کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۵۴۶۸
تاریخ خبر:
مروری بر چهار توافق هسته‌ای در ۲۵ سال گذشته

فانتزی خطرناک واشنگتن در مسیر دیپلماسی

فانتزی خطرناک واشنگتن در مسیر دیپلماسی

تهدید به بمباران، همراه با مذاکرات، نشان‌دهنده عدم صداقت در رویکرد آمریکا است

محبوبه ولی روزنامه نگار

هفت صبح| وقتی شورشی‌ها سرهنگ را دوره کردند، او چنان زیر ضرب خشم آنها و بمباران جنگنده‌های ناتو لت و پار می‌شد که دیگر نه مجالی برای بازگشت به قدرت برایش ماند و نه حتی فرصتی برای زندگی. تحلیلگران سیاسی و نظامی بسیاری معتقدند که سرهنگِ دیکتاتور اگر آن توافق شوم در دسامبر 2003 با آمریکا را امضا نکرده بود، شاید هنوز زنده بود!  آمریکا طی 25 سالی که از شروع هزاره سوم می‌گذرد، چهار توافق به منظور کنترل و مهار توان هسته‌ای کشورها منعقد کرده که از میان آنها تنها شیفته یکی است و اتفاقا به سبب همین شیفتگی، در مذاکره با ایران نیز سخت در پی تکرار دوباره همان توافق است. 

 

پیش از پرداختن به آن، سه توافق دیگر را مروری اجمالی کنیم. 8 آوریل 2010، حسین باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا و دیمیتری مدودف که برای چند سالی صندلی ریاست جمهوری را از پوتین قرض گرفته بود و آن زمان رئیس‌جمهور روسیه بود، در پراگ، پایتخت جمهوری چک، پیمان استارت نو را امضا کردند که در واقع در امتداد معاهده کاهش تسلیحات استراتژیک موسوم به «استارت» در سال 1991 بود؛ با این تفاوت که استارت نو مشخصا کاهش زرادخانه‌های هسته‌ای را هدف می‌گرفت و تلاشی بود از سوی دو قدرت غربی و شرقی برای کشیدن ترمز شتاب هسته‌ای یکدیگر و البته از موضعی برابر.  استارت نو در دولت جو بایدن نیز با این توضیح که «یک رقابت هسته‌ای بدون محدودیت همه ما را به خطر خواهد انداخت» تمدید شد.توافق هسته‌ای بعدی، پنج سال بعد در ژوئیه 2015 با ایران منعقد شد که همان برجام نافرجام است و شرحش در این ده سال مثنوی مکرر بوده است. 

 

شومن‌های سیاسی به پشت دوربین‌ها بازگشتند

ژوئن سه سال بعد، یعنی 2018 دونالد ترامپ که به جای اوباما وارد کاخ سفید شده بود، به این امید که او نیز یک توافق هسته‌ای به نام خودش ثبت کند، در جزیره سنتوزای سنگاپور دست کیم‌جونگ‌اون را به گرمی فشرد و با او سندی را امضا کرد که طی چهار بند آن، ترامپ به کره‌شمالی تضامین امنیتی می‌داد و کیم هم تعهد به خلع کامل سلاح اتمی. 

 

آنچه رخ داد اما عملا یک شوی تبلیغاتی با دو شومن آمریکایی- کره‌ای بود و بعد از جمع شدن دوربین‌ها همه چیز به همان وضع سابق خود بازگشت. آمریکا تحریم‌های پیونگ یانگ را تمدید کرد و کیم بر سرعت برنامه هسته‌ای خود افزود؛ به نحوی که موسسه تحقیقات صلح استکهلم در ژوئن 2022 طی گزارشی اعلام کرد کره شمالی حداقل 20 کلاهک هسته‌ای آماده آزمایش دارد. برخی گزارش‌های تحقیقاتی دیگر تعداد این کلاهک‌های هسته‌ای را تا 116 عدد نیز تخمین زده‌اند. تعداد دقیق این کلاهک‌ها مشخص نیست اما آنچه قطعیت دارد، این است که کره شمالی به‌رغم آن شوی مشترک با ترامپ در سنگاپور، پس از چین دومین کشور آسیای شرقی است که سلاح هسته‌ای دارد. 

 

خاطره شیرین آمریکایی‌ها از طرابلس

توافق با لیبی اما با هر سه نمونه قبلی متفاوت است و آمریکایی‌ها از آن به عنوان یکی از بزرگترین موفقیت‌ها و پیروزی‌های دیپلماتیک خود یاد می‌کنند.  معمر قذافی توسعه برنامه‌های هسته‌ای و موشکی لیبی را از دهه هفتاد آغاز کرد. به موازات آن تحریم‌های آمریکا نیز از 1973 آغاز شد و چند سال بعد لیبی حتی در لیست دولت‌های حامی تروریست قرار گرفت. 17 سال پس از انقلاب ایران اما لیبی و سرهنگ دیگر تنها نبودند.

 

کنگره آمریکا با تصویب لایحه تحریم ایران و لیبی با نام ایلسا ) ILSA)، دو کشور را با اعمال تحریم‌های اقتصادی مواجه کرد.  قذافی برنامه نظامی خود را در دو دهه 70 و 80 توسعه داد اما فشار تحریم و انزوای بین‌المللی در دهه 90 او را ناگزیر به پذیرش توافق با ایالات متحده کرد. پس از سال‌ها مذاکرات محرمانه و مخفیانه میان دو طرف، لیبی دسامبر 2003 به طور رسمی اعلام کرد که حاضر است برنامه‌های هسته‌ای، شیمیایی و بیولوژیکی خود را کنار بگذارد. 

