همان آشنای محترم قدیمی
دلیل نزدیکی و همکاری ایران و عمان چیست؟
هفت صبح| دیروز در کوران خبرهای مربوط به اتفاقات نیمهشب و ماجرای ریزپرنده های آسمان اصفهان دو خبر به ظاهر نامربوط به هم، با محوریت «عمان» جلب توجه میکرد؛ یکی، از محکومکردن فوری هرگونه اقدام اسرائیل علیه ایران از سوی دولت این کشور، درحالیکه هم ایران و هم اسرائیل به طور قطعی اقدام خاصی را تایید نکرده بودند. دیگری، خبری که میگفت عمان، اجازه برگزاری کنسرت به آرش، خواننده ایرانی مقیم لسآنجلس نداده است.
این خبر را رسانههای نزدیک به دولت با این تیتر منتشر کردند: «خواننده لسآنجلسی ممنوع!» میدانیم که چند وقت پیش هم خبر لغو کنسرت لسآنجلسی دیگری را شنیدیم و گفته شد که «ساسی» معروف به «ساسی مانکن» که قرار بوده در عمان کنسرت برگزار کند، این برنامه را لغو کرده است. عدهای میگفتند مجوز برگزاریاش در نهایت تاییدنشده و عدهای هم میگفتند که پیامهایی درباره امن نبودن عمان دریافت کرده است. البته برای فهمیدن عمق حسن روابط ایران و عمان، اتفاقات بسیار بیشتری از این چند بهانه اخیر افتاده است اما چه چیزی این دو کشور را تا این اندازه به هم نزدیک کرده؟
کشور ۵میلیون نفری عمان در شرقیترین نقطه جهانعرب قرار گرفته و با امارات و عربستان و یمن، همسایه است اما از نظر مذهبی با عربستان و امارات تفاوت دارد و مردمش پیروی مذهب اباضیه هستند که با وهابیت مشکل جدی دارد. این تفاوت، شکافهایی را از قرنها پیش بین مردم این منطقه با اعراب عربستان و امارات ایجاد کرده است.
ماجرای اختلاف عمان با این کشورها که یکی از دلایل نزدیکیاش به ایران هم محسوب میشود، صرفا مذهبی نیست؛ بلکه، موضوع بیشتر به جغرافیای سیاسی برمیگردد. عربستان، البته به صورت ضمنی، یمن را بخشی از شبه جزیره عربستان میداند، مخصوصا که میدانیم نزدیکی عمان به تنگه هرمز و دریایعرب هم برای عربستان اهمیت دارد، همانطور که برای ایران.
بنابراین سالها است که کلاه عمان و عربستان گاهی توی هم میرود اما نه آنطور که عربستان و یمن، تعارض میکنند. دلیلش هم این است که سالها است، تقریبا از زمان روی کار آمدن سلطان قابوس در ۱۹۷۰، عمان سیاست موازنه مثبت را دنبال کرده، سیاستی که توسط پسرعمو و جانشینش هم ادامه پیدا کرد اما در همین موازنه مثبت هم حکومت این کشور میداند که تلاشهایش برای بیرون آمدن از انزوایی که در جهانعرب دارد، نزدیکی به ایران گزینه خوبی است. این ماجرا سابقهای بسیار طولانی دارد تا جاییکه وقتی چپگراها در استان ظفار در نزدیکی یمن به پشتیبانی شوروی، شورش کردند و کنترل منطقه را بهدست گرفتند، این نیروهای نظامی ایران بودند که در سال ۱۹۷۳ به کمک سلطان قابوس رفتند و به نوعی سلطنت او را نجات دادند.
حالا بعد از گذشت ۵۰ سال، نظم منطقه چندان تغییر نکرده است و ایران و عمان منافع مشترکی دارند. اگرچه، از نظر اقتصادی، مدت زیادی نیست که روابط ایران و عمان رونق نسبی گرفته. هنوز هم امارات بیشترین صادرات را به عمان دارد و بیشترین نیاز این کشور را تامین میکند اما ایران هم چند سالی است که سعی میکند از روابط سیاسی خوب بهره ببرد. بهعنوان مثال در سال ۱۴۰۱، شاهد تجارت یک میلیارد و ۸۸۷میلیون دلاری میان ایران و عمان بودیم که نسبت به تجارت ۲۲۱میلیون دلاری سال ۱۳۹۲، جهش قابلتوجهی را نشان میدهد. از این میزان یک میلیارد و ۸۷میلیون دلار مربوط به صادرات و ۸۰۰میلیون دلار مربوط به واردات از عمان میشود. نکته مهم در رابطه ایران و عمان این است که این کشور به دنبال همان سیاست موازنه مثبت، رابطه خیلیخوبی با غرب و بهطور مشخص آمریکا، دارد و بههمین دلیل هم در بسیاری از مناقشات سیاسی این عمان است که به عنوان میانجی بین ایران و غرب ظاهر میشود؛ از ماجرای آزادی گروگانهای آمریکایی گرفته تا مذاکرات هستهای که هنوز هم ادامه دارد.