معمای هستهای ایران

تهران و روسیه روی مکانیسم ماشه پلی از زمان خواهند زد؟
هفت صبح، حسین فاطمی| دور تازه گفتوگوهای ایران با سه کشور اروپایی عضو برجام و نماینده اتحادیه اروپا سهشنبه ۴شهریورماه در ژنو برگزار شد؛ نشستی که پس از هفتهها گمانهزنی و با حضور مجید تختروانچی معاون سیاسی و کاظم غریبآبادی معاون امور حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه در سطح معاونان وزیران خارجه و معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا انجام گرفت.
این جلسه به روایت منابع ایرانی، محملی برای تشریح دیدگاهها درباره قطعنامه ۲۲۳۱ بود اما تا لحظه تنظیم این گزارش، خروجی رسمی و نشانههای مثبت قابل اتکا از آن منتشر نشده است. همزمان «لارنس نورمن» خبرنگار والاستریت ژورنال در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «اگر مکانیسم ماشه قرار باشد این هفته فعال شود، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که امروز اتفاق بیفتد.»
به گفته وی «اگر مکانیسم ماشه فعال نشود یا اوضاع بهطور چشمگیری تغییر میکند یا تمدیدی در کار خواهد بود. احتمال کنار گذاشتن مکانیسم ماشه بدون تمدید، در این مقطع بسیار ناچیز است. همچنان این امکان کاملا واقعی وجود دارد که مکانیسم ماشه فعال شود اما در جریان فرایند ۳۰روزه اجرای آن، بر سر تمدید آن توافق شود. این موضوع به ایران بستگی دارد.»
با این حال روسیه «پیشنویس اصلاحشدهای» را در شورای امنیت توزیع کرده که تمدید ششماهه چارچوب ۲۲۳۱ را هدف میگیرد و بهگفته منتقدان، با بندی بحثبرانگیز درباره «تعلیق بررسی ماهوی مکانیسم ماشه» همراه است. هر چند که بعدتر روسیه متن را اصلاح کرد. در ضلع سوم، رافائل گروسی از بازگشت نخستین گروه بازرسان آژانس به ایران خبر داده اما طبق روایت منابع دیپلماتیک، دامنه این بازرسیها فعلا محدود به تأسیساتی است که از حملات اخیر در امان ماندهاند و سطح دسترسی نهایی هنوز در حال مذاکره است.
در چنین صحنهای، اظهارات عباس عراقچی درباره شرط «عدم حمله نظامی در طول گفتوگوها» برای آغاز مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا و نیز گفته «استیو ویتکاف» مبنی بر امید به حل پرونده ایران تا پایان سال، پیامهای سیاسی مکملی را به تصویر میکشد که دیپلماسی بر بستری شکننده، زمانمند و پرابهام همچنان زنده است.
ژنو؛ نشست بیبیانیه، با پیامهای مشروط
عصر سهشنبه نشست ژنو بدون بیانیه پایانی به پایان رسید؛ خبری که خبرنگار المیادین نیز تأیید کرد و بهصورت طبیعی پرسشهایی درباره میزان همگرایی یا حتی «درک مشترک حداقلی» ایجاد میکند. بااینحال، غریبآبادی تأکید کرده که دو طرف دیدگاههای خود را درباره قطعنامه ۲۲۳۱ تشریح کردهاند. از منظر فنی مذاکرات، چنین «سکوت حسابشدهای» لزوما شکست نیست. گاهی فقدان بیانیه، نوعی مدیریت انتظار و اجتناب از سیگنالهای زودهنگام در میدان افکار عمومی است؛ بهویژه وقتی طرفها میکوشند مسیر گفتوگو باز بماند و حاشیهسازیهای سیاسی کمینه شود.
در همین متن، دو گزاره کلیدی از سوی ایران تکرار شد؛ پایبندی به دیپلماسی و دعوت از اروپا و شورای امنیت برای «انتخاب درست» و «دادن زمان و فضا» به روند سیاسی. این ادبیات، عملا توپ مسئولیت را به زمین تروئیکای اروپایی میاندازد؛ همان سه کشوری که به روایت منابع غربی، پیشتر سه مطالبه مشخص را برای پرهیز از فعالسازی سازوکار ماشه طرح کرده بودند که مشتمل بر ازسرگیری نظارت آژانس، شفافسازی درباره ذخایر اورانیوم و بازکردن مسیر دیپلماسی ازجمله با آمریکا میشود.
