ما نت خود را مینوازیم آنها نت رهبر ارکستر را

همزمان با برگزاری مجمع گفتوگوی تهران، بیانیه اتحادیه عرب بار دیگر مسئله جزایر سهگانه را زنده کرد
هفت صبح، زینب اسماعیلی| امسال «مجمع گفتوگوی تهران» پر و پیمانتر از سالهای قبل برگزار شد، چه از نظر تعداد و تنوع میهمانان و چه از نظر انتخاب محور و محتوا. روزهای 28 و 29 اردیبهشت، تهران میزبان ۲۰۰ هیأت از مقامات ارشد ۵۳ کشور بود. در ترکیب مهمانان، مقاماتی از تمامی کشورهای حوزه خلیحفارس در سطح وزرا و معاونان و تصمیمسازان ارشد و ۴۰ مهمان اروپایی از تمامی کشورهای اروپایی حضور داشتند.
سعید خطیبزاده، رئیس مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه که برگزار کننده این مجمع است دستور کار این نشست را «تبیین عاملیت منطقهای و تعیین مولفههای بهبود نظم منطقهای» اعلام کردهاست. مجمع گفتوگوی تهران اولین بار در دولت دوم روحانی آغاز به کار کرد. زمانیکه موج ایران هراسی گسترده بود و ایران نیازمند محملی بود تا صدای صلح طلبی خود را به کشورهای دیگر برساند. البته سال گذشته به دلیل شهادت رئیسجمهور و همراهان او از جمله وزیر خارجه این جلسه برگزار نشد ولی امسال بار دیگر با هدایت سعید خطیبزاده برگزار شد که از ابتدای راهاندازی این مجمع دغدغه آنرا داشت ولی درگیری او در سمت سخنگویی و بعد سفارت، فرصت مدیریت مجمع را به او نداد.
اما فارغ از برگزار کننده و مهمان و به عبارتی خورنده و برُنده، مسائلی در حول برگزاری این نشست از ابتدا بوده که هنوز هست. ایران در بیش از سه دهه گذشته، در بخشهای متنوعی خواسته حسن نیت خود را به جهان نشان بدهد، از طرح گفتوگوی تمدنهای سید محمد خاتمی تا جهان عاری از خشونت که حسن روحانی در سازمان ملل مطرح کرد. از تلاش برای زنده نگه داشتن چراغ دیپلماسی با گفتوگوهای هستهای و دستیابی به برجام تا طرح صلح هرمز و نابودی داعش در منطقه با کمک مستشاری نظامی به دولتهای سوریه و عراق و منطقه.
اما سوال اینجاست که با وجود همه این تلاشهای دیپلماتیک چرا هنوز بخش گستردهای از فضای رسانهای جهان علیه ایران هستند؟ حتما پاسخش این است که برنامه هستهای ایران و ابهامات مربوط و نامربوط مطرح شده در مورد آن، جهان را به احساس ترس علیه ایران ترغیب میکند. اگرچه درست است، اما این همه پاسخ نیست؛ موازنه قوا در منطقه، وجود موجودی به نام اسرائیل و منافع سلبی و ایجابی آن و روابط عمیق تلآویو و واشنگتن، باعث میشود که ایران مهجورتر از پیش باشد.
ایران میخواهد ساز خود را در منطقه بنوازد در حالیکه مابقی معتقدند باید طبق نتی که رهبر ارکستر مینوازد، پیش بروند. این کجدار و مریز سالهاست در منطقه وجود دارد. در مقاطعی تکنوازی تهران موفق بوده و همچنان این تمایل وجود دارد که رهبر ارکستر نادیده گرفته شود.
اگرچه برخی کارشناسان و به خصوص تاریخدانها به تنهایی استراتژیک ایران باور دارند اما در زمانه فعلی این تنهایی را باید درک کرد و برای عبور از آن راهی جست. حتی باید سهم این تنهایی استراتژیک را از تاثیر تحریمها جدا کرد تا درست متوجه شد که چرا کمربندها و مسیرهای ترانزیتی در حال دور زدن ایران هستند؟ چرا هیچ شراکت جدی اقتصادی بین ایران با همسایگان و قدرتهای مورد وثوق ایران مانند روسیه و چین به نتیجه نمیرسد؟
«مجمع گفتوگوی تهران» مفتخر است که میزبان{مقاماتی از تمامی کشورهای حوزه خلیجفارس در سطح وزرا و معاونان و تصمیمسازان ارشد} است و درست در همان روزهایی که میهمانان در حال بستن چمدان برای سفر به تهران بودند، اجلاس سران اتحادیه عرب در بغداد، در بیانیه پایانی راجع به «جزایر سهگانه همیشه ایرانی» تنببزرگ و تنبکوچک و ابوموسی ادعاهایی مطرح کردند.
بله، میدانیم که اتحادیه عرب به صورت مالوف، بندی در بیانیه در مورد جزایر میگنجاند و ایران نیز پاسخ مکتوب و حقوقی در سطح سخنگو به آن بند میدهد و تمام میشود تا نشست بعدی. اما عجیب است که عراق میزبان نشست بوده و دوست ایران محسوب میشود، با حضور عربستان و امارات که وزیر خارجه اخیرا به آنجا سفر کرده و عمان و قطر که دوستان ویژه عربی ایران محسوب میشوند، چنین بیانیهای امضا و باز در مورد جزایر ایرانی ادعاهایی مطرح شده است.
این یکی از نمونههای فضای مخالفی است که علیه ایران وجود دارد. اگرچه برگزار کننده نشست تهران، آنرا با نشستهای داووس، مونیخ و منامه مقایسه کرده اما باید گفت شاید در عُده و عِده میهمان شبیه باشد اما در فضای دیپلماسی شباهتی وجود ندارد. کدام میهمان قبل از عزیمت به مونیخ یا داووس در بیانیهای به همراه گروهی دیگر مدعی پس دادن جزیره یا رودخانهای در شمال آلمان میشود؟
البته که بحث جزایر سهگانه و موضعگیری ضد ایرانی امارات متحده عربی و کشورهای دیگر عربی، دلایل متعددی دارد اما مشتی است نمونه خروار از چالشهای متعددی که در راه دیپلماسی ایران وجود دارد. دستورکار نشست «تبیین عاملیت منطقهای و تعیین مولفههای بهبود نظم منطقهای» تعیین شدهاست، آنهم دقیقا در شرایطی که بیش از دو میلیون نفر در نوار غزه در محاصره قحطی گرسنگی و بیماری و ویرانههای به جا مانده به سر میبرند.
هر کشوری که علیه مسئله غزه سکوت کرده دلیلی برایش دارد و هر کشوری که معترض است نیز دلیلی دارد. اما آنچه در بیش از یک سال و نیم از بحران غزه میبینیم این است که همه راههای عاملیت در این منطقه به واشنگتن ختم میشود. مسئله غزه هنوز در دستور کار دونالد ترامپ قرار ندارد از همین رو، هنوز کشتار و قحطی در آن ادامه دارد.
عاملیت منطقهای وقتی قابل طرح است که دیگر شرکای منطقهای نیز مانند ایران علاقهمند به نواختن نت داخلی باشند نه نواختن نتی که رهبر ارکستر از واشنگتن طراحی میکند. اگرچه برگزاری نشستهایی مانند گفتوگوی تهران، قابل تامل است اما گره دیپلماسی کشور در جای دیگری گره خورده و در اتمسفر دیگری باز میشود، آنرا باید دریابند.