کت تن کیست؟
در حاشیه تصمیم شجاعانه وزیر ارشاد و یادداشتهای سه روزنامه اصولگرا
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار| پافشاری وزارت ارشاد بر اعمال قانون در یک کنسرت در اصفهان و حضور بلامانع نوازندههای زن بر روی سن یک پیروزی مهم برای دولت در عرصه فرهنگی و اجتماعی است. یک اعاده حیثیت مفید و امیدوارکننده. کاری به نفس حضور نوازندههای زن روی سن ندارم. اصلا آن بحث دیگری است و در جای خود پراهمیت.
بحث مقاومت وزیر ارشاد و دستگاه ذیربط در نافرمانی گروههای ذینفوذ در کشور با بهانههای به ظاهر توجیهپذیر بود. دولت این بار نشان داد که به عنوان یک نهاد اصولگرا حتی با گرایشات رادیکال در مورد استفادههای سلیقهای از مفهوم دین و غیرت و تعصب مقاومت میکند. این که تمایل دارد که چتر حاکمیت خود را بر اقشار متنوع کشور بگستراند. اینجا بحث بر سر عقل سلیم است. اینکه یک دولت اصولگرا هم باید نشان دهد که چه تمرکز و مدیریتی بر نهادهای اجتماعی زیر مجموعه خود دارد.
همه میدانیم که ستادهای امر به معروف همکاری تنگاتنگی با وزارت کشور دارند بهخصوص در ماجرای ستادهای حجاب و عفاف. همه میدانیم که معاونین امنیتی و سیاسی استانداریها و فرمانداریها در سراسر کشور چه قرابت ایدئولوژیکی با تصمیمات ستاد امر به معروف دارند. مسئلهای که در همین ماجرای اصفهان بار دیگر ثابت شد.
هم در مسئله حضور زنان در ورزشگاهها و هم در مسئله حضور نوازندگان زن در ارکسترها. این هماهنگی و همراهی تا حدی است که معاونین استانداری و فرمانداری در اصفهان در ملاحظاتی بومی و محلی حاضر میشوند تصمیمات مرکز و دولت و وزارت ارشاد را با توجیهاتی زیر سوال ببرند و آنها را کم اهمیت نشان دهند. تا آنجا که وزیر ارشاد مجبور میشود دو نماینده با اختیارات ویژه را به اصفهان گسیل کند.
این دورنمای تیره و تاری بود که در بخش فرهنگی جلو روی وزارت ارشاد چیده شده بود و اسماعیلی این بار با همیت قابل توجهی و در تصمیمی که میشود حدس زد چه لابی و چه چانهزنی طولانی و نفسگیری را با بدنه دولت و یا وزارت کشور و یا وزارت اطلاعات از سر گذرانده است، بر حاکمیت قانون پافشاری کرده است.
این یک اتفاق مهم و بزرگ بود. برای دولتی که میخواهد از تمایل محلی نهادها در شهرها و مناطق مختلف فراتر برود و نمیخواهد پله ترقی برخی چهرههای کم توان در نردبان سیاست بشود. اصفهان در این میان نقشی حیاتی دارد. همه میدانیم که این شهر سومین پایگاه بزرگ اصولگرایان در کشور است. مثل مشهد و قم. (اما بدون آن الزامات محلی ناشی از وجود بقاع متبرکه) و همه میدانیم که هر سه شهر با چه نیروی مخالفی از سوی طبقات غیرسنتی مواجه هستند.
تصمیم وزیر ارشاد و پافشاریاش بر اعمال قانون شاید در روزهای آینده با هجمههای سهمگینی روبهرو شود اما حرکت درست از سوی یک دولتمرد بود. در 24 ساعت گذشته همزمان با نگرانیها در سایه افکندن چتر رادیکالیسم بر مجلس و تصمیم گیریها، امواج مخالف و متعادل کننده از سوی برخی رسانههای عاقل اصولگرا بلند شده است. روزنامههای جوان، فرهیختگان و خراسان که به طیفهای متنوعی از اردوگاه اصولگرایان مربوطند، به شیوههای مختلف در مقابل نشانههای رادیکالیسم ایستادند.
ممکن است مطلب خراسان را علیه تندروها در مجلس به خاطر قرابت احتمالیاش با دیدگاههای قالیباف بدانید که این روزها هدف تازه واردهای مجلس قرار گرفته است و صندلی ریاستش در خطر است اما هرچه هست مطالب این سه روزنامه متنفذ نشان میدهد که قرارگاه عقلانیت در میان اصولگرایان برپا شده است و گویی نویسندههای این رسانهها از دورنمای تندروی خودپسندانه برخی گروهها در مجلس و خارج از مجلس و تشدید شکافهای اجتماعی نگران هستند و این اتفاق دلپذیری است.
دیروز جوان به صحبتهای تند رسایی واکنش نشان داد و یکی از شمایلهای تندروی در مجلس را به اعتدال دعوت کرد، فرهیختگان از مقاومت مقابل گروههای تکرو و خود مختار محلی مثل اتفاقی که برای کنسرت قربانی رخ داد تمجید کرد، خراسان تندروها را به دقت بر مسائلی مثل طرح صیانت و حجاب فراخواند و در فضای مجازی انتقاداتی از خوشحالی مشهود مومن نسب در مورد راهیابی طرفداران طرح صیانت به مجلس ابراز شده است.
در چینش جدید فضای سیاسی کشور به نظر میرسد با خروج تقریبا کامل گروههای میانهرو و معتدل از دایره تصمیمگیری و محدود بودن رسانههای آنها، تنها مقاومت در مورد موج رادیکالیسم بر دوش خود دولت خواهد بود. رادیکالیسم با نیات خیر و پشتوانهای قدرتمند از مباحث و استدلالات مذهبی. مشخص است که موتور محرکه این رادیکالیسم فرهنگی و اجتماعی در ستاد امر به معروف و همین طور مجلس قرار دارد. و خب واقعگرایی دولتمردان و روزنامهنگاران تیزهوش در اردوگاه اصولگرایان میتواند این موج سهمگین را کمی تعدیل و هدایت کند. این داستان دوسال آینده فضای سیاسی کشور است.