در این میان، اظهارات عباس عراقچی وزن تازهای به معادله ژنو میدهد که تهران برای آغاز گفتوگوهای غیرمستقیم با آمریکا «شرط عدم اقدام نظامی در طول مذاکرات» را مطرح کرده است؛ شرطی که اگرچه بدیهی مینماید ولی بعد از تجربه حملات اخیر، معنای عملی روشنی پیدا کرده و عملا «امنیت روند مذاکره» را به پیششرط تبدیل میکند. بهبیان دیگر، ژنو این بار صرفا تلاقی مواضع نبود؛ بازتعریف «قواعد بازی» هم بود.
پیشنویس اصلاحشده روسیه؛ تمدید ششماهه و منازعه بر سر «تعلیق ماهوی»
بهموازات ژنو، مسکو «پیشنویس اصلاحشدهای» را میان اعضای شورای امنیت توزیع کرده که غایت آن، تمدید ششماهه چارچوب ۲۲۳۱ است. لُب ادعای منتقدان اروپایی و برخی خبرنگاران غربی آن است که در متن پیشنویس، بندی در گزارشهای پیشین گنجانده شده که «هرگونه بررسی ماهوی درباره اجرای ۲۲۳۱ و برجام و بهخصوص مکانیسم ماشه» را در دوره تمدید، معلق میکند؛ تفسیری که اگر تثبیت شود، برای سه کشور اروپایی و آمریکا غیرقابلقبول تلقی خواهد شد، زیرا از منظر آنان «تعلیق رسیدگی ماهوی» عملا میتواند مسیر بحث و اقدام درباره «اسنپبک» را ببندد یا بهتأخیر بیندازد.
اهمیت این ابتکار در دو سطح است؛ نخست «مدیریت زمان» پیش از ضربالاجل اروپاییها و دوم «جابهجایی بار مسئولیت» از دوش بازیگران خواهان فشار فوری. روسیه با این متن میکوشد فضای تنفسی ایجاد کند، خطر تصمیمهای نقطهای و غیرقابلبازگشت را بکاهد و همزمان، نقش «میانجی فعال» را در میدان افکار عمومی ثبت کند اما بهگفته برخی منابع رسانهای غربی، کشورهای اروپایی و واشنگتن در آستانه رد این پیشنهاد قرار دارند.
اگر چنین شود، دو پیامد محتمل است: اول، افزایش فشار رسانهای بر اروپا بهخاطر نپذیرفتن «فرصت تأخیر مدیریتشده» و دوم، تندترشدن رقابت روایتها درباره اینکه «کدام طرف، مسئول بستهشدن پنجره دیپلماسی است». حتی اگر پیشنویس روسیه تصویب نشود، صرف گردش آن در شورا، وزن نمادینی دارد و در معادله ژنو بهمنزله «برگ بازدارنده نرم» عمل میکند.
بازگشت بازرسان آژانس؛ نظارت محدود، توافق دسترسی در راه؟
در میانه این معادلات، رافائل گروسی از «بازگشت نخستین گروه بازرسان» آژانس به ایران خبر داده است. در عین حال، یک منبع دیپلماتیک نزدیک به آژانس گفته هرچند «توافق نهایی درباره سطح دسترسی» هنوز نهایی نشده، انتظار میرود بهزودی به نتیجه برسد. نکته ظریف و بسیار مهم این است که طبق همین روایت، بازرسیها فعلا فقط «تأسیساتی را دربرمیگیرد که تحت تأثیر حملات اخیر آمریکا و اسرائیل قرار نگرفتهاند».
