خنجر تلآویو به قلب خلیج فارس

حمله اسرائیل به نشست رهبران حماس، معادلات امنیتی خلیج فارس را تغییر داد
هفت صبح| حمله هوایی رژیم صهیونیستی به نشست رهبران حماس در پایتخت قطر، نقطه عطفی در مناسبات خاورمیانه به شمار میرود؛ حملهای که منجر به شهادت چند تن از اعضای این جنبش و یک افسر قطری شد و معادلات دیپلماتیک منطقه را درهم ریخت. برای نخستین بار، تلآویو به خاک یکی از اعضای شورای همکاری خلیج فارس حمله کرد؛ کشوری که سالها میزبان پایگاههای بزرگ نظامی آمریکا و شریک راهبردی غرب در منطقه بوده است.
از نگاه دوحه، این حمله نهتنها نقض آشکار حاکمیت ملی قطر بود، بلکه ضربهای جدی به وزن دیپلماتیک این کشور محسوب میشود؛ وزنی که قطر طی سالهای گذشته با سرمایهگذاری کلان در میانجیگریهای منطقهای، میزبانی از مذاکرات بینالمللی و تلاش برای ایفای نقش بیطرف در بحرانهای خاورمیانه به دست آورده بود. اکنون پرسش کلیدی این است که واکنش دوحه تا چه حد جدی و مؤثر خواهد بود؟
منابع دیپلماتیک عربی به روزنامه هاآرتص گفتهاند که قطر در حال فشار بر امارات برای بستن سفارت این کشور در تلآویو و اتخاذ موضعی تهاجمیتر علیه اسرائیل است. این اقدام، اگرچه بیشتر جنبه نمادین دارد اما میتواند آغازگر بازنگری در روند عادیسازی روابط برخی کشورهای خلیج فارس با تلآویو باشد؛ روندی که در قالب توافقهای ابراهیم شکل گرفت و اکنون با این حمله در معرض آزمونی سخت قرار گرفته است.
جدیت قطر در واکنش؛ میان فشارهای داخلی و محاسبات خارجی
قطر بهخوبی میداند که هرگونه واکنش شتابزده میتواند جایگاه این کشور را در معادلات پیچیده خاورمیانه متزلزل کند. به همین دلیل، مقامات قطری در نخستین ساعات پس از حمله تأکید کردند که پاسخ آنها بیشتر ابعاد سیاسی و دیپلماتیک خواهد داشت، نه نظامی.
به گفته آندریاس کریگ، استاد امنیت خلیج فارس در کالج کینگز لندن، دوحه در کوتاهمدت بر ابزارهایی تمرکز خواهد کرد که بهخوبی میشناسد: دیپلماسی چندجانبه، حقوق بینالملل و بهرهگیری از نهادهایی مانند شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی برای محکومیت اسرائیل. بااینحال، جدیت واکنش قطر تا حد زیادی به رفتار ایالات متحده و بازیگران منطقهای بستگی دارد.
منابع آگاه در خلیج فارس میگویند دوحه از واشنگتن انتظار دارد موضعی قاطع و روشن اتخاذ کند و حتی برخی مقامات قطری تهدید کردهاند که در صورت تداوم سکوت آمریکا، احتمالاً قطر به سمت تقویت روابط با محورهای جدیدی چون چین و روسیه حرکت خواهد کرد. این تهدید صرفاً جنبه تبلیغاتی ندارد.
در سالهای اخیر، روندی از تنوعبخشی روابط در میان کشورهای خلیج فارس آغاز شده است؛ عربستان با ایران آشتی کرده، امارات روابطش با ترکیه و حتی دمشق را ترمیم کرده و اکنون قطر نیز ممکن است به این مسیر بپیوندد. شکست آمریکا در محافظت از متحد اصلیاش در خلیج فارس، آن هم در کشوری که مقر فرماندهی مرکزی نیروهای آمریکایی در آن قرار دارد، اعتبار چتر امنیتی واشنگتن را بیش از پیش زیر سؤال برده است.
