کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۶۸۷۸
تاریخ خبر:

یادداشت| صلح معمارانه، افق ایران جدید

یادداشت| صلح معمارانه، افق ایران جدید

اتخاذ این سیاست در پیچیده‌ترین عرصه‌های سیاست خارجی ایران به وقوع پیوسته است

هفت صبح، علی ایمانی| صلح در شرایط جنگ و یا معطوف به وضعیت جنگی از معنا برخوردار است. به نظر می‌رسد با قشون‌کشی ایالات متحده به خاورمیانه و خلیج فارس و فعال شدن پروپاگاندای نظامی-امنیتی با تمرکز بر جمهوری اسلامی، وضعیت به سمت و سوی جنگ است. با توجه به مخالفت برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس با جنگ و عطش جریان صهیونیستی برای آغاز جنگ و ابهام در موضع برخی از قدرت‌ها مانند روسیه و چین و حتی ترکیه، آشفتگی محیط تصمیم‌گیری کاملا هویداست و اتخاذ تصمیم را برای ایرانیان دشوار می‌کند.

 

بنابراین، در پیش گرفتن سیاست مذاکره به‌سوی صلح را باید «صلح معمارانه» نام نهاد. زیرا اتخاذ این سیاست در پیچیده‌ترین عرصه‌های سیاست خارجی ایران به وقوع پیوسته است. یادآوری می‌شود که ایرانیان را فقط در پافشاری بر خطا در نقاط تعیین‌کننده تاریخ نباید تحلیل کرد، ایرانیان مهارتی ستودنی در افق‌گشایی در بحران‌ها نیز دارند. به نظر می‌رسد رویداد مهمی برای ایران بزرگ ما در حال وقوع است و آن صلحی است معمارانه که افق‌گشای ایران اسلامی در قرن ۲۱ میلادی است. ایضاح مفهومی «صلح معمارانه» با ذکر تجربه چینی آغاز می‌گردد: چینی‌ها در سال ۱۹۷۲ میلادی با ترتیب دادن ملاقات نیکسون/مائو فصل جدیدی را در تاریخ این کشور رقم زدند.

 

از پیروزی انقلاب کمونیستی در چین در سال ۱۹۴۹، ایالات متحده آمریکا دولت جدید چین را به‌ رسمیت نشناخت و تا مدت‌ها صرفا با دولت ملی‌گرایان (مستقر در تایوان) روابط رسمی داشت. از طرفی، حضور چین در جنگ کره در دهه ۱۹۵۰ و همچنین رقابت ایدئولوژیک میان بلوک غرب و بلوک کمونیسم به رهبری اتحاد جماهیر شوروی، فضایی از بی‌اعتمادی عمیق بین چین و ایالات متحده ایجاد کرده بود. در فوریه ۱۹۷۲، ریچارد نیکسون به‌عنوان نخستین رئیس‌جمهور آمریکا از زمان تاسیس جمهوری خلق چین، وارد پکن شد.

 

برای طرف آمریکایی، این سفر نشان‌دهنده تغییری بنیادین در رویکرد ایالات متحده نسبت به چین کمونیست به‌حساب می‌آمد؛ چرا که تا پیش از آن، واشنگتن سیاست موسوم به «مهار کمونیسم» را در سراسر جهان دنبال می‌کرد. برای پکن نیز دیدار با نیکسون فرصتی بود تا ضمن افزایش مشروعیت بین‌المللی خود، فشارهای شوروی را در مرزهای شمالی کاهش دهد و با یکی از قدرت‌های بزرگ جهان به توافقاتی دست یابد که در بلندمدت ضامن امنیت و توسعه اقتصادی چین شود.

 

مائو در سپتامبر ۱۹۷۶ درگذشت و برخی مرگ او را آغاز تحولات و جهش چین نوظهور قلمداد می‌کنند، در صورتی که نقطه تحولات چین را از فوریه ۱۹۷۲ و ملاقات مائو/نیکسون باید در نظر گرفت. افق‌گشایی مائویی در عرصه سیاست خارجی و کم کردن فشارهای شوروی در مرزهای شمالی این کشور و ورود چین به جامعه بین‌المللی از همین دیدار آغاز گردید. ذکر مثال چین نوظهور از آن جهت اهمیت دارد که افق‌گشایی در بحران این کشور در مواجهه با قدرتی بود که اکنون دشمن ایران است و از سوی دیگر، تجربه موفق چین در این سیاست واجد مطالعه و بررسی است.