این قید، عملا دو پیام را منتقل میکند؛ اذعان به «آسیبدیدگی بخشی از زیرساختهای صلحآمیز» که خود ایران و آژانس افزایش سطح تشعشعات بیرونی را درباره آن گزارش نکردهاند و دیگر آنکه، پذیرش یک «دامنه عملیاتی محدود» برای بازرسان تا زمان توافق بر سر سطح دسترسی در دستور کار تهران است. از زاویه ژنو، این تحول یک پیوست فنی-سیاسی حیاتی دارد. اروپاییها «ازسرگیری نظارت معتبر» را شرط اصلی پرهیز از فعالسازی مکانیسم ماشه دانستهاند.
در مقابل، تهران با ارجاع به گزارش فنی «جانبدارانه» و نیز «عدم حفاظت موثر» از تأسیسات تحت پادمان در جریان حملات، همکاری را تعلیق کرده بود. اکنون بازگشت بازرسان به معنای بازشدن یک سوپاپ تنفس در فضای مذاکراتی است اما کلید عبور، «سطح دسترسی» نهایی است. به بیان دیگر هرچه دامنه نظارت مورد توافق گستردهتر، امکان کاهش تنش بیشتر و برعکس، هرچه محدودتر، خطر تشدید تردیدها و تغذیه ادعاهای طرف مقابل بیشتر.
به زبان دیپلماسی، «نقشه راه فنی نظارت» میتواند نقش همان «پل کوتاهمدت» را ایفا کند که ژنو برای ماندن بر ریل گفتوگو نیاز دارد. در این بین نیز شانتاژهای رسانهای کماکان ادامه دارد، کمااینکه به ادعای والاستریت ژورنال، «رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تحت حفاظت شبانهروزی یگان ویژه کوبرا اتریش قرار گرفته است». رسانه مذکور مدعی شده که «این موضوع پس از آن رخ داد که نهادهای امنیتی از یک تهدید مشخص ادعایی مرتبط با ایران علیه او خبر دادند.»
پیامها و محاسبات؛ از وعده واشنگتن تا شرط تهران
در سطح سیاسی، دو پیام بیرونی قاب مذاکرات را شکل میدهد. نخست، گفته استیو ویتکاف بهعنوان مشاور رئیسجمهور آمریکا در امور خاورمیانه که ابراز امیدواری کرده «مسئله ایران تا پایان سال حلوفصل شود» و از نشستهای طولانی درباره غزه، ایران و جنگ روسیه-اوکراین خبر داده است. ارزش عملی این پیام، بیش از آنکه در «وعده تحققپذیر قطعی» باشد، در «سیگنال اراده برای وقتگذاری» نهفته است یعنی واشنگتن میخواهد به بازار سیاست خارجی مخابره کند که پرونده ایران جزو اولویتهای در حال پیگیری است و پنجره زمانی برای حلوفصل، محدود اما باز است.
دوم، شرط عباس عراقچی برای آغاز گفتوگوهای غیرمستقیم با آمریکا که ناظر به «تضمین عدم حمله نظامی در طول مذاکرات» و «چارچوب عادلانه و منصفانه» است. این گزاره، منظومهای از درسآموختههای دورههای پیشین را بازتاب میدهد؛ مخصوصا پس از حملات اخیر که تهران میگوید همزمان با روند دیپلماتیک رخ داده است. پیام تهران روشن است؛ دیپلماسی بدون «امنیت روند» معنا ندارد و هرگونه محاسبه طرف مقابل مبنی بر «ترکیب فشار نظامی و مذاکره» را برنمیتابد.
افزون بر این، مقامات ایرانی هشدار دادهاند پاسخشان به هر «بازگردانی تحریمها» یا «اقدام تجاوزکارانه» شدیدتر از گذشته خواهد بود؛ هشداری که کارکرد بازدارنده دارد و بهطور ضمنی، کف امتیازدهی در مذاکرات را تعریف میکند. برآیند دو پیام، صحنهای است که در آن واشنگتن خواهان «حلوفصل زمانمند» و تهران خواهان «مذاکره امن و منصفانه» است؛ تعارضی قابلمدیریت، مشروط به تنظیم انتظارات.
