پوسته سخت دیپلماسی| چالش دشوار تعامل با حاکمان کابل برسر آب، مرز و آداب دیپلماتیک
مسئله اما آنجایی بغرنج میشود که آنها نشان دادهاند، در دیپلماسی همانقدر غیرقابل اعتمادند که در وعدههایشان برای توقف کشت خشخاش!
هفت صبح، محبوبه ولی| وقتی آمدند گفتند که مطابق شریعتشان، مخدر حرام است و این بدنامی که افغانستان قطب تولید و تامین مخدر دنیاست را از پیشانی کشور پاک خواهند کرد، قرار بود کشت خشخاش را ممنوع و در مبارزه با تولید و قاچاق مواد مخدر انقلابی به پا کنند. یک سال پس از تسلطشان بر افغانستان اما دفتر مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل گزارش داد که کشت خشخاش در افغانستان از زمان قدرت گرفتن طالبان، بیش از 30 درصد افزایش یافته و درآمد حاصل از آن هم سه برابر شده است.
در تازهترین گزارش این دفتر نیز اعلام شده که میزان کشت این محصول در سال 2024 نسبت به سال 2023، رشد 19 درصدی داشته است. نهتنها سازمانهای بینالمللی، بلکه در ایران نیز محمد زارعی، قائممقام ستاد مبارزه با مواد مخدر چندی پیش گفت که «واقعیتِ غیرقابل انکار این است که افغانستان در حال تبدیل به کانون تولید مواد مخدر صنعتی از جمله شیشه است، به طوری که در سال جاری چند محموله بزرگ مواد مخدر صنعتی با منشاء کشور افغانستان در جدار مرز و ورودیهای مشترک ایران و افغانستان کشف شده است.»
گرچه حاکمان کابل چنین گزارشهایی را رد میکنند اما اطلاعات میدانی و آمارهای منابع آگاه میگویند سود تجارت مخدر برای آنها چنان بالاست که محال است از آن صرفنظر کنند. جالب آنکه آن همه تبلیغات طالبان برای ممنوعیت کشت خشخاش صرفا پالس افزایش قیمت را به بازار داد و در نتیجه درآمد حاصل از آن را بالاتر برد. بدین ترتیب افغانستان کماکان بیش از 90 درصد تریاک دنیا را تامین میکند و همچنان بزرگترین منبع کشت خشخاش است.
همه اینها بیخ گوش ایران است و... مسئله اما آنجایی بغرنج میشود که آنها در این سه سال نشان دادهاند، در دیپلماسی همانقدر غیرقابل اعتمادند که در وعدههایشان برای توقف کشت خشخاش! تابستان 1400 وقتی آمریکا همسایه شرقی ایران را ترک و راه را برای سقوط سریالی ولایتهای افغانستان به دست طالبان باز کرد، کسی فکرش را هم نمیکرد که ایران اولین کشوری باشد که به مصالحه با طالبانی عزم کند که روزگاری آرزوی حذف آن از منطقه را داشت.
طالبان به «جنبش اصیل منطقه» تبدیل شدند (البته که گفته یک نماینده مجلس بود اما طنین زیادی داشت ) و در سطح تصمیمگیری نیز بنا بر «پذیرش» طالبان گذاشته شد. شاید هم گریزی از این تصمیم نبود؛ چراکه به هر ترتیب طالبان بر افغانستان مسلط شده و ایران مجبور بود ارتباط با آنها را مدیریت کند تا بحرانآفرینی نکنند. بحران اما آفریده شد؛ بحران 6 تا 8 میلیون مهاجر افغان در ایران، بحران آب، بحران مرز و در رأس همه اینها چالش سخت دیپلماسی با حاکمان تازه کابل.
اولین نشانهها در مرز بروز کرد. اقدام به ساختن راه در نزدیکی مرز ایران، برخوردهای تهدیدآمیز با مرزبانان ایرانی، ممانعت غیرقانونی از تردد کامیونهای ایرانی و حتی عبور مکرر از مرز و اقدام به تیراندازی به سوی روستای مرزی ایران.
مقامات ایرانی با این استدلال که طالبان تجربه کشورداری و مرزبانی ندارند و اصلا نمیدانند مرز چیست، ماجرا را به مرور زمان حواله دادند تا شاید طالبان اصول مرزبانی را یاد بگیرند. آنچه با مرور زمان اتفاق افتاد اما ...طرف ایرانی کوشیده با مذاکره و تعامل، این وضعیت را تا حدی تعدیل کند. تحلیلگران و صاحبنظران اشاره میکنند که آنچه از سمت طالبان در مرز با ایران رخ میدهد، بیش از آنکه از سر ناآگاهی باشد، ریشه در اختلافات ایدئولوژیک دارد.
جدیترین چالش با طالبانیها اما مسئله آب است. با آمدن طالبان، تشنگی در سیستان به چنان مرحله مخاطرهآمیزی رسید که مرحوم حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه دولت سیزدهم را در معرض استیضاح قرار داد. ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور فقید در سفرش به سیستان و بلوچستان در اظهاراتی هشدارآمیز گفت «به مسئولین و حاکمان افغانستان اخطار میکنم که حق مردم و منطقه سیستان و بلوچستان را سریعا بدهند.»
پاسخ طالبان؟ ژنرال مبین، سخنگوی پیشین پلیس طالبان در کابل، یک گالن 20 لیتری از آب را پر کرد و گفت که از تهدید ترسیده و میخواهد این گالن آب را بدهد تا به افغانستان حمله نکنند!طالبان مدعی است که کم بودن بارشها باعث شده تا حقآبه هیرمند کم شود. تصاویر ماهوارهای اما دروغ بودن این ادعا را ثابت میکند. تحلیلگران اشاره میکنند که «آب» برای طالبان ابزاری سیاسی و اهرمی برای فشار است. موج سدسازیهایی که به راه انداخته نیز نشان میدهد وعدههایی که به ایران میدهد، از پشت نقاب فریبکاری است و سیاست آبی آن، سیستان ایران را تشنهتر از قبل خواهد کرد.
چالشهای دیپلماسی با خشخاشکاران اما به همین جا ختم نمیشود؛ بلکه آداب ساده دیپلماتیک را هم دربرمیگیرد. تابستان امسال شیخ عزیزالرحمن منصور، معاون حج و اوقاف دولت طالبان که به همایش بینالمللی وحدت اسلامی دعوت شده بود، هنگام پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، برخلاف تمام حاضران در سالن، سر جای خود نشست؛ دستها را روی هم گذاشت و از جایش بلند نشد.
وقتی هم که ایران معترض شد، گفتند که نماینده طالبان به دلیل حرمت موسیقی از جای خود بلند نشده است!همین سابقه از نحوه تعامل و دیپلماسی طالبان با ایران است که سفر هفته پیش عباس عراقچی به افغانستان را با برخی واکنشهای منفی مواجه کرد. او بالاترین مقام ایرانی است که از زمان به قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان به این کشور سفر میکرد.
مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی رفتار طالبان در طول این سفر را در امتداد اهانتهای پیشین ارزیابی کرد و نوشت: «وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در فرودگاه کابل با چند کارمند دونپایه وزارت خارجه افغانستان مواجه شد، نه وزیر خارجه و در دیدار رئیسالوزرای حکومت خودخوانده طالبان. از پرچم جمهوری اسلامی ایران خبری نبود و آقای عراقچی زیر پرچم گروه طالبان که شرعشان هم مثل حکومتشان خودخوانده است، وعدههای شرعی تکراری و بدون پشتوانه تحویل گرفت!»
دیگر کشورها از چینیها گرفته تا اعراب و ترکیه روابط خود با طالبان را تقویت میکنند تا جای پایشان را در افغانستان سفت و منافعشان را تضمین کنند، پس دولت معتقد است نمیتواند صرفا نظارهگر باشد و مجبور است تن دهد به دیپلماسی سخت . ارتقای وجهه سیاسی و توان اقتصادی کشور اما بیتردید این استخوان در گلو را نرم خواهد کرد!