از سوی دیگر، فشارهای داخلی نیز بر دوحه بیتأثیر نیست. افکار عمومی قطر و جهان عرب خشمگین هستند و بسیاری از گروههای سیاسی و اجتماعی خواستار پاسخی قاطع به تلآویو شدهاند. نخستوزیر قطر، شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، صراحتاً گفت این حمله «هر امیدی» را برای آزادی گروگانهای باقیمانده در غزه از بین برده و دوحه «پاسخی جمعی» به آن خواهد داد.
پیامدهای منطقهای و سناریوهای پیشرو
حمله اسرائیل به دوحه نهتنها روابط قطر و تلآویو، بلکه مناسبات کل منطقه را تحت تأثیر قرار داده است. منابع آگاه میگویند حتی امارات و بحرین (دو کشوری که روابط پرتنشی با قطر داشتهاند)، این حمله را «خیانتکارانه» توصیف کردهاند. محمد بن زاید و محمد بن سلمان، رهبران امارات و عربستان، قرار است طی روزهای آینده به دوحه سفر کنند؛ اقدامی که نشاندهنده خشم مشترک کشورهای خلیج فارس از نقض آشکار حاکمیت یکی از اعضای شورای همکاری است.
کارشناسان معتقدند این حمله میتواند نقطه آغاز بازنگری جدی در روند عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل باشد. اگر تلآویو بهطور آشکار خاک یک کشور عربی را هدف قرار دهد و هزینهای نپردازد، اعتبار کل نظم امنیتی منطقهای زیر سؤال خواهد رفت. این همان نگرانیای است که برخی دولتهای خلیج فارس اکنون مطرح میکنند: اسرائیل نهتنها شریکی قابلاعتماد برای صلح نیست، بلکه میتواند به تهدیدی همسطح با ایران تبدیل شود.
چرخش دوحه به سمت تقویت بنیه نظامی
از سوی دیگر، قطر احتمالاً سرمایهگذاری بیشتری بر سامانههای دفاع هوایی و همکاریهای امنیتی درون شورای همکاری خلیج فارس انجام خواهد داد. برخی تحلیلگران میگویند این حمله، بحث ایجاد یک «چتر دفاعی مشترک» برای کشورهای عربی خلیج فارس را دوباره زنده کرده است؛ طرحی که سالها به دلیل اختلافات سیاسی معطل مانده بود. سناریوی دیگر، افزایش همکاری قطر با قدرتهای غیرغربی است.
چین و روسیه در سالهای اخیر حضور اقتصادی و امنیتی خود را در خاورمیانه گسترش دادهاند و دوحه ممکن است برای کاهش وابستگی به آمریکا، بهویژه در حوزههای دفاعی، به سمت این کشورها متمایل شود. در سطحی گستردهتر، این حمله میتواند موازنه قدرت در خاورمیانه را دگرگون کند. تا پیش از این، قطر بهعنوان میانجی بیطرف در بحرانهای منطقهای شناخته میشد؛ از مذاکرات طالبان گرفته تا میانجیگری در پرونده گروگانها.
اما اکنون که خود هدف حمله قرار گرفته، ممکن است این نقش بیطرفانه را از دست بدهد و به بازیگری فعالتر و حتی تقابلیتر در برابر اسرائیل تبدیل شود. در نهایت، جدیت دوحه در واکنش به این حمله، نهتنها سرنوشت روابط قطر و اسرائیل، بلکه آینده روند عادیسازی روابط اعراب با تلآویو، جایگاه آمریکا در خلیج فارس و حتی نقشه ژئوپلیتیک خاورمیانه را تحت تأثیر قرار خواهد داد. همه نگاهها اکنون به دوحه دوخته شده تا ببیند این کشور کوچک اما ثروتمند چگونه میان خشم داخلی، فشارهای منطقهای و محاسبات بینالمللی توازن برقرار خواهد کرد.