تکاپوی دیپلماسی نفسگیر در وقت اضافه

سرنوشت پرونده هستهای نه فقط در اتاقهای مذاکره، بلکه در مدیریت افکار عمومی و توانایی ایران در بهرهبرداری از روابط بینالمللی تعیین خواهد شد
هفت صبح، حسین فاطمی| هرچه به روزهای سرنوشتساز بازگشت احتمالی قطعنامههای ششگانه شورای امنیت علیه ایران نزدیکتر میشویم، تکاپوهای دیپلماتیک در سطوح مختلف افزایش یافته و صحنهای پیچیده از رایزنیهای فشرده، مواضع متعارض و ابتکارات تازه در برابر نگاه ناظران بینالمللی قرار گرفته است. از یک سو، سه کشور اروپایی به همراه آمریکا بر طبل «اسنپبک» میکوبند و شروطی سختگیرانه را برای توقف این روند مطرح میکنند؛ شروطی که تهران آنها را فاقد مشروعیت و نشانهای از سوءنیت طرفهای غربی میداند.
در مقابل، مقامات ارشد ایرانی ازجمله رئیس سازمان انرژی اتمی، صراحتاً اعلام کردهاند فعالسازی مکانیسم ماشه نه غیرمنتظره است و نه موضوعی تازه، بلکه اقدامی پیشبینیشده در چارچوب فشارهای همیشگی غرب برای تسلیم ایران است. در همین حال، سفر مسعود پزشکیان به اجلاس شانگهای و دیدار با سران چین، روسیه، پاکستان و ترکیه بُعد دیگری به دیپلماسی ایران داده است؛ جایی که پزشکیان از آمادگی تهران برای گفتوگو با آمریکا «بر اساس به رسمیت شناختن حقوق هستهای» سخن گفت و اردوغان نیز هشدار داد که مکانیسم ماشه هیچ نفعی ندارد و تنها به بنبست میانجامد.
همزمان، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه در گفتوگو با رسانههای غربی از احتمال کاهش سطح غنیسازی به ۳.۶۷ درصد در صورت حصول توافق جامع خبر داد، در حالی که مجلس ایران سناریوی خروج از معاهده NPT را روی میز گذاشته است.
در جبهه دیگر، روسیه با همکاری چین پیشنویس قطعنامهای جدید را ارائه داده که ضمن نزدیک شدن نسبی به مواضع غرب، بر ضرورت ازسرگیری فوری مذاکرات تأکید دارد. این تحرکات موازی نشان میدهد که بازیگران مختلف در پی آناند تا بحران را یا مدیریت کنند یا بار مسئولیت شکست را بر دوش دیگری بگذارند. در مجموع، هر چقدر به لحظه تصمیم نزدیک میشویم، تقابل حقوقی و سیاسی برسر آینده برجام و حق هستهای ایران ابعاد تازهای به خود میگیرد.
آژانس انرژی اتمی و چالش اعتماد متقابل
اظهارات اخیر محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی، نشاندهنده عمق شکاف بیاعتمادی میان ایران و آژانس است. او به صراحت گفت مشکل اصلی در مدیریت آژانس، شخص رافائل گروسی است که «تحت تأثیر نظام سلطه عمل میکند». به باور تهران، دوگانگیها و استانداردهای گزینشی در برخورد آژانس با برنامه هستهای ایران، نتیجه همین مدیریت جانبدارانه است.
بازرسی اخیر دو نماینده آژانس از فرآیند تعویض سوخت در نیروگاه بوشهر، هرچند در چارچوب قانونی و با مجوز شورای عالی امنیت ملی انجام شد اما نتوانست فضای اعتماد را بهبود بخشد. از نگاه ایران، هر همکاری باید براساس قوانین مکتوب سازمان ملل و تعهدات دوطرفه باشد، نه بر پایه فشارهای سیاسی. در همین راستا، جلسات متوالی میان وزارت خارجه و آژانس در حال برگزاری است تا چارچوبی مشخص برای ادامه همکاریها ترسیم شود.
در واقع، تهران معتقد است که غربیها از ابزار آژانس برای مشروعیتبخشی به فشارهای سیاسی استفاده میکنند؛ همانگونه که گزارشهای این نهاد در گذشته دستاویز اسرائیل و آمریکا برای پیشبرد قطعنامههای محدودکننده شد. به همین دلیل، مسئله اعتماد نه یک اختلاف فنی، بلکه یک بحران سیاسی است که رفع آن نیازمند تغییر رویکرد مدیریتی آژانس خواهد بود.
دیپلماسی فعال در شانگهای؛ پزشکیان و اردوغان در یک جبهه
همزمان با بالا گرفتن تنشها برسر اسنپبک، حضور مسعود پزشکیان در اجلاس سازمان همکاری شانگهای به فرصتی برای فعالسازی دیپلماسی منطقهای ایران بدل شد. او در دیدار با رجب طیب اردوغان، بر آمادگی ایران برای مذاکره با آمریکا بر مبنای «به رسمیت شناختن حقوق هستهای» تأکید کرد و هشدار داد که هرگونه اقدام اروپاییها برای فعالسازی مکانیسم ماشه، به معنای پایان تمام گفتوگوها و تعاملات خواهد بود.