 

طی توافقی که میان لیبی و آمریکای دوران بایدن برقرار شد، سرهنگ قذافی متعهد شد که تمام تسلیحات شیمیایی خود شامل 800 تن سلاح شیمیایی از جمله گازها و بمب‌ها را نابود کند، اطلاعات تمام موشک‌های بالستیک و سلاح‌های بیولوژیکی خود را در اختیار طرف مقابل بگذارد و به بازرسان آمریکایی، بریتانیایی و روسی اجازه دسترسی کامل به سایت‌های نظامی سری، آزمایشگاه‌ها و کارخانه‌های تسلیحاتی را بدهد. 

 

در مقابل واشنگتن وعده داد که رابطه اقتصادی و دیپلماتیک با لیبی را بهبود دهد، آن را از لیست حامیان تروریست خارج کند و تمام تحریم‌ها علیه لیبی را لغو کند.  نهایتا قذافی با این رویا که دوران تحریم و انزوا به سر آمده، به تعهداتش عمل کرد. آمریکا اما تحریم‌ها را لغو نکرد. زخم فریب هم به زخم‌های طرابلس افزوده شد تا هشت سال بعد که با حمله نظامی ناتو به لیبی، حکومت مستقر آن فروپاشید و جنگ داخلی بزرگترین دارنده ذخایر نفت آفریقا را به پرتگاه نابودی کشاند.  این برای آمریکا یک پیروزی بزرگ بود که توانست تمام آنچه معمر قذافی طی دو دهه رشته بود را پنبه و خطر لیبی را نه با جنگ و حمله نظامی بلکه با یک توافق دیپلماتیک، به کل دفع کند. 

 

نسخه طلایی یا بن‌بست دیپلماسی؟

از نگاه جمهوری‌خواهان، اگر برجام بدترین توافق تاریخ آمریکاست، توافق 2003 لیبی یکی از موفق‌ترین تجربه‌های سیاست خارجی ایالات متحده است و حالا که می‌خواهند طی مذاکره با ایران جایگزینی برای برجام بسازند، می‌گویند مطلوب‌ترین جایگزین برای آنها چیزی شبیه همان است که با لیبی توافق شد! دو روز پیش اظهارات تام کاتن، سناتور جمهوریخواه ایالت آرکانزاس بازتاب رسانه‌ای پیدا کرد.

 

او درباره اینکه اولویت ترامپ توافق با ایران و دیپلماسی به جای اقدام نظامی است، توضیح داده که «رئیس جمهور ترامپ سازش با ایران را همچون لیبی که در سال 2003 با آمریکا توافق کرد، ترجیح می‌دهد. اما اگر توافقی نباشد، بمباران گزینه دیگر خواهد بود.» لیندسی گراهام، دیگر سناتور جمهوریخواه نیز اخیرا طی اظهاراتی خواستار حمله به تاسیسات اتمی ایران یا تبدیل ایران به لیبی از طریق مذاکره به معنی جمع‌آوری کل تاسیسات هسته‌ای و سوخت اتمی و خارج کردن آنها از ایران شد. او در عین حال اضافه کرده بود که شانسی برای مذاکره نیست و تنها راه حمله نظامی است. 

 

لابی قوی اسرائیل در آمریکا نیز همین شکل از مذاکره با ایران را برای دولت ترامپ طراحی و تعریف می‌کند. یحیئیل لیتر، سفیر اسرائیل در آمریکا دو ماه پیش در گفت‌وگو با فاکس‌نیوز با این اظهارات که «جمهوری اسلامی استاد به عقب انداختن مشکل و چانه‌زنی بدون حل آن است»، گفته بود اگر توافق با جمهوری اسلامی از نوع «توافق لیبی باشد که ما وارد [ایران] شویم و هرگونه اورانیوم غنی‌شده را جمع‌آوری کنیم و زیرساخت‌های هسته‌ای را نابود کنیم، اسرائیل دیگر اصراری به حمله نظامی ندارد.» اما آیا آن نسخه برای مذاکره با ایران نیز عملی است؟

 

در شرایط بی‌اعتمادی ایران به آمریکا و از سوی دیگر تلاش دولت ترامپ برای مذاکره مستقیم به جای غیرمستقیم، چنین مواضعی از سوی تندروهای آمریکایی که اتفاقا اصلی‌ترین حامیان دونالد ترامپ نیز هستند، هر معبری برای حصول توافق را مسدود می‌کند؛ به نحوی که ممکن است همین روزنه باریک برای مذاکره غیرمستقیم را نیز از بین ببرد.  وانگهی تحلیلگران سیاسی چه در غرب و چه در جهان عرب با اذعان بر تفاوت‌های فاحش و عمده ایران و لیبی، تاکید می‌کنند که اساسا پیاده‌سازی الگوی لیبی برای ایران نشدنی است؛ به ویژه آنکه تجربه لیبی پیش روی جهان از جمله ایران است و گام‌ها را محتاط‌تر خواهد کرد.

 

با این حال تکرار بی‌پروای لیبی‌سازی ایران، آن هم همزمان با تدارک مقدمات برای چیدن میز مذاکره، به معنای آن است که آمریکا تقید چندانی به جلب اعتماد ایران ندارد و کماکان تکیه‌اش بر موضع دست برتر است. در چنین وضعیتی باید دید که سرانجام تکاپوها برای مذاکره به کجا ختم خواهد شد؛ آیا سیاست‌ورزی خردمندانه راهی را باز خواهد کرد یا اینکه تندروها با توهماتشان صحنه هر توافقی را آتش خواهند زد؟!

 

کدخبر: ۵۸۵۴۶۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر