کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۱۰۹۳
تاریخ خبر:

وسواس در پستوی قدرت| چهره‌ پنهان سیاستمداران جهانی زیر ذره‌بین

وسواس در پستوی قدرت| چهره‌ پنهان سیاستمداران جهانی زیر ذره‌بین

از دکمه‌های آسانسور ترامپ تا کت‌های یکنواخت مرکل؛ چگونه وسواس‌های کوچک، روایت بزرگان قدرت را می‌سازند؟

هفت صبح| قدرت سیاسی پشت درهای بسته گاه چهره‌ متفاوتی دارد. مردان و زنان مقتدری که در صحنه‌ جهانی با صلابت ظاهر می‌شوند، در خلوت خود اسیر وسواس‌ها و عادت‌های شخصی شگفت‌انگیزی هستند. از رئیس‌جمهوری که دست دادن را «عملی بربرانه» می‌داند تا صدر‌اعظمی که نزدیک به دو دهه یونیفرم ثابتی برای خود برگزید، این گزارش به گوشه‌ای کمتر دیده‌شده از زندگی سیاستمداران جهان می‌پردازد.

 

‌رئیس‌جمهوری که از دست دادن گریزان بود

در یک صبح زمستانی سال ۲۰۱۷، «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، پشت تریبون Trump Tower نیویورک ایستاد. سالن مملو از خبرنگاران بود و نگاه‌ها به هر حرکت او دوخته شده بود. در میان تکذیب هیجان‌زده‌ شایعات و پاسخ به پرسش‌های جنجالی، ناگهان لحنی طنزآلود به خود گرفت و با تکان دادن دست‌هایش گفت: «ضمناً من خیلی آدم میکروب‌گریزی هستم، باور کنید!» حضار خندیدند. اما این شوخی حقیقتی جدی را در دل داشت؛ ترامپ مدت‌ها بود که به وسواس پاکیزگی و دوری از آلودگی شهرت داشت و آن را بی‌پروا ابراز می‌کرد. او به میکروب‌هایی که از طریق تماس منتقل می‌شوند حساس بود و یکی از شدیدترین آلرژی‌هایش، رسم ساده و رایج دست دادن بود.

donald-trump-3-ap-gmh-250427_1745773348977_hpMain

ترامپ از همان سال‌های پیش از ریاست‌جمهوری، عمل دست دادن را «بربرگونه» توصیف کرده و معتقد بود این رسم اجتماعی چیزی جز مبادله‌ بیمار‌ی‌ها نیست. برای کسی که قرار است در مقام رئیس‌جمهور سالانه با ده‌ها هزار نفر دست بدهد، چنین دیدگاهی نامتعارف و دشوار به نظر می‌رسید. او بارها تأکید کرده بود که پس از هر دست دادن احساس بهتری دارد وقتی دست‌هایش را کاملاً بشوید و این کار را تا جایی که ممکن است تکرار می‌کند.

 

این وسواس به پاکیزگی در رفتارهای روزمره‌اش نیز نمود داشت؛ گفته می‌شود ترامپ حتی برای نوشیدن نوشابه از نی استفاده می‌کند و تکه‌های پیتزا را با کارد و چنگال می‌خورد تا تماس کمتری با عوامل آلوده‌کننده داشته باشد. او از دکمه‌های آسانسور بیزار است و علاقه‌ای ندارد طرفداران یا عموم مردم بیش از حد به او نزدیک شوند.

 

اما آیا این «بیماری‌هراسی» صرفاً یک عادت شخصی است؟ برخی مفسران حتی پا را فراتر گذاشتند و گفتند ترس ترامپ از بیماری‌های واگیردار به شکل‌گیری دیدگاه‌های سیاسیش درباره مهاجران و بیگانگان انجامیده است. هر چه است، رئیس‌جمهور میکروب‌گریز آمریکا با بطری‌های ضدعفونی‌کننده‌ دست و پرهیز از برخوردهای فیزیکی غیرضروری شناخته می‌شود. او به جای دست دادن، مشت زدن و راه‌های جایگزین را ترجیح می‌دهد. تصویر او که پس از هر مراسم شلوغ دستانش را سریعا ضدعفونی می‌کند، به بخشی از روایات پشت‌پرده‌ کاخ سفید بدل شده‌است.

