین‌شده ببینند. اما با توجه به فضای بی‌اعتمادی پس از جنگ ۱۲ روزه و فشارهای داخلی بر ترامپ، احتمال شکست این روند همچنان بالاست.

 

 بازدارندگی ایران و  تهدید ماجراجویی اسرائیل

ایران پس از جنگ ۱۲روزه در موقعیتی پیچیده و چند لایه قرار گرفته است. بنا به برخی ادعاها بخشی از زیرساخت‌های هسته‌ای و دفاعی نابود شده، محور مقاومت در وضعیت متفاوتی قرار دارد و در عین حال فشار اقتصادی به‌شدت افزایش یافته است.

 

با این حال، جمهوری اسلامی برای بازسازی حداقلی توان بازدارندگی خود ناچار است دست به اقداماتی بزند که ممکن است از سوی اسرائیل تحریک‌آمیز تلقی شود. از نگاه تل‌آویو، هرگونه بازسازی توان موشکی، هوایی یا هسته‌ای ایران تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی اسرائیل است. تجربه تاریخی نیز نشان داده که اسرائیل در مواجهه با چنین تهدیداتی، حتی بدون چراغ سبز کامل آمریکا، ممکن است دست به اقدام نظامی بزند؛ همان‌طور که در حمله به رآکتور هسته‌ای عراق در سال ۱۹۸۱ و سوریه در ۲۰۰۷ عمل کرد.

 

ترامپ از یک‌سو مایل است از درگیری تمام‌عیار در خاورمیانه پرهیز کند‌ اما از سوی دیگر نمی‌خواهد به اسرائیل پیام ضعف ارسال کند. همین تناقض می‌تواند سناریوی خطرناک «جنگ ناخواسته» را فعال کند؛ جنگی که با یک حمله محدود آغاز می‌شود اما به‌سرعت گسترش می‌یابد و آمریکا را به‌طور اجتناب‌ناپذیر درگیر می‌کند.

 

برای جلوگیری از این سناریو، نیاز به یک توافق موقت یا «آتش‌بس هسته‌ای» وجود دارد؛ توافقی که در آن ایران بخشی از فعالیت‌های حساس خود را تعلیق کند و در مقابل، آمریکا و اروپا برخی تحریم‌ها را لغو کنند. اما فضای بی‌اعتمادی پس از جنگ ژوئن، تحقق چنین توافقی را بسیار دشوار کرده است.

 

 

سایر اخبارسیاسیرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۶۲۸۳۹۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر