کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۲۴۲۰
تاریخ خبر:

راه ‌ورود‌ به ‌قلوب‌ مردم: دو بن‌بست‌ و ‌یک ‌بزرگراه

راه ‌ورود‌ به ‌قلوب‌ مردم: دو بن‌بست‌ و ‌یک ‌بزرگراه

برنده و بازنده انتخابات ریاست جمهوری 1403 چه گروه‌ها و چه‌ کسانی بودند؟‌

هفت صبح|  یک: حالا می‌شود بیشتر عمق خسارت سانحه هلیکوپتر را برای طیف اصولگرایان(فراتر از خسران ماجرا برای  کل کشور) درک کرد. این که دوست داشتنی‌ترین امام جمعه اصولگرا، ‌مسلط‌ترین دیپلمات اصولگرا و مردمی‌ترین سیاستمدار اصولگرا در یک پرواز از دست بروند. کسانی که هرکدام در مقیاس‌های خاص خود می‌توانستند پایگاه اصولگرایی را گسترده‌تر کنند. در ابعاد یک شهر و یک استان یا در کشور و منطقه. 

 

دو: حجت‌الاسلام رئیسی و محمود احمدی نژاد تنها سیاستمداران اصولگرا بودند که این توانایی را داشتند که از جداره پایگاه رای سنتی اصولگرایی خارج شوند و گروه‌های دیگر مردم را جذب خود کنند. البته که در مقیاسی دیگر سردار سلیمانی در این مقوله غیرقابل رقابت محسوب می‌شد. حرکات و سخنانش او را به عینه به یک چهره ملی بدل کرده بود. حالا در تابستان 1403 اصولگرایان حتی در فقدان نیمی از حائزین شرایط رای دادن،‌ به صلبی‌ترین شکل ممکن در پایگاه سنتی آرایشان (چیزی کمتر از 25درصد حائزین شرایط رای) محصور شده‌اند و مهم‌ترین چهره‌هایشان یعنی دکتر قالیباف و دکتر جلیلی در رقابت با یک چهره نه چندان سرشناس از اردوگاه دیگر رقابت را می‌بازند.

 

سه: اصولگرایان به چهره‌های جدیدی احتیاج دارند که بتوانند با زبان مردم حرف بزنند و این‌گونه ادبیات افراطی ایدئولوژیک تولید نکنند. پایگاه رای اصولگرایان خودشان را در رودربایستی و در محذورات ایدئولوژیک به گروه دکتر جلیلی محصور کرده‌اند. در پاکدستی و خوش قلبی دکتر و تجارب پرارزشش شکی نیست اما اصولگرایان اگر دوست دارند که به بازی دموکراسی وفادار بمانند باید ویترین خود را درست کنند.

 

باید متوجه شوند که مردم ایران، همه مردم ایران هستند. باید خودشان را از دیدگاه‌های آخرالزمانی خلاص کنند. باید بتوانند از جهان‌بینی محدود  آن خطیب جمعه همیشه عاصی و همیشه تهدید کننده فراتر بروند. باید از ادبیات هیاتی و مداحی ‌بگذرند. آنها باید چهره‌ای رئوف‌تر و خندان‌تر و مهربان‌تر از خود ترسیم کنند. وارسته‌تر. ‌کسانی را رو کنند که بتوانند در موقعیت‌های مختلف  کمی دغدغه‌های ایدئولوژیک را فراموش کنند و تن به آب بزنند. 

 

چهار: هنوز 48 ساعت از انتخابات نگذشته مهدی جمشیدی و روح‌الله مومن نسب، با ادبیاتی خام‌، ‌غیظ و نفرت خود را از نتیجه انتخابات و حتی به شکلی زیرپوستی از خود فرایند انتخابات نشان می‌دهند. با جمشیدی و مومن‌نسب و حجت‌الاسلام رسایی و آقای منصوری و سردار قاسمی و آقای شهبازی سخت است بتوان اکثریت آرا را در انتخابات ریاست جمهوری به دست آورد. آقای زاکانی هم  احتمالا شهردار پرتلاشی است اما این وسوسه غیرقابل کنترلش در رو کم کردن و رجز خواندن، راه او را برای ورود به قلوب مردم کاملا مسدود کرده است.تمام تلاش او در میمیک صورت ملاحظه کارانه پزشکیان در مناظرات برباد رفتند. به همین سادگی. 

 

پنج: اما اشتباه نشود. دکتر جلیلی به عنوان یکی از موجه‌ترین چهره اصولگرایان (برخلاف عموم همراهانش) با همین همراهان  13 میلیون و پانصد هزار رای به دست آورده است. این یک پایگاه رای بسیار مهم و البته ثابت است. شاید به شکل عادی هرگز در انتخابات ریاست جمهوری برنده نشوند اما نشان از یک طبقه فعال اجتماعی دارد که در هر شرایطی پای کار کاندیداهای خود هستند. به این پایگاه و خواسته‌هایشان باید احترام  گذاشت. در هر شرایطی و در هر رئیس دولتی و حتی در هر نوع حکومتی این 13میلیون و پانصد هزار نفر نشان از یک طبقه فعال اجتماعی دارد. یک عنصر واقعی در ایران امروز. نه همه مردم آن طور که تئوریسین‌های این طیف دوست دارند عنوان کنند اما بخش مهمی از مردم ایران. 

 

شش: سی میلیون نفری که رای ندادند مطمئنا با تیم دکتر جلیلی غرابت بسیار زیادی داشتند اما این گونه نیست که آرای خاموش آنان متعلق به پزشکیان باشد. آنها خواسته‌های خاص خود را دارند وحتی خودشان به گروه‌های مختلفی تقسیم می‌شوند. ایران امروز  مجموعه‌ای از همین گروه‌های بیست درصدی و سی درصدی است‌.

 

هفت: در واقع  این بن‌بست به نوعی پیش روی اصلاح‌طلبان هم قرار گرفت. آنها تمام سرمایه‌های خود را حول پزشکیان به میدان آوردند. سید محمد خاتمی و جواد ظریف و حتی تئوریسین‌های مهم اقتصاد آزاد از محمد فاضلی تا محسن رنانی. میزان مشارکت طبقه متوسط شهری به این فراخوان آنچنان بالا نبوده که بتوان انتخاب دکتر پزشکیان را پیروزی بلافصل اصلاح‌طلبان دانست. چرا که بسیاری معتقدند تکان و لرزه‌ای که به طبقه متوسط وارد شد بیش ازآنکه ناشی از حمایت و اعتقاد به اصلاح‌طلبان باشد ناشی از ادبیات سوپرآرمانگرایانه جلیلی و حامیانش بود. و تازه بعید است که مشارکت طبقه متوسط در این انتخابات به یک سوم آن سبد رای دهه هشتاد و ابتدای دهه نود رسیده باشد. پس می‌توان این انتخابات و مشارکت 5/49 درصدی را به نوعی بن بست فراروی گفتمان اصلاح‌طلبی هم دانست. 

 

هشت: اما پزشکیان که ظهورش یک نعمت ناگهانی برای اصلاح‌طلبان بود کار سختی دارد. چه جمله کلیشه‌ای نامربوطی! اما این بار عین واقعیت است. او باید در درجه اول پاسخگوی خواسته‌های رای دهندگان به خودش باشد. اما این خواسته‌ها چیست؟‌ در مورد دکتر روحانی و یا دکتر خاتمی  یا میرحسین موسوی مسئله مشخص بود. آنان نماینده خواسته‌های طبقه متوسط شهری بودند (به شکل عام و نه انحصاری) اما پایگاه رای پزشکیان چقدر وابسته به طبقه متوسط است؟‌ بیشتر از نصف یا کمتر از نصف؟‌ او چقدر باید خود را مدیون دکتر ظریف و آذری جهرمی بداند؟‌

 

او مدیون آنهاست یا آنها مدیون او؟ تیم اقتصادی او چگونه خواهد بود؟ ‌آیا تئوریسین‌های نهادگرا مثل دکتر میدری زمام کار را در دست می‌گیرند یا دکتر طیب‌نیا پشت  سکان اقتصاد کشور خواهد نشست‌؟ در آن صورت آیا تیم مورد علاقه طیب‌نیا در راس مراکز مهم اقتصادی کشور قرار خواهند گرفت؟‌ در عرصه اجتماعی چی؟‌ آیا او تن به یک تنش پایان ناپذیر با گروه‌های مذهبی و بخصوص روحانیت برای گسترش اختیارات اجتماعی خواهد داد؟ ‌روحانیتی که این بار تمام آن  تلاش  پیشین برای نشان دادن خود به عنوان یک نهاد فراسازمانی را کنار گذاشت و با بسیج  نیروهایش در جهت افزایش آرای دکتر جلیلی تلاش کرد و خب موفق نشد.

 

9 : هنوز فکر می‌کنم کلمه کلیدی برای دولت پزشکیان مبارزه با تبعیض است. که در خود مبارزه با انحصار را هم نهان دارد. مبارزه با تبعیض چه در حوزه اقتصاد و چه در حوزه اجتماع، ‌تحصیل و پوشش و بهداشت می‌تواند کلید پیشرفت پزشکیان و عبور از میدان مینی باشد که یکی دو ماه پس  از به قدرت رسیدن پزشکیان عمل خواهند کرد. مبارزه با تبعیض می‌تواند پزشکیان را به رئیس‌جمهوری برای همه مردم بدل کند. راهی برای ترمیم شکاف‌های اجتماعی غلیظی که  خطبا و تئوریسین‌های تندرو داخلی و خیالبافان خشن خارج نشین در بدنه اجتماع ما ایجاد کرده‌اند....

 

کدخبر: ۵۶۲۴۲۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر