پلی تازه بر رودخانه همسایگی

پل تازه بر ارس: روایت دیپلماسی احساس و سیاست در سفر پزشکیان به باکو
هفت صبح| در هوایی گرم و صمیمی، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران با چهرهای گشاده و سخنانی از دل برخاسته، پا به خاک باکو گذاشت. سفری که از همان نخستین لحظات، فراتر از دیدارهای رسمی و مذاکرات سیاسی رفت و رنگی از فرهنگ و احساس بر خود گرفت.از باند فرودگاه بینالمللی باکو تا صحن تاریخی مسجد بیبیهیبت، همه جا نشانی از آغازی تازه در روابط ایران و جمهوری آذربایجان دیده میشد.
رئیسجمهور در سفر یک روزه خود به باکو گفت: با اتفاقاتی که در کشور رخ داده، باید سریعتر آذربایجان را ترک کرده و به پیگیری کارها برسیم و در آینده نزدیک نیز، به این کشور خواهیم آمد؛ وقتی در این کشور هستم، گویا که در تبریز و اردبیل هستم. پزشکیان علاوه بر زبان دیپلماسی با زبان شعر و احساس هم، به استقبال مردمانی رفت که روزگاری خانه و فرهنگشان بیمرز با یکدیگر تنیده بود.
پلهای فراموششده تاریخ
دیدار پزشکیان از مسجد بیبیهیبت، با آن معماری کهن و رازآلود، یادآور سالهایی بود که ایران و آذربایجان، در سایه تاریخ و فرهنگ مشترک، یکدیگر را از آنِ خود میدانستند. رئیسجمهور ایران در این زیارتگاه تاریخی، با حالتی متأثر، دعایی خواند و دقایقی در سکوتی معنوی فرو رفت؛ گویی دل به سالهایی بسته بود که ایمان و زبان، مردم دو سوی ارس را به هم پیوند میداد.این حضور، بلافاصله پیام روشنی به ناظران سیاسی فرستاد: تهران و باکو آمادهاند تا صفحه تازهای از روابط خود را ورق بزنند؛ صفحهای که بر آن نشانی از اختلافات سالهای گذشته دیده نمیشود.
فروم تجاری؛ شعر در میان سیاست
از زیارتگاه به سالن مجلل نشست تجاری ایران و آذربایجان، راهی نبود. در این نشست، جایی که معمولا زبان پول و پروژهها حرف اول را میزند، پزشکیان کاری کرد که کمتر در محافل دیپلماتیک دیده میشود: او شعر خواند. با صدایی محکم و احساسی آشکار، بخشهایی از شاهکار «سلام بر حیدربابا»ی شهریار را قرائت کرد. ابیاتی که سالهاست میان مردم آذریزبان، به مثابه سرودی ملی زمزمه میشود. او در میان سخن از توسعه همکاریهای اقتصادی، بیمقدمه خواند:
«ای کاش میتوانستم با ملتی که از سرزمین خود دور شده است بگریم / تا میفهمیدم مسبب این جداییها و تلخیها کیست...» این بیت، با اشاره ظریفی به درد مشترک ملتهای جدا شده از یکدیگر، بار دیگر پیوندهای عاطفی دو کشور را برجسته کرد. در سالن نشست، موجی از احساس شنیده شد؛ حضار، از مقامات عالیرتبه تا بازرگانان، با لبخند و گاه اشکی در چشم، به رئیسجمهور ایران گوش سپرده بودند. نکته جالب دیگر این است که در این سفر تعدادی از شاعران مطرح معاصر در گروهی کارشناسی رئیسجمهور را همراهی میکردند.
قرهباغ: آزمون دوباره دوستی
در دیدار رسمی میان مسعود پزشکیان و الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، موضوع قرهباغ بلافاصله بر صدر مذاکرات نشست. پزشکیان با زبانی روشن و بیتکلف گفت: «قرهباغ بخش جدانشدنی از خاک آذربایجان است.» این جمله که بدون هیچ پیچیدگی بیان شد، موجی از واکنش مثبت در رسانههای جمهوری آذربایجان به راه انداخت.
سالها سوءتفاهم و سردی، جایش را به عباراتی داد که نشانی از احترام متقابل داشت. در این نشست، دو طرف توافق کردند همکاریهای اقتصادی، انرژی و حمل و نقل را گسترش دهند. همچنین درباره اتصال ریلی ایران_آذربایجان_روسیه و کریدور شمال_جنوب گفتوگوهای جدی انجام شد. پروژههایی که هدفشان چیزی جز کاهش فاصله اقتصادی و جغرافیایی دو کشور نیست.
پیامرسانی فراتر از پروتکلها
پزشکیان در دیدار خصوصی با علیاف، پیام شفاهی رهبر انقلاب اسلامی ایران را ابلاغ کرد. پیامی که با لحنی گرم، بر اهمیت تقویت مناسبات تهران-باکو تأکید داشت. این اقدام، نشانهای واضح بود از آنکه تصمیم دو کشور برای نزدیکی، صرفا خواست مقامات اجرایی نیست، بلکه در سطوح عالی جمهوری اسلامی نیز حمایت میشود.
فرهنگ، زبان بیکلام سیاست
در خلال این سفر، پزشکیان بارها و بارها بر اشتراکات فرهنگی دو ملت دست گذاشت. در یکی از دیدارهای فرهنگی، ضمن اشاره به آثار نظامی گنجوی، با افسوسی آشکار گفت: «هرچه در ابیات نظامی گشتم، نتوانستم یک بیت ترکی بیابم. نظامی اهل آذربایجان بود اما به فارسی میسرود. این نشان میدهد ما یک امت، یک فرهنگ و یک قدرت بودیم.» این سخنان، بیش از آنکه شعاری سیاسی باشد، پیامی از اعماق یک تاریخ مشترک را تداعی کرد؛ تاریخی که هنوز زخمهای جداییهایش التیام نیافته.
خانواده در کنار رئیسجمهور
از نکات جالب این سفر، حضور دختر و پسر رئیسجمهور در کنار او بود. تصویری که از حضور آنها در حاشیه سفر منتشر شد، واکنشهای مثبت و منفی مختلفی در شبکههای اجتماعی به همراه داشت. به روایت عدهای این حضور، سیمای صمیمیتری از رئیس دولت ایران در افکار عمومی آذربایجان به نمایش گذاشت و تصویر خانوادهمحور و مردمی از رئیس دولت ایران ارائه داد و به روایت گروه دیگر، این نشانه خویشاوند سالاری است و در افکار عمومی مردم داخل کشور تاثیرات منفی بر جای خواهد گذاشت.
استقبال رسانهها و مردم
رسانههای آذربایجان، ترکیه و حتی جهان عرب، سفر پزشکیان به باکو را به گرمی پوشش دادند. بسیاری، شعرخوانی او را «نقطه عطفی در دیپلماسی فرهنگی» توصیف کردند. در تحلیلها نیز اشاره شد که پزشکیان موفق شد با استفاده از نرمافزار فرهنگی مشترک، دیوارهای یخزده روابط را ذوب کند. حتی در کوچه و خیابانهای باکو، بازتاب این سفر محسوس بود. فروشندگان و مردم عادی، با لبخند و اشتیاق از «مهمان از تبریز» یاد میکردند و بسیاری سفر پزشکیان را نشانهای از نزدیکی دوباره دو ملت میدانستند.
تهران و باکو در مسیر بازتعریف مناسبات منطقهای
سفر رسمی مسعود پزشکیان به جمهوری آذربایجان، فراتر از یک دیدار دیپلماتیک سنتی، نشانهای روشن از تحرک تازه در سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران بود. این سفر در شرایطی انجام شد که قفقاز جنوبی شاهد افزایش رقابتهای ژئوپولیتیک و مداخلات قدرتهای خارجی است و ضرورت بازتعریف مناسبات منطقهای بیش از پیش احساس میشود.
گسترش همکاریهای اقتصادی، بهویژه در حوزههای تجارت، حملونقل و انرژی، در کانون گفتوگوهای دوجانبه قرار گرفت. امضای چندین تفاهمنامه و برنامهریزی برای پروژههای زیرساختی مشترک، نشان میدهد تهران و باکو در پی آنند تا پیوندهای اقتصادی خود را از چارچوب سنتی فراتر برده و به یک شراکت راهبردی نزدیکتر شوند.
یکی از محورهای مهم این سفر، تأکید بر اشتراکات فرهنگی و تاریخی میان دو ملت بود. این تأکید، یک رویکرد احساسی نیست، تلاشی برای ایجاد زمینههای نرمافزاری جهت تحکیم روابط سیاسی در شرایط حساس منطقهای به شمار میآید. ارجاع مکرر به عناصر فرهنگی مشترک، نشانهای از درک عمیق تهران از کارکرد دیپلماسی فرهنگی در موازنه تحولات قفقاز جنوبی است. در بعد امنیتی، تهران به روشنی موضع خود را در مخالفت با گسترش حضور قدرتهای فرامنطقهای، در جمهوری آذربایجان تکرار کرد.
این موضع هم نشانه نگرانیهای راهبردی ایران از تغییر موازنه قدرت در همسایگی شمالی است و هم بازتابدهنده تلاش تهران برای ترسیم خطوط قرمز خود در معادلات امنیتی قفقاز محسوب میشود. پزشکیان در جریان این سفر، پیامی روشن و بدون ابهام درباره احترام به تمامیت ارضی کشورها و ضرورت همکاریهای مسالمتآمیز در منطقه مخابره کرد. این پیام، در بستر شرایط شکننده قفقاز جنوبی، واجد اهمیتی ویژه است.
همزمان، تأکید بر کریدور شمال-جنوب به مثابه یکی از پروژههای کلیدی اتصال منطقهای، نشان میدهد تهران مایل است هم در بازی ژئوپولیتیک و هم در میدان اقتصادی قفقاز جنوبی نقشی فعالتر ایفا کند. از منظر تحولات آتی، سیاست اصولی ایران بر تعمیق روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای همسایه، مقابله با پروژههای تفرقهافکنانه و ایجاد امنیت پایدار در شمال کشور متمرکز شده است.
در این چارچوب، تقویت مناسبات با باکو میتواند هم به کاهش تنشهای منطقهای کمک و هم موقعیت ژئوپولیتیک ایران را در قفقاز جنوبی مستحکمتر کند. سفر پزشکیان به باکو، با در نظر گرفتن همه ابعاد آن، بیش از یک رویداد دیپلماتیک روزمره بود؛ این سفر بازتاب یک راهبرد بلندمدت در سیاست خارجی ایران برای شکلدهی به نظم آینده قفقاز جنوبی محسوب میشود.
تهران و باکو، در پایان این سفر، علاوه بر امضای بیانیههای رسمی، پیمانی نانوشته در دلهای مردم بستند: پیمانی برای عبور از سوءظنهای دیرین و ساختن پلی تازه روی رودخانه همسایگی. مسیر پیشِ رو آسان نخواهد بود اما همانطور که پزشکیان در باکو نشان داد، گاهی یک بیت شعر، میتواند راهی باز کند که هزار سند و قرارداد از گشودنش ناتوان بودهاند.