نامه نتانیاهو برای نوبل ترامپ

ترامپخوانی در چهار روایت: از وعده برداشتن تحریمهای ایران تا «مردی برای پایان دادن به همه جنگها»
هفت صبح| روایت اول : از ادعای نابودی تأسیسات هستهای ایران تا وعده دیدار با مقامات تهران
دیدار تازه میان دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو، سومین دیدار آنها طی ماههای گذشته، حاوی نکاتی بود که برای خواننده ایرانی، معنایی فراتر از یک نشست معمول داشت. در این دیدار، رئیسجمهور آمریکا از تعیین زمان مذاکرات جدید با ایران خبر داد و مدعی شد: «ایران ضربات سهمگینی تحمل کرده و تأسیسات هستهایاش کاملاً نابود شدهاند. تهران خواستار مذاکره است و شاید بهزودی توافقی نیز امضا شود.»
پیشتر نیز وزیر امور خارجه ایران اعلام کرده بود که تاسیسات هستهای ایران خسارات زیادی دیده است. البته اظهارات ترامپ که در نگاه نخست به بازیهای تبلیغاتی شبیهاند، اما در شرایط سیاسی پرتنش کنونی ایران و تحولات پرشتاب منطقه خاورمیانه، ممکن است حامل پیامی جدی باشند. ترامپ نه تنها از آمادگی برای مذاکره سخن گفت، بلکه تأکید کرد که خواستار برداشتهشدن تحریمهای ایران است تا به گفته او « ایران فرصتی برای توسعه، رشد و پیشرفت» پیدا کند.
در تکمیل این موضع، استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه، اعلام کرد: «احتمال دارد هفته آینده با مقامات ایرانی دیدار کنیم.» همین جمله کافیست تا مذاکراتی که بهظاهر مختومه شده بود، بار دیگر آغاز شود. در هفتههای گذشته نشانههایی از احیای مجدد کانالهای غیررسمی میان تهران و واشنگتن دیده شده بود. اما این نخستینبار است که شخص ترامپ آشکارا از مذاکره و احتمال توافق با ایران سخن میگوید و برای آن زمانبندی مشخصی ارائه میدهد.
روایت دوم
در حسرت صلح نوبل
همزمان با اظهارات ترامپ درباره مذاکرات هستهای ایران، او با انتقاد از سیاستهای بایدن در قبال روسیه، جنگ اوکراین را «جنگ وحشیانه بایدن» خواند و تأکید کرد که تلاش دارد این درگیری را پایان دهد. او همچنین با لحنی عصبانی گفت: «اصلاً از پوتین راضی نیستم.» ترامپ آشکارا همه بدیها را به دیگران و همه خوبیها را به خود نسبت میدهد. تمام این اظهارات، اگرچه در لحن و ادبیات آشنا و نمایشی ترامپ بیان شده، اما در قالب یک نقشه هوشمندانه قابلدرک است؛ نمایش مردی که خود را پایاندهنده جنگها و آغازگر صلح معرفی میکند تا از این رهگذر شاید راهی برای به چنگ آوردن جایزه صلح نوبل بگشاید.
وقتی جنایتکار جنگ، نامزد صلح معرفی میکند
اما نقطه عطف و شاید تلخترین بخش این نشست، هدیهای بود که بنیامین نتانیاهو برای ترامپ آورده بود. نامهای خطاب به کمیته صلح نوبل برای نامزدی ترامپ. نتانیاهو، در حالی که از رئیسجمهور آمریکا بابت حمایتهایش قدردانی میکرد، بیآنکه خندهاش بگیرد گفت: «شما لایق جایزه صلح نوبل هستید. من نامهای برای نامزد کردن شما نوشتهام.» خواندن این جمله برای هر ناظر آگاه به سیاست خاورمیانه، طعنهآمیز است. نتانیاهو که نامش با بمباران مدارس، بیمارستانها و کمپهای پناهجویان در غزه گره خورده، اکنون به حامی رسمی اعطای جایزه صلح بدل شده است.
