محافظهکاری عراقچی و نکته «ظریف» تاریخ

دیپلماتهای ایرانی از میرزا ابوالحسنخان شیرازی تا محمدجواد ظریف همواره آماج انتقاد داخلی بودهاند
هفت صبح، پوریا محسن زاده| در پیچوخم تاریخ سیاسی ایران، دیپلماتهایی که با قدرتهای خارجی پای میز مذاکره نشستند و معاهدهای امضا کردند، اغلب به جای تحسین، با اتهام خیانت و بدنامی روبهرو شدند. از عهدنامههای تلخ گلستان و ترکمانچای در دوره قاجار تا قراردادهای بحثبرانگیز دوران پهلوی و حتی معاهده برجام در روزگار معاصر، این الگو تکرار شده است و در اغلب ایام دچار اکنونزدگی بودیم و با عینک امروز به قضاوت گذشته مینشینیم و فراموش میکنیم که دیپلماتهای پیشین در چه شرایط دشواری تصمیم گرفتند. اگر خودمان در آن لحظات بحرانی، با فشارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ روبهرو بودیم، آیا همان قضاوتهای تند را داشتیم؟
آیا میتوانستیم در برابر امواج طوفانی تاریخ، تصمیمی بینقص بگیریم؟ میرزا ابوالحسنخان شیرازی، که برابر روسیه تزاری مذاکره کرد، یا قوامالسلطنه، که غائله آذربایجان را پایان داد، همگی در تنگنای زمان خود عمل کردند، اما تاریخ، به جای درک شرایطشان، آنها را با انگ خیانت محکوم کرد. محمدجواد ظریف، که با برجام تلاش کرد اقتصاد ایران را از چنگ تحریمها نجات دهد، نیز از این چرخه در امان نماند و با اتهامات سنگین داخلی روبهرو شد.
امروز، عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در حالی برای رفع تحریمها و حل مناقشه هستهای مذاکره میکند که سایه این تاریخ پر از اتهام بر او سنگینی میکند. آگاهی او از سرنوشت پیشینیان، از میرزا ابوالحسنخان شیرازی تا ظریف، او را به احتیاط وامیدارد. آیا عراقچی میتواند با جسارت و درایت، از این چرخه شوم بگریزد و راهی برای حفظ منافع ملی بیابد، یا تاریخ بار دیگر قضاوت خود را تحمیل خواهد کرد؟
میرزا ابوالحسنخان شیرازی
در اوایل سده نوزدهم، میرزا ابوالحسنخان شیرازی، سیاستمداری برجسته در دربار فتحعلی شاه بود که خود او مخالف جنگهای ایران و روسیه بود اما ناچار شد برای حفظ منافع ملی در مذاکرات جنگهایی شرکت کند که با آن مخالفت ورزیده بود. او در مذاکرات عهدنامههای گلستان و ترکمانچای نقش کلیدی داشت.
این معاهدات، پس از شکستهای نظامی ایران، بخشهایی از خاک کشور را به روسیه واگذار کرد. منابع غربی شیرازی را دیپلماتی موفق و باتدبیر میدانند، اما مورخان ایرانی او را خائن نامیدند. در دورانی که ایران چارهای جز پذیرش شروط سخت نداشت، آیا میتوان او را مقصر دانست؟
قضاوت ما، بدون در نظر گرفتن فشارهای نظامی و سیاسی، ناعادلانه به نظر میرسد. وثوقالدوله نیز سرنوشتی مشابه داشت. او که چندین بار وزیر خارجه بود، در ماجرای اخراج مورگان شوستر و پذیرش اولتیماتوم روسیه نقش داشت. عدم پذیرش بهموقع این اولتیماتوم به اشغال بخشهایی از ایران و پرداخت غرامت سنگین منجر شد. وثوقالدوله به دلیل دو قرارداد معروف 1907 و 1919 عموما به عنوان فردی خائن و رشوهگیر معرفی شده است.
از میرزا حسن خان سپهسالار تا مستوفیالممالک
در دوران وزارت میرزا حسینخان سپهسالار، کارهای اصلاحی فراوانی در کشور انجام شد با این حال وی به دلیل تلاش برای انعقاد قرارداد رویتر، به عنوان خائن معرفی میشود. علاءالسلطنه که در زمان وزارت خارجه او، روسها از او امتیاز راهآهن از جلفا به تبریز و از صوفیان تا دریاچه ارومیه و کشف و استفاده معادن حریم راه را گرفتند و انگلیسیها نیز امتیاز راهآهن خرمشهر به خرمآباد و ساختن اسکله در جنوب را گرفتند.
همین اقدامات باعث اتهام گرفتن رشوه و بیکفایتی به او شد. اما بعدها که درگذشت فقط ثروت اندکی باقی مانده بود که نشان میداد اتهامات به وی بیاساس بوده است. مقدمات احداث راهآهن سراسری ایران، برنامهریزی برای تأسیس بانک ملی و عقد قرارداد با شرکتی دانمارکی برای راهاندازی نخستین خطوط اتوبوسرانی در تهران در دوران زمامداری مستوفیالممالک انجام گرفت اما عمر دولت مستوفی که آخرین دولت او شد، به هفت ماه نکشید.
