هفتاد سال خصومت؛ پنج دهه ایستادگی

از کودتای ۱۳۳۲ تا بمباران ۱۴۰۴؛ رابطه ایران و آمریکا داستان مداخله، خیانت و مقاومت است
هفت صبح| رویارویی ایران و آمریکا بار دیگر به نقطهای حساس رسیده است. یکشنبهشب، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، دستور حمله مستقیم به مراکز هستهای ایران را صادر کرد و مدعی شد که «زیرساختهای هستهای ایران را نابود کردهایم». حملهای بیسابقه که با ۱۲۵ هواپیمای جنگی، ۷۵ بمب هدایتشونده و مشارکت اسرائیل انجام شد، تنها تازهترین حلقه در زنجیرهای از خصومتهای واشنگتن با ملت و کشور ایران است؛ زنجیرهای که از ۷۰ سال پیش آغاز شد و هرگز گسسته نشد.
آغاز خصومت: نفت، کودتا، سلطه
ماجرا از سال ۱۳۳۲ (۱۹۵۳) آغاز شد؛ زمانی که دولت ملی دکتر محمد مصدق تصمیم گرفت نفت ایران را از چنگال استعمار انگلیس خارج کند. شرکت نفت ایران و انگلیس (AIOC) که در عمل یک شرکت انگلیسی بود و فقط ۱۶ درصد از سود را به ایران میداد، سالها منبع اصلی درآمد بریتانیا بود.
پس از ملیسازی نفت، دولت انگلیس با کمک آمریکا برنامه سرنگونی مصدق را کلید زد. در عملیات «آژاکس»، سازمان سیا با همراهی «امآی۶» و همکاری مستقیم برخی دربارنشینان و نیروهای ارتش، در مرداد ۱۳۳۲ دست به کودتا زد. شاه که به رم گریخته بود، بازگردانده شد و مصدق به سه سال حبس محکوم گردید. این کودتا، نخستین نمونه مداخله مستقیم آمریکا در ایران بود و این تجربه تلخ، پایههای بیاعتمادی تاریخی ملت ایران به واشنگتن را بنا گذاشت.
رویاهای اتمی، شاه و «صلح آمریکایی»
در دهه ۳۰ و ۴۰ خورشیدی، همکاریهای هستهای ایران و آمریکا، در چارچوب برنامه «اتم برای صلح» آغاز شد. آمریکا در سال ۱۳۳۶ قراردادی با ایران امضا کرد که بر اساس آن، یک رآکتور تحقیقاتی و مقادیر قابل توجهی اورانیوم با غنای بالا به تهران تحویل داد. ایران حتی عضو پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) شد.
تا اواخر دهه ۵۰، ایران در حال آمادهسازی برنامهای بود که قرار بود تا سال ۲۰۰۰ میلادی، ۲۰ نیروگاه هستهای در کشور ایجاد کند. اما همین روابط نزدیک، بذر بحرانهای آینده را کاشت. برنامهای که روزگاری با پشتیبانی آمریکا آغاز شد، پس از انقلاب اسلامی و پایان سرسپردگی کشور ایران به ایالات متحده، تبدیل به «تهدید» شد و بهانهای برای تحریم و حمله.
انقلاب اسلامی و پایان وابستگی
در سال ۱۳۵۷، پس از دههها حکومت خودکامه پهلوی و استقرار فرهنگ و سیاست غربی، مردم ایران به رهبری امام خمینی علیه شاه و میراثش قیام کردند. مردم انقلابی، نظام سلطنتی را ساقط کرد و ساختار سیاسی-اجتماعی جدیدی بنا نهادند که بر استقلال، عدالت، و نفی سلطه بیگانه استوار بود.
در آبان ۱۳۵۸، اشغال سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام، به دنبال پذیرش شاه در بیمارستانی در نیویورک به جای استرداد او برای محاکمه به ایران، نقطه اوج خصومت دو کشور شد. ۵۲ آمریکایی شاغل در سفارت این کشور به مدت ۴۴۴ روز در بازداشت ماندند. آمریکا در واکنش، روابط دیپلماتیک را قطع و داراییهای ایران را مسدود کرد. از آن زمان تاکنون، هیچ رابطه رسمی میان تهران و واشنگتن برقرار نشده است. این اتفاق سبب شد که جیمی کارتر، به عنوان اولین رئیسجمهور آمریکا، تحریمهایی اقتصادی علیه ایران وضع کند؛ رویهای که تاکنون ادامه داشته و تشدید شده است.
از حمایت صدام تا سرنگونی هواپیمای مسافربری
در شهریور ۱۳۵۹، ارتش عراق به فرمان صدام حسین با پشتیبانی اطلاعاتی، تسلیحاتی و سیاسی آمریکا به ایران حمله کرد. آمریکا با هدف مهار و تضعیف حکومت نوپای جمهوری اسلامی، در کنار صدام و دشمنان بعثی ایران قرار گرفت؛ از ارسال سلاح و تجهیزات تا دادن اطلاعات ماهوارهای و سکوت در برابر استفاده گسترده از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایرانی و غیرنظامیان.
این رویه تا جایی ادامه داشت که در سال ۱۳۶۷، یک ناو جنگی آمریکایی به نام یواساس وینسنس در آبهای خلیج فارس، هواپیمای مسافربری ایرانایر را که از بندرعباس به مقصد دبی پرواز میکرد، با شلیک موشک سرنگون کرد. تمامی ۲۹۰ سرنشین از جمله ۶۶ کودک جان باختند. با وجود اسناد، آمریکا نهتنها عذرخواهی نکرد، بلکه فرمانده ناو را با نشان افتخار بازنشسته کرد.
فهرستسازی، تحریمسازی، جنگ روانی
از سال ۱۳۶۳ به بعد، آمریکا با اجرای کارزار بزرگ تبلیغاتی علیه ایران، کشورمان را در فهرست «کشورهای حامی تروریسم» قرار داد. دلیل این اقدام، حمایت ایران از گروههایی چون حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین اعلام شد. آمریکاییها از یک سو در تلاش بودند تا نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی ایران در کشورهای منطقه را مسدود کنند و از سوی دیگر قصد داشتند با فشار اقتصادی و تحریمها، مردم را تحت فشار قرار دهند. از این رو در دهه ۷۰ و ۸۰، تحریمها شدت گرفت.
دولت بیل کلینتون در سال ۱۳۷۴ دستور ممنوعیت کامل معامله شرکتهای آمریکایی با ایران را صادر کرد و کنگره آمریکا نیز قانون داماتو را تصویب کرد که شرکتهای خارجی را نیز بهخاطر سرمایهگذاری در صنعت انرژی ایران مجازات میکرد. این سیاست، تا سالها اساس فشار اقتصادی بر ایران شد.
پس از ۱۱ سپتامبر؛ دشمنی در لباس جدید
پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که توسط القاعده انجام گرفت، جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، در کمال شگفتی و ناباوری، ایران را «محور شرارت» خواند. این در حالی بود که ایران نقش کلیدی در سقوط طالبان و حمایت از دولت کرزای در افغانستان داشت. اما واشنگتن، بهجای شناسایی نقش سازنده ایران، مسیر تقابل را انتخاب کرد.
در ادامه نیز از سال ۲۰۰۶، شورای امنیت سازمان ملل به رهبری و جلوداری آمریکا و با فشار بر کشورهای دیگر، مجموعهای از قطعنامهها علیه برنامه هستهای ایران تصویب کرد و حلقه تحریمها تنگ و تنگتر شد. در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴، ایران و قدرتهای جهانی، پس از سالها تقابل، در نهایت به توافق هستهای دست یافتند؛ توافقی که با نام «برجام» شناخته شد و یکی از جامعترین قراردادهای تاریخ معاصر بود.
ایران پذیرفت غنیسازی خود را محدود کرده و تحت نظارت شدید آژانس قرار گیرد. در مقابل، بخشی از تحریمها لغو شد. اما با روی کار آمدن ترامپ، آمریکا در اردیبهشت ۱۳۹۷ بهطور یکجانبه از برجام خارج شد و موج تازهای از تحریمها را بهراه انداخت؛ تحریمهایی که حتی دارو و غذا را نیز هدف قرار دادند.
عصر ترامپ و ترور
در دی ۱۳۹۸، پهپادهای آمریکایی در عملیاتی جنایتکارانه در بغداد، حاج قاسم سلیمانی، فرمانده دلیر و محبوب نیروی قدس را به شهادت رساندند. این اقدام بیسابقه، منطقه را در آستانه یک جنگ تمامعیار قرار داد. پاسخ ایران، حمله موشکی به پایگاه عینالاسد در عراق بود؛ حملهای که دستکم بیش از ۱۰۰ سرباز آمریکایی را دچار آسیب مغزی کرد. با پایان دولت اول ترامپ و حضور جو بایدن در کاخ سفید، اوضاع و روابط ایران و آمریکا با افت و خیز کمتری به مسیر خود ادامه داد.
اما با پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات و حضور دوباره او در کاخ سفید، ماجراهای جدیدی پیش آمد. در اسفند ۱۴۰۳، ترامپ با ارسال نامهای رسمی به رهبر انقلاب، خواستار آغاز گفتوگوهای جدید شد. مذاکرات غیرمستقیم بین نمایندگان ایران و آمریکا، در عمان و رم آغاز شد.
با وجود برخی پیشرفتها، یکی از موارد اختلافی اصلی، حق غنیسازی ایران بود. دو روز پیش از دور ششم گفتوگوها، اسرائیل در حملاتی هماهنگ، اهدافی در اصفهان، کرمان و نطنز را هدف گرفت. در پاسخ، واشنگتن نیز وارد میدان شد. حمله یکشنبه شب، شامل بیش از ۱۲۵ هواپیما، ۷۵ بمب هدایتشونده و مشارکت مستقیم نیروی هوایی آمریکا بود.
یک دشمن، یک ملت مقاوم
تاریخ رابطه ایران و آمریکا، تاریخ ایستادگی ملتی است که با وجود کودتا، جنگ، تحریم، ترور و تجاوز، از حق خود عقب ننشسته است. امروز، ملت ایران همانگونه که در سال ۱۳۳۲ ایستاد، همانگونه که در ۱۳۵۷ سلطه را برچید، و همانگونه که پس از شهادت سردار سلیمانی پاسخ داد، بار دیگر آماده دفاع و حراست از منافع خود است. اگر کاخ سفید بارها از «گزینه نظامی» سخن گفته، ایران بارها ثابت کرده که گزینه مقاومت را با جان میپذیرد. در این بازی نابرابر، برگ برنده ایران، ایستادگی و تکیه بر ملتش است و این برگ، در هفت دهه گذشته هرگز شکست نخورده.