این همدلی نمادین، تنها تملق سیاسی نیست. بلکه نشان میدهد که ترامپ همچنان بهشدت مشتاق دریافت جایزه صلح نوبل است. او بارها تلاش کرده خود را معمار توافقهای صلحآمیز معرفی کند. از ادعای آتشبس میان هند و پاکستان تا میانجیگری در جنگ رواندا و کوزوو. اما بسیاری از این ادعاها، از سوی همان کشورها رد شدهاند. ترامپ مدعی شد: «باعث ایجاد صلح در جنگهای بسیاری شدم. به جنگ بین پاکستان و هند، صربستان و کوزوو، رواندا و جمهوری دموکراتیک کنگو و جنگهای دیگری پایان دادم.»
ترامپ در همین دیدار گفت: «من به جنگهای زیادی پایان دادم. از کشتار و خونریزی متنفرم.» اما همزمان با این سخنان، انفجارها در شمال غزه تداوم داشت. خبرنگاری از تأثیر این حادثه بر روند آتشبس با حماس پرسید، و ترامپ مدعی شد: «حماس خواستار آتشبس است. این حادثه تأثیری بر آتشبس نخواهد داشت.»
با این حال، این تصویر که ترامپ خود را در لباس پیامآور صلح میبیند و نتانیاهو نیز برایش نامهنگاری میکند، تنها یک معنا دارد. جاهطلبی ترامپ برای دریافت جایزهای که پیشتر نصیب باراک اوباما شد، شعلهورتر از همیشه است.
روایت سوم
ترامپ خودشیفته است
دونالد ترامپ، رئیسجمهور چهلوپنجم و اکنون چهلوهفتم ایالات متحده آمریکا، شخصیتی است که کمتر کسی نسبت به او بیتفاوت مانده است؛ برخی او را «ناجی آمریکا» میدانند و برخی دیگر «خطرناکترین فرد برای صلح جهانی». در سالهای اخیر، نهتنها رسانهها، بلکه حتی بسیاری از روانپزشکان و روانکاوان نیز درباره ویژگیهای شخصیتی او اظهار نظر کردهاند. در رأس این ویژگیها، یک خصلت پرتکرار به چشم میخورد: خودشیفتگی.
برخی متخصصان، از جمله دکتر باندی ایکس. لی. بر این باورند که ترامپ نشانههایی از «اختلال شخصیت خودشیفته» دارد؛ اختلالی که در آن فرد خود را بزرگتر از آنچه هست میبیند، به تحسین دیگران نیاز افراطی دارد و نمیتواند با احساسات دیگران همدلی کند.
ترامپ بارها خود را «بهترین» در عرصههایی چون تجارت، سیاست و دیپلماسی معرفی کرده و به شکلی وسواسگونه به دنبال تحسین دیگران بوده است؛ از رژه هواداران در کمپینهای انتخاباتی لذت برده و ستایش صریح متحدان سیاسیاش را طلب میکند. برای همین به رئیس ناتو گفت از من تعریف و تمجید کنید تا به شما بودجه بدهم.
دکتر جان زینر، روانکاو، معتقد است که این نیاز مفرط به دیدهشدن از یک عزتنفس شکننده سرچشمه میگیرد. سال ۲۰۲۴، گروهی از روانشناسان و روانپزشکان در نامهای سرگشاده، ترامپ را به داشتن «خودشیفتگی بدخیم» متهم کردند که ترکیبی از خودشیفتگی با رفتارهای ضداجتماعی، پارانویا و حتی لذت از آزار دیگران است. آنها به واکنش ترامپ در قبال شورش ۶ ژانویه ۲۰۲۱ در کنگره آمریکا اشاره کردند و از گزارشهایی گفتند که نشان میداد ترامپ از تماشای تصاویر خشونتآمیز پنهانی لذت میبرد.