در ۲۹ دی ۱۳۰۵، نود و سه نماینده طرحی برای استیضاح او به مجلس دادند که مواد آن عبارت بود از: نوشتن مراسله به کمپانی نفت جنوب برخلاف وظایفی که قوه مجریه بر رعایت آن التزام دارد، عدم توجه به اصلاح امور تجارتی که به فقر و بدبختی تجار و اصناف منتهی شده، تشکیل و تصویب محکمه غیرقانونی درمالیه که با اصول موضوعه قضائی و قانون اساسی مخالفت داشته است، عدم علاقه به حفظ مالیه مملکت و مسترد داشتن اموال نایب حسین و ماشاالله دزد و غیره، عدم توجه و علاقه به امور قضائی و فلاحتی. جالب است که بدانید مستوفیالممالک در قحطی بزرگ ایران در سال ۱۲۹۷ اموال و املاک شخصی خود را فروخت تا جان ۱۶۰هزار ایرانی را نجات دهد.
احمد قوامالسلطنه، علی سهیلی و محمد ساعد
غائله آذربایجان و اشغال آن توسط شوروی و عوامل داخلی آن با سیاست و دیپلماسی هوشمندانه قوامالسلطنه پایان یافت اما تلاشهای دیپلماتیک وی برای انعقاد قراردادی با شرکتهای آمریکایی برای استخراج نفت شمال در پنج استان شمالی کشور را به عنوان خیانت معرفی کردهاند. علی سهیلی نقش مهمی در مذاکره با سفرای شوروی و انگلستان در زمان اشغال ایران و انعقاد قرارداد سه جانبه داشت که استقلال ایران را تضمین کرد.
با این حال او تنها نخستوزیر تاریخ ایران است که در دیوان عالی کشور محاکمه شده است. دخالت در انتخابات آذربایجان، شهرضا، بندرعباس، آباده، جهرم، خرید غیرقانونی و زیر قیمت مصالح ساختمانی متعلق به دولت در زمان تصدی وزارت کشور به مبلغ ۲۷ هزار ریال برای ساخت ویلای شخصی خود مقابل باغ فردوس تجریش، توقیف مطبوعات و تندرویهای شدید در اعمال حکومت نظامی اتهاماتی بود که علیه او در اعلام جرم مطرح شد.
رسیدگی به این اتهامات در کمیسیون دادگستری مجلس شورای ملی نزدیک به دو سال به طول انجامید، سرانجام حکم برائت او از همه اتهامات صادر شد. سهیلی در این محاکمه ضمن مدافعات مفصل از نقش خود در سیاست ایران پس از شهریور ۱۳۲۰ سخن گفت و هنگام دفاع و شرح مشکلات زمان جنگ و دشواریهای زمامداریاش، اشک از چشمانش جاری شد. محمد ساعد درمجموع دو بار نخستوزیر و هشت مرتبه وزیر امور خارجه و یک بار وزیر کشور و چهار مرتبه سفیر کبیر و وزیر مختار و چهار دوره نماینده مجلس سنا و یک دوره وکیل مجلس بوده است.
درباره او گفتهاند که دیپلماتی ورزیده و سیاستمداری عاقل بود و ذکاوت وی در بین رجال ایران ضربالمثل است. به زبانهای روسی و فرانسوی مسلط بود و ترکی استانبولی را نیز روان صحبت میکرد. در اجرای قانون سختگیر و استوار و یکی از بااستقامتترین رجال ایران محسوب میشد.
پس از مرگ به هیچ وجه مالی از او باقی نماند و سال 1352 فوت کرد و حتی سنگ قبر دربار را برای آرامگاهش نپذیرفتند و سنگ قبر شکسته وی در بهشتزهرای تهران همچنان گویاست. با این حال در تمام دوران سیاست ورزی وی بارها مورد اتهام ارتباط با بیگانگان و استیضاح از سوی مجلس و سیاسیون قرار گرفت که در اکثریت این موارد، تودهایها نقش اصلی را داشتند.
قطعنامه 598، معاهده برجام و عباس عراقچی
به جز مذاکرات پایان داده به جنگ ایران و عراق که با پذیرش قطعنامه 598 همراه شد و امام (ره) قاطعانه از مذاکرهکنندگان حمایت کرد در سایر موارد دیپلماتهای ایرانی که در مذاکرات بینالمللی حضور مییابند اغلب از این وضعیت گریزی ندارند. محمدجواد ظریف، با مذاکرات دشوار و طولانی که در نهایت به برجام انجامید کوشید با تکیه بر تمام ظرفیتهای سیاسی داخلی و خارجی اقتصاد ایران را از فشار تحریمها نجات دهد.
برجام که قرار بود گشایش اقتصادی ایجاد کند، با خروج آمریکا در ۲۰۱۸ و فشارهای داخلی، به هدفی برای اتهامات تبدیل شد. ظریف و تیمش به تسلیم برابر غرب متهم شدند، در حالی که در شرایط شدید تحریمها مذاکره کردند. عباس عراقچی نیز با علم و آگاهی از این پیشینه تاریخی هدایت مذاکرات هستهای با آمریکا را عهدهدار است.
این مذاکرات در شرایطی حساس انجام میشود. عراقچی، با آگاهی از سرنوشت ظریف و پیشینیانش، میداند که هر امضایی ممکن است به اتهامات تازهای منجر شود. تجربه برجام، که به حاشیه رفت، پیش روی اوست. شاید محافظهکاری او نتیجه درک این واقعیت است که سیاستورزی با خارجیها، حتی اگر برای نجات ایران باشد ممکن است بهای سنگینی داشته باشد.