اردوغان نیز در موضعی کمسابقه، فعال شدن مکانیسم ماشه را «غیرسازنده» دانست و گفت تنها نتیجه آن تقویت نقشههای اسرائیل خواهد بود. این مواضع ترکیه که در سالهای اخیر میانجیگری میان تهران و غرب را کمتر برعهده گرفته بود، نشان میدهد که تحولات اخیر ابعاد منطقهای نیز پیدا کرده و کشورهای همسایه در پی آناند تا نقش فعالتری در مهار بحران ایفا کنند.
دیپلماسی چندجانبه پزشکیان در شانگهای همچنین فرصتی برای تعمیق روابط اقتصادی و سیاسی با چین و روسیه فراهم آورد؛ دو کشوری که مخالفت خود را با اسنپبک اعلام کردهاند و تلاش دارند از طریق ارائه قطعنامهای جدید در شورای امنیت، روند فشار حداکثری غرب را به چالش بکشند.
مجلس و سناریوی خروج از NPT؛ ابزار فشار یا گزینه واقعی؟
یکی از تحولات مهم اخیر، طرح موضوع خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) در مجلس بود. در این باره اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه تأکید کرده که در صورت تصویب چنین قانونی، دولت به لحاظ حقوقی موظف به اجرا خواهد بود. این موضعگیری در حالی مطرح میشود که همزمان، ایران از آمادگی برای کاهش سطح غنیسازی به ۳.۶۷ درصد در صورت توافق جامع سخن گفته است.
ترکیب این دو پیام متضاد، بخشی از تاکتیک دیپلماتیک تهران است که از یک سو اعلام آمادگی برای مصالحه میکند و از سوی دیگر تهدید به خروج از چارچوبهای بینالمللی در صورت تداوم فشارها. چنین دوگانهای نشان میدهد که ایران در پی حفظ اهرمهای فشار متقابل است تا در صورت بازگشت تحریمهای سازمان ملل، بتواند پاسخی متناسب ارائه دهد.
خروج از NPT، بیتردید تبعات سنگینی خواهد داشت و ایران را در معرض اتهامات جدید قرار میدهد، اما طرح آن در فضای فعلی، بیش از آنکه یک تصمیم قطعی باشد، یک ابزار فشار سیاسی برای بازدارندگی غرب و مدیریت افکار عمومی داخلی است.
نقش روسیه و چین؛ قطعنامه جدید یا بازی مقصرنمایی؟
تحرکات دیپلماتیک روسیه و چین در شورای امنیت نیز بُعد تازهای از معادلات را آشکار ساخته است. پیشنویس قطعنامهای که این دو کشور ارائه کردهاند، از یک سو خواستار ازسرگیری فوری مذاکرات میان همه طرفهای برجامی شامل آمریکا و اروپاییها شده و از سوی دیگر، برخی از بندهای حمایتی پیشین از ایران را حذف کرده است.
این حرکت را میتوان تلاشی برای ایجاد تعادل میان مواضع غرب و ایران دانست. با این حال، بسیاری از تحلیلگران معتقدند این پیشنویس بیشتر کارکردی نمادین دارد. روسیه در پی آن است که نشان دهد برای جلوگیری از بحران تلاش کرده، حتی اگر نتیجه نهایی شکست باشد. از نگاه ایران، اهمیت این اقدام نه در محتوای قطعنامه، بلکه در حفظ یک جبهه سیاسی با چین و روسیه است؛ جبههای که میتواند مانع از شکلگیری اجماع کامل غربی-بینالمللی علیه تهران شود.
مذاکره عاقلانه یا بازگشت به چرخه تحریمها؟
در این میان، اظهارات علی لاریجانی، دبیر تازه نفس شعام مبنی بر اینکه «راه مذاکره با آمریکا بسته نیست»، نشان میدهد که تهران همچنان به مسیر دیپلماسی باور دارد، هرچند شرط آن را «مذاکره عاقلانه» و پرهیز از طرح موضوعاتی میداند که عملاً بنبست ایجاد میکند. این موضع، همراه با ابتکار مجلس برای همکاری با چین و روسیه در ارائه قطعنامه جایگزین و نیز تأکید پزشکیان بر گفتوگوی برد-برد، حاکی از آن است که ایران به دنبال باز نگه داشتن روزنههای دیپلماسی است، حتی در بحبوحه تهدیدهای تحریمی.
اما واقعیت این است که هرچه به موعد تصمیمگیری نزدیکتر میشویم، هزینهها و ریسکها نیز افزایش مییابد. اگر اروپا بر اسنپبک پافشاری کند و نهایتا شاهد بازگشت قطعنامهها باشیم و ایران به سمت کاهش تعهدات یا حتی خروج از NPT برود، بحران وارد مرحلهای میشود که مدیریت آن دشوار خواهد بود. در عین حال، تجربه سالهای گذشته نشان داده که بسیاری از قطعنامهها بیش از آنکه اثر عملی جدی بر اقتصاد ایران داشته باشند، کارکرد روانی و سیاسی داشتهاند.
به همین دلیل، سرنوشت پرونده هستهای در هفتههای آینده، نه فقط در اتاقهای مذاکره، بلکه در مدیریت افکار عمومی، میزان انسجام داخلی و توانایی ایران در بهرهبرداری از ظرفیتهای منطقهای و بینالمللی تعیین خواهد شد. پرسش اصلی این است که آیا طرفها قادر خواهند بود با اتخاذ رویکردی واقعگرایانه، مسیر مذاکره عاقلانه را باز نگه دارند یا بار دیگر جهان شاهد بازگشت به چرخه تحریمها و بحرانهای فرسایشی خواهد بود؟