 

وسواس پاکیزگی که ایدئولوژی ساخت

اگر ترامپ میکروب‌هراس معاصر ماست، در تاریخ نیز چهره‌ای بوده که وسواس پاکیزگی‌اش به ابعاد هولناکی انجامید. آدولف هیتلر، دیکتاتور نازی، در زندگی شخصی رفتاری وسواس‌گونه نسبت به بهداشت و پاکی داشت. او از تماس نزدیک با مردم پرهیز می‌کرد و بنا به‌ گزارش‌ها گاهی روزانه چندین‌بار استحمام می‌کرد.

 

هیتلر از آلودگی متنفر بود و حتی در زندگی خصوصی خود، روابط جنسی را به دلیل ترس از بیماری‌ها مشمئزکننده می‌دانست. نزدیکانش گفته‌اند او خود را «یک راهب منزوی» می‌نامید، ستایشگر پاکدامنی بود و ازدواج را تا آخرین روزهای عمرش به تعویق انداخت. تصویر هیتلر که با دقت وسواس‌گونه دست‌هایش را ضدعفونی می‌کند یا از در آغوش کشیدن حتی نزدیک‌ترین یارانش خودداری می‌کند، بخش کمتر دیده‌شده‌ای از شخصیت اوست.

 

اما وسواس هیتلر تنها در حوزه‌ شخصی باقی نماند. به تدریج این ایده‌ «پاکیزگی» به محور ایدئولوژی نازی بدل شد. او یهودیان را «ویروس» خطاب می‌کرد و معتقد بود ملت آلمان بدنی است که باید از شر میکروب‌ها پاکسازی شود. گفتمان بیماری و تطهیر در سخنرانی‌های آتشین او موج می‌زد؛ پاکسازی نژادی در نگاه او همسان ضدعفونی کردن یک زخم عفونی بود. شاید بتوان گفت وسواس فکری هیتلر نسبت به پاکی و آلودگی، که در رفتارهای روزمره‌اش نمود داشت، در مقیاسی بزرگ‌تر به ایده‌های مخرب نازیستی انجامید. 

 

یونیفرم قدرت: شانزده سال یک طرح

در مقابل رفتار وسواس‌آمیز هیتلر که به فاجعه ختم شد، گاهی وسواس‌های شخصی رهبران پیامدهای مثبت یا حداقل بی‌ضرری دارد. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، یکی از قدرتمندترین زنان جهان، به سادگی پوشش و پرهیز از تجملات شهرت داشت. کافی است به صدها عکس او در اجلاس‌های بین‌المللی نگاه کنیم: مرکل تقریباً همیشه کت‌های رسمی ساده‌ای با سه یا چهار دکمه به تن داشت و شلوار مشکی را با آن همراه می‌کرد.

qaAl-ZOreDOjmnTZXmhhMzcdiRmjFpgwnHy0wtoKH7M copy

طرح کلی لباس‌های او در طول ۱۶ سال صدراعظمی تغییر محسوسی نکرد. این یونیفرم ناگفته، آنچنان شاخصه‌ ظاهری‌اش شد که یک‌بار خبرنگاری در کنفرانسی از او پرسید: «متوجه شدیم همیشه یک مدل لباس می‌پوشید، لباس دیگری ندارید؟» مرکل خونسرد پاسخ داد: «من کارمند دولت هستم نه مدل مد.»

 

مرکل نزدیک به دو دهه با کت‌های ساده‌ تک‌رنگ و شلوار تیره در انظار عمومی ظاهر شد. این انتخاب ثابت نه از سر کم‌سلیقگی، که با هدف معطوف کردن توجه‌ها به عملکردش بود. در فرهنگ سیاسی آلمان، سادگی و پرهیز از خودنمایی یک ارزش به شمار می‌رود و مرکل تجسم همین ارزش‌ها بود. او با وسواس خاصی از هرگونه تجمل یا تغییر چشمگیر در ظاهرش اجتناب می‌کرد تا مبادا رسانه‌ها به جای سیاست‌هایش، درگیر تیترهای زرد درباره مد و لباس او شوند. نتیجه آن شد که حتی طیف رنگ کت‌های مرکل هم مورد توجه قرار گرفت و یک طراح گرافیک هلندی از مجموعه عکس‌های او چارت رنگی مشهوری ساخت که «رنگ‌های مرکل» نام گرفت​.

 

این یکنواختی در پوشش، که خود نوعی وسواس به ثبات و آراستگی بدون حاشیه بود، پیام مهمی داشت: تمرکز مرکل بر کارش است نه ظواهر. همین رویه باعث شد کمتر کسی او را با عناوینی چون تجمل‌گرا یا خودنما توصیف کند. تصویری که در اذهان مردم آلمان از مرکل مانده، رهبری مردمی و سخت‌کوش است که در پایان دوران قدرتش، کشور را در شرایط مطلوب ترک کرد و در مراسم وداع، شش دقیقه تمام از بالکن‌ها و خیابان‌ها برایش کف زدند.

 

تلاش برای کامل به نظر رسیدن

در کنار وسواس نسبت به نظم یا پاکیزگی، برخی سیاستمداران دچار وسواس در تصویر عمومی خود هستند؛ اینکه چگونه در برابر دوربین‌ها و مردم دیده می‌شوند. نمونه‌ بارز آن، نیکلا سارکوزی رئیس‌جمهور پیشین فرانسه است که با قامتی حدود ۱۶۸ سانتی‌متر، از بسیاری از همتایانش کوتاه‌تر بود. سارکوزی به قدری نسبت به این موضوع حساسیت داشت که مرتب سوژه‌ لطیفه‌ها و کاریکاتورها می‌شد. او تقریباً همیشه کفش‌هایی با پاشنه‌ بلند مخصوص می‌پوشید و حین سخنرانی‌ها روی پنجه‌ پا می‌ایستاد تا بلندتر به نظر برسد​.

Untitled

ماجرا وقتی جالب‌تر شد که رسانه‌ها فاش کردند تیم تشریفات او در بازدیدها، افرادی را برای ایستادن در کنار رئیس‌جمهور انتخاب می‌کنند که کوتاه‌قد باشند! در سال ۲۰۰۹، خبرنگاران بلژیکی از قول یک کارگر زن در کارخانه‌ای گزارش دادند که از او و همکارانش خواسته شده بود به خاطر قد کوتاهشان پشت سر سارکوزی در عکس‌ها بایستند تا رئیس‌جمهور بلندتر جلوه کند. دفتر سارکوزی این ادعا را «مضحک» خواند، اما تصویر او که روی جعبه‌ای چوبی در مراسم سالگرد نبرد نرماندی ایستاده بود تا قدش به سایر رهبران برسد، در اینترنت دست‌به‌دست شد​.

 

این وسواس سارکوزی به ظاهر خود، شاید در نگاه اول سطحی به نظر برسد، اما برای سیاست‌مداری که دائم در معرض دید رسانه‌ها است اهمیت روانی زیادی دارد. او نمی‌خواست در عکس‌های دسته‌جمعی رهبران جهان، «قد کوتاه گروه» باشد و برای این خواسته‌ خود از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کرد. طنز ماجرا آن‌که اقدامات او اغلب نتیجه‌ عکس می‌داد؛ وقتی تصاویر پاشنه‌های مخفی کفشش یا سکوی زیر پایش افشا می‌شد، سوژه‌ تمسخر بیشتری فراهم می‌کرد.

 

با این حال، سارکوزی دست از این تلاش برنداشت و حتی سال‌ها پس از ریاست‌جمهوری‌اش در خاطرات و نمایش‌های طنز فرانسه به این عادت او اشاره می‌شود. شاید بتوان گفت او قربانی سندروم قد کوتاه (اصطلاحاً «عقده ناپلئون») بود که در عالم سیاست نیز اثرگذار است. اما از جنبه‌ای دیگر، این وسواس نشان می‌دهد سیاستمداران نیز انسان‌هایی با ضعف‌ها و دغدغه‌های شخصی‌اند؛ حتی اگر قدرت یک کشور را در دست داشته باشند، ممکن است صبح‌ها در آینه نگران چند سانتی‌متر قد خود باشند.

 

نمادهایی از جنس وسواس

گاه وسواس‌های شخصی سیاستمدار، چنان با تصویر عمومی او آمیخته می‌شود که به نمادی ماندگار بدل می‌شود. یاسر عرفات رهبر فقید فلسطینیان را کمتر کسی است که بدون چفیه‌ مشهورش به خاطر بیاورد. او این شال سیاه و سفید را به شکلی خاص روی سر می‌بست؛ گوشه‌ای از آن را تا می‌زد تا شکلی شبیه نقشه‌ سرزمین فلسطین پیدا کند​. این کار شاید از سر وسواس او به آرمانش بود‌ اما اندک‌اندک به امضای او تبدیل شد. عرفات در تمام دیدارهای سیاسی، مجامع سازمان ملل و حتی در مراسم رسمی دولتی، با همان چفیه ظاهر می‌شد و حاضر نبود آن را کنار بگذارد. برای او، گویا تنظیم مرتب آن پارچه روی سر نوعی عمل آیینی بود که هر روز انجام می‌داد تا یادآور هدف نهایی‌اش باشد.

 

عرفات تنها یک نمونه است. در گوشه و کنار جهان موارد مشابهی یافت می‌شود که وسواس یا عادت شخصی یک رهبر، به بخشی از پرستیژ سیاسی او تبدیل شده است. مهاتما گاندی، رهبر استقلال هند، وسواس عجیبی به ساده‌زیستی داشت؛ تنها دو دست لباس از جنس کتان دست‌بافت می‌پوشید و شخصا چرخ نخ‌ریسی را می‌گرداند. این رویه آنقدر مداوم و وسواس‌گونه بود که لباس سفید ساده‌ گاندی به نماد مبارزات مسالمت‌آمیز بدل شد. یا در نمونه‌ای دیگر، لی کوآن یو بنیانگذار سنگاپور مدرن، به پاکیزگی شهر چنان وسواس داشت که جویدن آدامس را ممنوع کرد تا مبادا خیابان‌ها کثیف شوند، تصمیمی بحث‌برانگیز که ده‌ها سال پا بر جا ماند و سنگاپور را به یکی از تمیزترین کشورهای دنیا بدل کرد.

 

هر یک از این روایت‌ها، وجهی کمتر دیده‌شده از زندگی سیاستمداران را عیان می‌کند. آنها با تمام قدرت و اقتدارشان، در خلوت خویش ممکن است همچنان درگیر دغدغه‌هایی بسیار انسانی باشند: یکی نظم میز کارش را بی‌نقص می‌خواهد، دیگری از میکروب‌ها می‌هراسد، آن یکی بدون لباس خوش‌یمنش قدم از خانه بیرون نمی‌گذارد. این وسواس‌ها گاه لبخند بر لب می‌آورند، گاه الهام‌بخش‌اند و گاه هولناک. اما در نهایت یادآور این واقعیت‌اند که رهبران جهان نیز از جنس باقی انسان‌ها هستند؛ با عادت‌ها، اضطراب‌ها و تکیه‌گاه‌های کوچک روانی که به آنان کمک می‌کند در طوفان مسئولیت‌ها تعادل خود را حفظ کنند.

 

عادت‌های ناگفته

گاهی داستان وسواس در سیاستمداران به روایت‌های مشهوری چون وسواس تمیزی ترامپ یا لباس ثابت مرکل محدود نمی‌شود. در گوشه‌های تاریک‌تر زندگی رهبران جهان، عادت‌هایی وجود دارد که سند معتبر برایشان هست و کمتر به گوش رسیده است.

 

وینستون چرچیل

 نخست‌وزیر افسانه‌ای بریتانیا، بخش بزرگی از جلسات مهم دوران جنگ جهانی دوم را از وان حمامش اداره می‌کرد؛ با سیگار برگ نیمه‌سوخته در دهان و در حالی که در آب داغ غوطه‌ور بود.

 

فیدل کاسترو

 رهبر انقلاب کوبا، وسواس افسانه‌ای نسبت به سیگار برگ داشت. او اغلب سیگارهایش را شخصاً انتخاب می‌کرد و برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد که حتی فرآیند تولید برخی از انواع سیگار ویژه‌اش را نظارت می‌کرد 

Fidel-Castro-Top-

مارگارت تاچر 

 نخست‌وزیر پیشین بریتانیا ، به وسواس کم‌خوابی معروف بود. او معمولاً شب‌ها فقط چهار ساعت می‌خوابید و باور داشت که این سبک زندگی، او را در میدان سیاست تیزهوش‌تر نگه می‌دارد. این موضوع به طور مستند در خاطرات دستیارانش و همچنین در کتاب‌های زندگی‌نامه‌ای او آمده است.

 

ماهاتیر محمد نخست‌وزیر اسبق مالزی 

 به داشتن رژیم غذایی فوق‌العاده سختگیرانه مشهور بود. در طول دهه‌های طولانی سیاست‌ورزی‌اش، برای حفظ سلامتی، گوشت قرمز نمی‌خورد و وعده‌های غذایی خود را با نظم وسواس‌آمیزی محدود می‌کرد وسواس‌های کوچک؟ شاید. اما وقتی همین عادت‌های به ظاهر شخصی رفتارهای سیاسی یا تصمیم‌های تاریخی را جهت بدهند، دیگر نمی‌توان نقششان را نادیده گرفت.

 

کدخبر: ۵۹۱۰۹۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر