کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۳۶۲۴
تاریخ خبر:
مهمانی 50 ساله‌ با بلیت برگشت

نیم‌قرن مهاجرت در ایستگاه پایانی

نیم‌قرن مهاجرت در ایستگاه پایانی

در دهه 70 و با فروپاشی شوروی و قدرت‌گیری طالبان، مهاجرت افغان‌ها به ایران تداوم یافت

هفت صبح، حسین فاطمی|  ایران، زیر تیغ سیاست در چند دوره تاریخی، پذیرش مهاجران افغان را در دستور کار قرار داد که اغلب آنها با رویکردهایی نه صرفا اجتماعی و نیازهای اقتصادی، بلکه براساس تفکری شکل گرفت که در زمان خود قابل توجیه بود. اگر دوران قاجار تا پهلوی و معاهدات مرزی که باعث جدایی کامل افغانستان از ایران شد را نقطه آغاز مهاجرت همسایگان شرقی به ایران بدانیم، این روند پس از انقلاب، رنگ و بوی سیاسی‌تری به خود گرفت.

 

وقتی نخستین موج مهاجران افغان در زمستان 1358 از مرزهای شرقی وارد ایران شدند، انقلاب تازه به قدرت رسیده بود و دولت جدید هنوز ساختارهای ثابتی برای سیاست‌گذاری نداشت. آنچه ورودشان را ممکن کرد، نه قانون پناهندگی که همبستگی ایدئولوژیک بود. مسلمانان در حال فرار از کمونیسم با ادبیات «مظلومان» انقلاب اسلامی پیوند خورده بودند. دولت ایران، آنها را «برادران دینی» خواند و اردوگاه‌هایی ساده در مشهد، تربت‌جام، کرمان و قم برای‌ آنها برپا شد اما این مهمانی، هرگز پایان نیافت.

 

در دهه 70 و با فروپاشی شوروی و قدرت‌گیری طالبان، مهاجرت افغان‌ها به ایران تداوم یافت. این ‌بار اما نگاه دولت تغییر کرده بود. دولت درگیر بازسازی پس از جنگ و اقتصاد زیر فشار بود. افغان‌ها دیگر نه «برادران مهاجر» بلکه «کارگران غیرمجاز» خوانده می‌شدند. دولت کوشید با صدور دفاتر اقامت موقت و ساماندهی اردوگاهی، کنترل بیشتری اعمال کند اما هنوز خبری از سیاست مهاجرتی ساختارمند نبود.

 

در دهه 80 و 90 به‌رغم فراز و فرود مهاجرت افغان‌ها به ایران، سازوکارهای مهمی در سامان‌بخشی به امور مهاجرت انجام گرفت. ثبت‌نام رسمی مهاجران، تعیین مناطق مجاز برای اسکان و صدور کارت آمایش با اعتبار یک‌ساله که حق مسافرت‌های بین‌شهری و استفاده از آموزش عالی، بیمه و بانک را محدود می‌کرد، در دهه 90 با سخت‌گیری‌های بیشتری در زمینه محدوده جغرافیایی اسکان و اشتغال در گروه‌های شغلی همراه شد.

 

پایان یک دوره همنوایی سیاسی

این تغییرات بعد از یک دوره همنوایی سیاسی نشان داد که نگاه امنیتی و اجتماعی به خیل مهاجران افغان و احتمال بروز مشکلات غیرقابل کنترل افزایش یافته است. تغییرات سیاسی در ایران هم در نحوه نگاه به محدودیت‌های ورود و طرد مهاجران غیرقانونی بی‌تاثیر نبود و دولت‌ها با گرایش‌های سیاسی متنوع عملکرد خود را به‌گونه‌ای تنظیم می‌کردند که رویکرد جامع گروه‌های سیاسی نزدیک به آنها تامین شود. این موضوع همزمان با انتخابات ریاست‌جمهوری ایران برای استقرار دولت سیزدهم و بازگشت دوباره طالبان به عرصه قدرت محل تقابل تفکرات سیاسی در ایران شد.

 

فرار دوباره از طالبان، در شرایطی مهاجران افغان را به ایران گسیل داشت که پیوندهای مهاجرت و مقاومت در یک دهه گذشته، شکل جدیدی از ارتباط فرهنگی - سیاسی را میان تهران و کابل ایجاد کرده بود. گروه فاطمیون در جنگ با داعش در سوریه، همنوایی خود را با ایران در مقابله با داعش تثبیت کرد و مورد تفقد هم قرار گرفت. اما رگه‌های داخلی این سیاست بیش از آنکه در حیطه دفاع و امنیت ملی خارج از مرزها بماند، خط‌کشی‌های اجتماعی و سیاسی در داخل کشور ایجاد کرد، خطوطی که به شائبه نیروی رای‌دهنده در انتخابات و استفاده ابزاری گروه‌های سیاسی ختم شد.

 

سال 1400، سعید جلیلی در تبلیغات انتخابی خود درباره مشکلات مهاجران افغانستانی در ایران اظهار داشت: «ما دو ملت با هم آمیخته هستیم و روابط عاطفی و دوستانه داریم اما در عرصه حقوق، قانون آن لطافت شعر و ادبیات را ندارد و دچار جزمیت است اما هنر حکمرانان باید این باشد آن لطافت را به حقوق و قانون حاکم کنند، چه در عرصه تقنین و چه اجرا. در عرصه‌های مختلف خون این دو ملت باهم ریخته شده، در دفاع مقدس برخی اتباع افغان داوطلبانه آمدند و شهید شدند و در دفاع از حرم هم همین‌طور بودند».

 

سه سال بعد هم برنامه انتخاباتی او با حضور پررنگ افغان‌های مقیم یزد خبرساز شد اما با انتخاب پزشکیان و آغاز تلاش‌ها برای کاهش مهاجران غیرقانونی، صداوسیما با راه‌اندازی بخش خبر اتباع، با واکنش‌های متضاد سیاسی روبه‌رو شد. برخی این اقدام را تحسین کردند و اطلاع‌رسانی را ابزاری برای فرهنگ‌سازی و نزدیکی دیدگاه‌ها در کشور دانستند و برخی نیز این روش را در امتداد «تمایل جریانی» دانستند که بی‌محابا حضور مهاجران را پیگیری می‌کند.

 

‌وقتی اوضاع نابسامان شد

صحنه سیاست چنان پیچیده است که نمی‌توان هیچ‌کدام از عملکردها را به صورت مستقل مورد تایید یا نقد قرار داد اما آنچه آمارها می‌گویند درک روشن‌تری از وضعیت نابسامان سیاست در مواجهه با مهاجرت به دست می‌دهد. خرداد ماه سال 1403 و همزمان با افزایش فشارها برای ساماندهی وضعیت افغان‌های مقیم ایران، اعداد متعددی روی خبرگزاری‌ها نشست. یکی از روزنامه‌های اصولگرا و نزدیک به دولت سیزدهم نوشت: «دولت سیزدهم در فاصله حضور تا حادثه بالگرد به 2.5 میلیون مهاجر غیرقانونی افغان مدارک اقامتی داده است». داستان ادامه‌دار بود چراکه اعداد منتشر شده با فاصله زیاد تفاوت داشتند.

 

 سال 1402 مدیر پژوهش انجمن دیاران در حالی تعداد اتباع را حدود 7 میلیون نفر اعلام کرد که «احمد وحیدی» وزیر کشور دولت رئیسی، پیش‌تر آمار 5 میلیون نفری را رسمیت داده بود. این آمار در سال 1403 و در بحبوحه تصویب کلیات طرح سازمان ملی مهاجرت از زبان برخی نمایندگان حدود 8 میلیون نفر محاسبه شده بود.

 

تضاد آمارها از یک‌سو نشان می‌داد که روند برخورد با یک پدیده به نام مهاجرت غیرقانونی و مشکلات و تبعات آن نه تنها از داده‌های دقیق برای تناسب رفتار قانونی برخوردار نیست، بلکه در گم شدن آمارهای دقیق و نظارت موثر تبدیل به پدیده تازه‌تری شده است. البته نباید ناگفته بماند که بازی با اعداد و داده‌ها سال‌هاست که در ایران تبدیل به یک ابزار در خدمت دولت‌ها بوده و فراموش نکنیم که حتی رقص سیاست در داده‌های تورمی، اشتغال، مسکن و رشد اقتصادی نیز محل مناقشه شد. گرچه این دو از نظر ارزش‌گذاری همتا نیستند اما سرگیجه آماری در ایران بارها در یک دهه اخیر مسئولان و مردم را در مواجهه با اقتصادی‌ترین موضوعات یا امنیتی و سیاسی‌ترین سوژه‌ها به زحمت انداخته است.

 

شتابان در اخراج همچون استقبال

در زمان تحریر این گزارش، آخرین اخبار حکایت شتاب بی‌نظیر اخراج مهاجران غیرقانونی دارد؛ سرعتی که از آغاز دولت چهاردهم کلید خورد و حالا الزامات امنیتی بعد از جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل را با ملاحظات فرهنگی و سیاسی یدک می‌کشد. حجم خروج افغان‌ها نشان می‌دهد که دولت‌ها امکان و ظرفیت ساماندهی یا حداقل برخوردهای ضروری را داشته‌اند، وگرنه چطور امکان داشت خروج روزانه حدود 28هزار نفر از مهاجران غیرقانونی رقم بخورد؟

 

این رویداد نشان می‌دهد ملاحظات سیاسی حاکم بر تصمیم‌گیری‌ها و حتی قانونگذاری، نظارت و اجرا همچنان ما را به دقیقه 90 و وقت اضافه در عملکرد می‌رساند. اگر نگوییم این یک ضعف ساختاری است که زود تشخیص می‌دهد اما دیر عمل می‌کند، باید بگوییم سیاست‌زدگی در همه ابعاد زندگی ما ایرانی‌ها جریان دارد. سیاست‌ها و رویه‌های جناحی گاهی مقابل همه قوانین یا ضرورت‌های مهم اداره کشور می‌ایستند.

 

روند خروج افغان‌ها که این روزها دستمایه انتقاد و ترحم نیز شده، خود علامت واضحی است از اینکه اقدامات شتابزده با عینک امنیت، ممکن است زحماتی را برای کسانی که در هیچ مسئله سیاسی و امنیتی دخیل نبوده‌اند، ایجاد کند، حتی وقتی که خروج با تکریم آنها ترجیع‌بند این روزها باشد. گلایه برخی مهاجران هنگام خروج، بخشی از عوارض تعلل سیاسی در سال‌های گذشته است، هرچند وزیر کشور گفته، 70درصد مهاجران خارج شده داوطلبانه ایران را ترک کرده‌اند.

 

تازه‌ترین تحولاتسیاسیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۱۳۶۲۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر