«دیپلماسی یا دیپلماسکی» مسئله این نیست

نو واژگانی در سنت روزنامهنگاری مدرن
هفت صبح| مگر نه این است که روزنامهنگار جز واژگان، مادهای و ملاتی برای نقشآفرینی ندارد و چه بسیار واژگان که از سوی روزنامهنگاران متولد شدهاند؟ لذا ضروریست با تکیه بر مبانی زبانشناسی ساخت واژه و اصول حرفهای تیترنویسی، توضیحی علمی و مستند برای چرایی انتخاب تیتر «دیپلماسکی» ارائه شود.
ادعای برخی افراد آن بود که استفاده از واژه «دیپلماسکی» احتمالاً اشتباه تایپی برای «دیپلماسی» بوده است، چرا که در متن گزارشی که تیتر به آن ارجاع میدهد، توضیح روشنی درباره این واژه نو ارائه نشده است. این نقد، از اساس، بر پیشفرضهایی نادرست در حوزه زبانشناسی واژهسازی و روزنامهنگاری مدرن بنا شده است.
بلندینگ: سازوکار مشروع واژهسازی
در زبانشناسی معاصر، یکی از شیوههای پربسامد و مشروع در تولید واژههای نو، بلندینگ (Blending) است؛ یعنی ترکیب اجزای دو یا چند واژه برای تولید یک واحد معنایی جدید. این تکنیک هم در زبان عمومی و هم در زبان رسانهای و سیاسی رایج است و هدف آن اغلب ایجاد واژههایی فشرده، نمادین، چندلایه و به یادماندنی است.
واژه «دیپلماسکی» به روشنی از ترکیب دو واژه «دیپلماسی» و «ماسک» ساخته شده و حرف «ی» انتهایی در فارسیسازی آن جهت روانی در تلفظ کارکرد خود را ایفا کرده است. این ترکیب نهتنها معنا را مخدوش نمیکند، بلکه بهگونهای دقیق بر دورهای خاص از سیاست خارجی دونالد ترامپ دلالت دارد.
دورهای که به واسطه نقشآفرینی شخصیتهایی چون ایلان ماسک، تاکر کارلسون و دیگر چهرههای دیپلماسیخواه، سیاست خارجی آمریکا بهویژه در قبال ایران، مبتنی بر حلوفصل تنشها بر اساس گفتوگو به جای تقابل بود و همین امر زمینهای شد تا خلاقانه برای توصیف این وضعیت و آن دوره خاص، واژهای نمادین و قابل یادسپاری دیپلماسکی زاده شود.
سنت دیرینه بلندینگ در رسانههای جهان و ایران
بهکارگیری بلندینگ در رسانهها، نه استثنا، بلکه قاعدهای تثبیتشده است. بسیاری از رسانههای جریان اصلی جهان از این تکنیک بهره میبرند تا مفاهیم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را در قالب واژگانی نو، طناز و حامل معناهای چندلایه عرضه کنند.
در جدول زیر تنها تعدادی از پرکاربردترین بلندینگهای رسانهای آمده است: همانگونه که روشن است، این واژگان نه حاصل اشتباه تایپی، بلکه نتیجه فرایندی آگاهانه و زبانشناسی در خلق معنا و هویت رسانهای ساخته شدهاند. خوانندگان این واژهها را بهسرعت درمییابند، با آنها ارتباط برقرار میکنند، و حتی آنها را به ادبیات روزمره وارد میکنند.
در ایران نیز یکی از مشهورترین این واژهها «کاریکلماتور» است که اول بار احمد شاملو روز ۲۱ خرداد ۱۳۴۶ بر نوشتههای پرویز شاپور گذاشت. این واژه حاصل پیوند دو واژة «کاریکاتور» و «کلمه» است و از منظر شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاند. در عصر فنآوری اطلاعات و بمباران جامعه با انواع و اقسام اطلاعات و اخبار، هنری اگر هست در این قبیل خلاقیتهاست.
نقش تیتر در جذب مخاطب و رمزگشایی تدریجی
یکی از اهداف کلیدی تیتر در روزنامهنگاری، برانگیختن کنجکاوی مخاطب، ایجاد تعلیق معنایی و سوق دادن او به مطالعه کامل متن است. واژههایی مانند «دیپلماسکی» بهسبب ظاهر نوآورانهشان، در ذهن مخاطب گرهای ایجاد میکنند که برای گشودن آن، نیاز به رمزگشایی محتوای متن است.
کاربرد «دیپلماسکی» دقیقاً در این مسیر حرکت میکند. مخاطب با دیدن این واژه ممکن است نخست دچار پرسش شود، اما با ورود به متن و مواجهه با تحلیل سیاسی مبتنی بر تغییر مشاوران ترامپ از طیف ماسک و کارلسون به جناح روبیو و نومحافظهکاران، به لایه معنایی آن پی میبرد. نباید انتظار داشت هر واژه جدید ابتدا با یک پانویس یا فرهنگ لغت همراه شود.
فهم مخاطب و تغییر زبان رسانه
ادعای اینکه مخاطب واژه «دیپلماسکی» را بهسبب عدم توضیح درک نمیکند با آنچه تجربه شد تعارض دارد. واکنشهای کاربران در توییتر و تلگرام نشان داد که این واژه بهسرعت رمزگشایی شد، استفاده شد، حتی به سوژه طنز رسانهای بدل شد. این همان «زندگی اجتماعی واژه» است که معیار موفقیت آن را مشخص میکند.
واژه «دیپلماسکی» نه فقط یک اشتباه تایپی نیست، بلکه مصداقی موفق و سنجیده از یک تکنیک زبانی شناختهشده در روزنامهنگاری مدرن و علم زبانشناسی برای خلق واژگان جدید است. این واژه با تکیه بر قواعد علمی بلندینگ، مفهومی نو در سیاستورزی معاصر آمریکا را صورتبندی میکند.
مخاطب آن را دریافت و با آن درگیر شد و احتمالا متن را تا انتها خواند. این همان چیزی است که از تیتر خوب انتظار میرود. البته در صفحه آخر روزنامه مطلبی با سرکلیشه کاریکلماتور منتشر میشود تا نشان دهیم ما از این اشتباهات تایپی زیاد مرتکب میشویم.