بهترین بازی ایکسباکس
نقد و بررسی ادامه پرحاشیه ساخته «نینجا تئوری»
هفت صبح| روی کاغذ Hellblade 2، یک اکشن ماجراجویی با ساختاری استاندارد و قابلپیشبینی است. بازی از گشتوگذار در محیط، مبارزه با دشمنها و حلکردن پازلهای مختلف تشکیل شده. در این بین داستان به شکلهای مختلفی روایت میشود و همین چرخه تا انتهای کار ادامه دارد. هرچند کلیت ساختاری جدیدترین بازی استودیو Ninja Theory به نظر ساده است اما زمانی که مشغول تجربه آن میشوید، متوجه خواهید شد همین ایدههای ساده تا چه حد میتوانند عمیق ظاهر شده و گیمر را درگیر خود کنند. همین موضوع نمایش یا حتی صحبت کردن درباره Senua’s Saga: Hellblade 2 را سختتر از چیزی میکند که به نظر میرسد.
در دست گرفتن کنترلر و وارد شدن به دنیایی که پیش رویتان قرار میگیرد، هیچ شباهتی به تماشای حتی چند ساعتی گیمپلی ندارد. هرچه نسخه اول مجموعه سعی داشت تمام توجه خود را معطوف روایت داستان کند، اینجا با محصولی بهتر، کاملتر و درجه یک طرف هستیم که نمیتوان به راحتی ضعف خاصی در آن پیدا کرد. بازی Senua’s Saga: Hellblade 2 گیمر را وارد سیاهچالهای از احساسات کرده و مخاطب را به نقطهای خالی از خشم و نفرت میرساند. متوجه نمیشوید که چطور تجربه نه چندان طولانی بازی به پایان میرسد و نقطهای رسیدهاید که نمیدانید در ادامه چه چیزی انتظارتان را میکشد. اثری که آن را اینجا مورد بررسی قرار میدهیم، اتفاقی است که هر چند سال یکبار شاید در صنعت بازی تکرار شود.
بزرگترین پیشرفت این نسخه نسبت به قسمت اول مجموعه در جریان کلی (Pacing) آن خلاصه میشود. جایی که نسخه اول نمیتوانست تجربهای ایدهآل را ارائه کند اما Senua’s Saga: Hellblade 2 در بهبود آن عملکردی فوقالعاده دارد. هرچند تجربه بازی آنقدری که شاید خیلیها انتظار داشته باشند طولانی نیست اما در همین زمان محدود، لحظهای نیست که گیمر را به حال خود رها کند و در اکثر اوقات حرفی برای گفتن دارد. در ابتدا به این موضوع اشاره کردیم که کلیت گیمپلی بازی شامل گشتوگذار در محیط، مبارزه و حل کردن پازلها میشود اما چینش این بخشها و در کنار یکدیگر قرار گرفتن آنها به قدری خوب و هنرمندانه انجام شده که لحظهای احساس خستگی نکرده و به احتمال فراوان تصمیم میگیرید که در همان جریان ابتدایی، بازی را به پایان برسانید. با اینکه بازی در تمامی لحظات خود سعی در بازگو کردن موضوعاتی مهم و سنگین دارد اما پیسینگ درست بازی از خسته شدن گیمر به شکل معجزهآسایی جلوگیری کرده و میتواند جریانی لذتبخش و سرگرمکننده را پیش روی شما قرار دهد. موضوعی که معمولا در رابطه با چنین بازیهای جدیای صدق نمیکند و اکثرا درگیر مطرح کردن مفهومی پیچیده میشوند که برای تجربه طولانی یک بازی ویدئویی مناسب نیست و به شکل خاص برای ساختارهای متفاوتی همچون سینما یا تلویزیون طراحی شده که در بازههای کوتاهتری در مقابل مخاطب قرار میگیرند. ساخته Ninja Theory در جای درست شما را وارد جریانی آرام میکند که بتوانید فرصت گشتوگذار دقیق در محیط را پیدا کرده و حتی به سراغ موارد مخفی بروید.
البته باید به این نکته توجه داشت که تکرار همین چرخه درست به شکل متوالی میتواند باز هم خطر تکراری و یکنواخت شدن را به همراه داشته باشد. مسئلهای که توسعهدهندگان بازی با رویکردی منطقی و درست به سراغ آن رفتهاند. فرآیند تشریحشده در کلیت گیمپلی بازی هرچند معمولا دچار تغییری اساسی نمیشود اما به مرور که در بازی پیشروی میکنید، با جزئیات بیشتر و در ابعادی عظیمتر نمایان میشود. حتی بخشی ساده همچون حرکت در محیط و بررسی نقاط مختلف در طول بازی به مرور با پیچیدگیهای جزئی همراه شده و مخاطب را تشویق میکند که زمان بیشتری را به بررسی نکات پنهان داخل بازی اختصاص دهد. جایی که با اضافه شدن داستانهای جانبی، ارزش گشتوگذار در محیطهای چشم نواز بازی افزایش پیدا کرده و میتوانید بیشتر خود را در دنیا Hellblade 2 غرق کنید. دیگر بخشی که به همین شکل تا انتهای کار گیمر را درگیر میکند، مبارزات است. از لحاظ طراحی مکانیکهای اصلی مبارزات این نسخه شامل دو نوع ضربه، جاخالی دادن و دفاع کردن میشود. بازی تا همین جا توضیحات خود درباره مبارزات را خلاصه کرده و باقی کار را برعهده مخاطب قرار میدهد. جایی که شما میتوانید تصمیم بگیرید که از همین چند حرکت ساده به چه شکلی استفاده کرده و آنها را با یکدیگر ترکیب کنید. به جای قرار دادن آموزشهای طولانی و بیاهمیت، بازی و رویکرد گیمر نسبت به آن میتواند میزان لذت تجربه مبارزات را افزایش دهد. قرار گرفتن تنوع خوبی از دشمنها در مقابلتان، گیمر را وارد مسیری میکند که طی آن میتوان از قابلیتهای موجود به شکل بهینهتر و بهتر استفاده کنید تا به نتیجهای برسید که میتواند حداقل از دید زیبایی با بهترینهای ژانر اکشن رقابت کند. اشتباه نکنید، اینجا با یکی از آن بازیهای اکشنی که در خود دهها چند ضربه و اسلحه مختلف را جای دادهاند، سر و کار نداریم.
با وجود تمام پیشرفتهای صورت گرفته در بخشهای مختلف گیمپلی، پازلها جزئی از بازی هستند که مشخصا در سطح و اندازه دیگر عناصر موجود قرار نمیگیرند. با اینکه پازلها نسبت به نسخه پیشین بهبود پیدا کرده و شاهد برخی موارد جدید در میان آنها هستیم اما همچنان از یک ترفند برای بهبود پیسینگ کلی بازی فراتر نرفتهاند. مشخصا نمیشود طراحی کلی پازلهای بازی را به عنوان نقطه ضعف این اثر در نظر گرفت اما زمانی که در کنار دیگر پایههای اصلی گیمپلی قرار میگیرند، در سطح پایینتری قرار گرفته و توانایی ارائه کیفیتی مشابه با ماجراجویی و مبارزات را پیش روی مخاطب قرار نمیدهند. با اینکه نسخه اول مجموعه در زمان خود یکی از بازیهای متفاوتی بود که در ژانر اکشن ماجراجویی عرضه شده بود اما هر آن چیزی که به عنوان دستاورد کسب کرده بود در مقابل Hellblade 2 هیچ حرفی برای گفتن ندارد. جدیدترین ساخته Ninja Theory، بهترین بازیای است که این استودیو در تاریخ خود توسعه داده و از تمامی جهات نسبت به گذشته پیشرفتی خیرهکننده را تجربه کرده. بازیای که بهترین گرافیک و صداگذاری صنعت بازی تا به امروز را پیش روی شما قرار میدهد.