چند روایت آزاردهنده از زندگی صدامحسین
از همسر اول تا آشپز مخصوص
هفت صبح| صدام دیکتاتور عراق یکی از جنجالیترین چهرههای سیاسی جهان بود. او اخلاقهای عجیب کم نداشت و در کنار آنها نوعی سبعیت را همیشه با خود حمل میکرد.
پس از حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام، نزدیکان، دوستان و برخی از اعضای خانواده او بالاخره جرات کردند تا رازهای مگو را بازگو کنند. اخیرا حریر کامل، نوه دختری صدامحسین پس از سالها زندگی یواشکی در اردن به همراه مادرش در ملأعام آفتابی شد.
او فرزند رغد صدام است که سالهاست راه پدر را دنبال میکند و قدرت را در عراق برای خانواده صدام میخواهد. شایعاتی وجود داشت که رغد از داعش در سالهای گذشته حمایت میکرده است تا بعثیها بتوانند در عراق دوباره سری بین سرها در بیاورند.
حریرکامل هفته قبل در رویداد برند کارتیه ظاهر شد تا نام خودش را بین مدلهای کشورهای عربی جا بیندازد. به این مناسبت اینجا چند روایت آزاردهنده درمورد زندگی صدام را که با دخل و تصرف از یک رشته توئیت در شبکه ایکس تنظیم شده را بخوانید:
نزدیکان صدام میگویند برای او تفنگ از هر چیزی با ارزشتر بود. او تفنگهایش را حتی از اسب محبوب و همسرش ساجده بیشتر دوست داشت. بههمین خاطر وقتی به شبنشینی میرفت حتی اگر خانواده و دوستانش را نمیبرد اما یک تفنگ با خود داشت. او در یکی از همین شبنشینیها با زنی به نام هنا آشنا شد. اطرافیان میگویند صدام این زن را وقتی فهمید او مرد دیگری را دوست دارد، کشت. ادعایی که هیچ سند تاریخی برای آن ارائه نشده است.
صدام دوبار ازدواج کرد. همسر اولش ساجده طلفاح دختر داییاش بود که به شغل معلمی مشغول بود و این زوج دو پسر و سه دختر داشتند. صدام مدام دوست داشت درمورد ازدواج موفق و خوشبختیاش با ساجده حرف بزند. کار به جایی کشیده بود که روزنامههای عراقی توصیههای صدام درمورد ازدواج موفق را چاپ میکردند. البته صدام بعدها دو ازدواج دیگر هم داشت که نشان داد تمام مدت احتمالا درمورد خوشبختیاش با ساجده در حال دروغ گفتن به عراقیها بوده است. البته اگر کتاب زنان دیکتاتورها اثر دایان کرت را خوانده باشید با ادعاها و البته اسنادی روبهرو میشوید که نشان میدهد دیکتاتور عراق به جز همسران رسمیاش ارتباطات فراوان دیگری هم داشته است.
همکلاسی عدی پسر بزرگ صدام بعد از سقوط دیکتاتور درمورد مادر عدی یا همان ساجده میگوید تنها چیزی که این زن را سیر میکرد علاوه بر لباس، جواهر بود. جواهرات تنها موضوعی بود که توجه ساجده را در مهمانیها و شبنشینیها به خود جلب میکرد.
درطول جنگ با ایران دختران و همسر صدام اجازه خروج از عراق را نداشتند و نمیتوانستند آنطور که مطابق سلیقه آنها بود از فروشگاههای لندن و پاریس خرید کنند. در عوض آنها از طریق کاتالوگهای معروفترین برندها جواهرات مدنظرشان را با هر قیمتی که بود سفارش میدادند.
یکی از تاریکترین نکات زندگی صدامحسین آشنایی او با سمیرا شاه بندر است. در سال 1982 نیروی هوایی عراق به مناسبت تحویل گرفتن جت بوئینگ 747 مراسمی ترتیب داده بود که در آن مراسم چشم صدام به همسر مهندس نورالدین صافی افتاد که از معروفترین مهندسان خطوط هوایی عراق بود. سمیرا اصلیت لبنانی داشت و 40 ساله و از ازدواجش دارای دو فرزند بود. این زن چشمپزشک بهسرعت نظر صدام را جلب کرد. نزدیکان صدام میگویند سمیرا چنان به صدام نزدیک شده بود که سر میز شام با او شوخی میکرد یا این مرد ترسناک را قلقلک میداد. در نهایت او از همسرش به اجبار صدام حسین طلاق گرفته در سال 1986 با رهبر آن زمان عراقیها ازدواج کرد.
داستان آشپز صدام یکی از عجیبترین روایتهای خانواده است. بعد از ازدواج دیکتاتور با سمیرا شاهبندر عدی که بهخاطر مادرش از این وضعیت بهشدت عصبانی بود، هنا جیجوی آشپز را که مسبب این ازدواج میدانست به ضرب گلوله کشت.