البته همه روانپزشکان با این ارزیابیها همنظر نیستند. دکتر آلن فرانسس، یکی از تدوینکنندگان راهنمای تشخیص روانپزشکی در آمریکا، اگرچه خود ترامپ را فردی «بیشازحد خودبزرگبین» میداند، اما معتقد است که او بهلحاظ بالینی «بیمار» محسوب نمیشود. فرانسس هشدار داده که برچسبزنی شتابزده میتواند به بدنامی بیماران واقعی منجر شود و رفتارهای پیچیده ترامپ را بیش از اندازه سادهسازی کند.
فرانسس بهجای «بیمار روانی»، ترجیح میدهد ترامپ را «خودتبلیغگر بیرحم» بخواند؛ کسی که با بلندپروازی، عطش قدرت و بیتفاوتی نسبت به احساسات انسانی، در سیاست پیش میرود. آنچه روشن است اینکه حتی بدون تشخیص رسمی، رفتارهای ترامپ در بسیاری از موقعیتها با الگوهای شناختهشده شخصیتهای خودشیفته شباهت دارد. اغراق درباره دستاوردها، تحقیر مخالفان، عدم پذیرش اشتباه، و نیاز همیشگی به تأیید دیگران از جمله این ویژگیهاست.
روایت چهارم
سیاست؛ میدانی برای دیده شدن
ترامپ از همان ابتدای ریاستجمهوریاش، علاقه خود به دریافت جایزه صلح نوبل را پنهان نکرده است؛ علاقهای که بعد از اهدای این جایزه به باراک اوباما در سال ۲۰۰۹، حالتی رقابتآمیز حتی حسادتآمیز به خود گرفت. ترامپ بارها و به صراحت اعلام کرده که اقداماتش در زمینه صلح جهانی کمتر از اوباما نبوده و اگر عدالت رعایت میشد، او باید این جایزه را میگرفت. او از توافقهایی چون «پیمان آبراهام» میان اسرائیل و برخی کشورهای عربی و نیز مذاکرات میان صربستان و کوزوو بهعنوان دستاوردهایش یاد کرده است.
اما در مقابل، بسیاری از منتقدان سیاسی و بینالمللی، این تلاشها را فقط مانورهایی تبلیغاتی میدانند. جالب آنکه برخی کشورهایی که ترامپ ادعا کرده به جنگهایشان پایان داده، مانند هند و پاکستان، بارها بهصراحت گفتهاند که هیچ نقشی برای آمریکا در این ماجرا قائل نیستند. اما این تناقضها برای ترامپ چندان اهمیتی ندارد. او همواره گفته که تنها به «نتیجه» اهمیت میدهد، نه به «جزئیات».
او میگوید مشغول پایان دادن به «جنگ وحشیانه بایدن» در اوکراین است و قصد دارد «همه جنگها را خاتمه دهد» چون، به گفته خودش، از «کشتار و خونریزی متنفر است». کارشناسان معتقدند که علاقه ترامپ به جایزه نوبل، بیش از آنکه ریشه در اهداف صلحجویانه داشته باشد، بازتاب عطش بیپایان او برای تحسین و مشروعیت بینالمللی است. شخصیت دونالد ترامپ، ترکیبیست از اعتمادبهنفس شدید، میل به تأیید شدن و ذهنیتی که همواره خود را در مرکز روایت مینشاند.
چه این ویژگیها را «اختلال» بنامیم و چه «استراتژی»، واقعیت این است که او رهبری است که سیاست را نه میدان گفتوگو، که صحنهای برای نمایش میبیند. او بهشدت مشتاق است دیده شود، تحسین شود و با عنوانهایی چون «برنده نوبل صلح» در تاریخ ثبت شود. اما سبک رفتارش که اغلب تفرقهبرانگیز، تکرو و خودمحور است بزرگترین مانع برای رسیدن به چنین افتخاراتی است. این چهار روایت شاید به ما کمک کند پیامها و اقدامات او، بهویژه در رابطه با ایران را نه فقط از منظر ژئوپولیتیک، که از منظر روانشناختی نیز بهتر درک کنیم.