سناریوهای پیشرو؛ پنجرهای تنگ اما باز
اگر ژنو را «ایستگاه سنجش» مسیر دیپلماسی بدانیم، جلوههای محتمل آینده چنین ترسیم میشود؛ آژانس و ایران ممکن است بر سطح دسترسی نسبتا گستردهای توافق کنند. این امر به اروپا فرصت میدهد تا ضربالاجلها را تعدیل کند و از «فعالسازی فوری ماشه» فاصله بگیرد. حتی در صورت تصویب نشدن پیشنویس روسیه، این اقدام میتواند نقش «سپر زمانبر» را ایفا کرده و رقابت روایتها را مدیریت کند.
در سناریوی تشدید مدیریتشده، سطح دسترسی محدود باقی میماند و سه کشور اروپایی (E3) به مسیر خود ادامه میدهند اما کلید «مکانیزم ماشه» هنوز چرخانده نمیشود. همزمان، هماهنگی با واشنگتن برای بستههای «گامبهگام» دنبال میشود و هر حادثه میدانی میتواند نقش کاتالیزور داشته باشد. رد رسمی ابتکار روسیه و سختتر شدن مواضع اروپایی، فضای مانور ژنو را تنگ میکند و در صورت عدم تضمین امنیت روند مذاکرات، احتمال توقف کامل گفتوگوهای غیرمستقیم با آمریکا افزایش مییابد.
همچنین بازگشت به میز مذاکرات مشروط، با ارسال سیگنالهای اعتمادساز از سوی واشنگتن درباره عدم اقدام نظامی و همکاری تهران در چارچوب «نظارت قابلاعتنا»، میتواند مسیر یک مدار مذاکراتی جدید با «سقف انتظار پایین» اما «ریسک کنترلشده» ایجاد کند. پیام مشترک همه مسیرها این است که «زمان» و «امنیت روند» دو متغیر طلاییاند. هر گامی که یکی از این دو را تقویت کند، احتمال عبور از گردنه را افزایش میدهد و هر حرکتی که یکی را تضعیف کند، بقیه سازوکارها را بیاثر میکند.
پنج لنز برای یک قاب
تصویر امروز پرونده ایران، پنج لنز اصلی دارد؛ لنز «اروپا» بهعنوان اتاق گفتوگوی محتاطانه، لنز «شورای امنیت» بهمثابه میدان مانور روسیه و محاسبه اروپا/آمریکا، لنز «آژانس» بهعنوان ریل فنی که میتواند سیاست را ترمز یا تسهیل کند. لنز «آمریکا» که عملا مسیر تعریف شده خود را با دیپلماسی ترامپ دنبال میکند و در نهایت لنز «اسرائیل» که به دنبال لیبی یا عراقسازی برنامه هستهای ایران است.
در هر حال ژنو، با پایان بدون بیانیه، نه شکست بود و نه گشایش و «مرحله سنجش» بود. پیشنویس اصلاحشده روسیه، حتی اگر رأی نیاورد، کارکرد زمانساز دارد و میتواند مسابقه روایتها را به تعادل نزدیک کند. در ضلع سوم، بازگشت بازرسان با دامنه محدود، اگر به «توافق دسترسی عملیاتی و شفاف» منتهی شود، اثر روانی مهمی بر محاسبات اروپا میگذارد و از شدت عطش آنان برای فشار فوری میکاهد. کفه مقابل این تصویر، «شرط امنیت روند» از سوی تهران و «افق زمانی حلوفصل» از سوی واشنگتن است.
جمع این دو، بهعلاوه حساسیتهای میدانی (از غزه تا اوکراین)، مسیر را شکننده اما عبورپذیر میکند. نه خوشبینی افراطی پذیرفتنی است، نه بدبینی مخرب. آنچه واقعبینانه مینماید این است که با یک «پل فنی باورپذیر» در آژانس، «تعلیق تصمیمهای نقطهای» در شورای امنیت و «اطمینانهای حداقلی امنیتی» برای گفتوگوهای غیرمستقیم، میتوان پنجرهای تنگ اما واقعی برای کاهش تنش گشود. در غیر اینصورت، هر حادثه میتواند ماشه بیاعتمادی را بکشد و فضای ژنو را از «سنجش» به «سایش» تبدیل کند.