 

بازگردیم به موضوع افق‌گشایی در بحران‌ها در مدل ایرانی آن؛ ایرانیان در ابتدا و انتهای جنگ جهانی دوم دوبار افق‌گشایی در بحران‌ها و نجات کشور خویش نمودند. محمدعلی فروغی با پیوند دادن ایران اشغالی به متفقین و اعلام جنگ به متحدین (آلمان، ایتالیا و ژاپن)، اشغالگران (آمریکا، شوروی و انگلیس) را متعهد به احترام و به‌رسمیت شناختن تمامیت ارضی کشور و خروج از ایران پس از پایان جنگ نمود. اما با پایان جنگ، شوروی دو استان آذربایجان و کردستان را در اشغال ارتش سرخ نگه داشت.

 

احمد قوام با استفاده از شرایط جنگ سرد و شکاف آمریکا/شوروی با یک قرارداد، استالین را فریب داد و آذربایجان و کردستان را از زیر آرواره‌های خرس روسی رهایی بخشید و به این ترتیب، دومین افق‌گشایی در بحران برای ایرانیان رقم خورد و استقلال کشور حفظ گردید.به نظر می‌رسد پس از نیم قرن خصومت آمریکا/ایران، تغییری محسوس در خصوص سیاست آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران به وقوع پیوسته و این قدرت جهانی مایل به حل مشکلات خویش با ایران در یک فرآیند مذاکراتی شده است.

 

بنابراین، در ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ و با آغاز مذاکرات این دو کشور، فرصتی دوباره برای افق‌گشایی در بحران‌ها برای ایرانیان فراهم آمده است. به نظر می‌رسد کانون اصلی قدرت در ایران با رویکردی واقع‌گرا مصمم به افق‌گشایی در بحران برای ایران امروز است. حصول توافق احتمالی، همان صلح معمارانه‌ای است که اگر تحقق یابد، کانون اصلی نخبگان قدرت در ایران معمار آن بوده و نام این نخبگان به عنوان رهبری‌کننده ایران به‌سوی صلح در شرایط حضور حداکثری نظامی آمریکا در خاورمیانه در تاریخ ماندگار خواهد شد.

 

اگر صلح معمارانه در شرایط کنونی تحقق یابد، احتمالاً فرصت برای سرمایه‌گذاری ۲۰۰۰ میلیاردی سایر کشورها در ایران فراهم می‌گردد. فقط سرمایه‌گذاری در یک ایران امن، امکان جذب این حجم سرمایه را فراهم می‌کند. بنابراین، طی دو دهه آینده امکان ظهور یک ایران امن و قدرتمند و توسعه‌یافته فراهم می‌گردد. در صورت تحقق این وضعیت توسعه‌یافتگی برای ایران، بدون تردید نام مقام معظم رهبری به عنوان هدایت‌کننده ایران به این شرایط امن و توسعه‌یافته در تاریخ ثبت خواهد شد.

 

و اما تهدیدهای احتمالی صلح معمارانه در شرایط کنونی چیست؟

اسرائیل غاصب جنگ‌طلب که در رویای ویرانی زیرساخت‌های صنعتی ایران است، یک تهدید بالقوه برای صلح معمارانه ایرانی است.

برخی از کشورها و قدرت‌های منطقه‌ای که از قضا همسایه ایران نیز هستند، تهدیدی برای صلح معمارانه هستند. اپوزیسیون برانداز که به قیمت تضعیف ایران عطش کسب قدرت دارند، تهدیدی برای صلح معمارانه هستند.

کاسبان تحریم‌ها که طی این سال‌های دشوار و سختی برای ایرانیان به مال و مکنت نامشروع رسیدند، تهدیدی برای صلح معمارانه هستند.

 

 

 

کدخبر: ۵۸۶۸۷۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر