کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۳۰۵۶
تاریخ خبر:

خلبان‌ها و قهرمانان‌ ناشناس

خلبان‌ها و قهرمانان‌ ناشناس

بهترین خلبانان ایران چه کسانی بودند؟ ‌

روزنامه هفت صبح، ‌علی غفوری | این روزها خبر شهادت افسران ایرانی در سوریه در حالی منتشر می‌شود که متاسفانه جامعه غرق در گرفتاری‌های متعدد است و بخشی از مردم فراموش می‌کنند که سرباز ایرانی چه سپاهی و چه ارتشی و چه ماموران گمنام امنیتی همگی فارغ از انگیزه‌های سیاسی، در حال خدمت به کشور هستند و هرگز نباید اهمیت اقدامات‌شان  دست‌کم گرفته شود.

 

شاید در آینده نزدیک و در یک فضای متعادل بتوان به شکلی منصفانه از خدمات نظامیان ایرانی که در یک دهه گذشته در غرب آسیا به شهادت رسیدند و گاهی حتی در رسانه‌های رسمی نیز نامی از آنها برده نمی‌شود، ‌بیشتر سخن گفت.

 

افسران و درجه‌دارانی از ارتش و سپاه و حتی خلبانانی که در عملیات‌های کاملا مخفی در افغانستان و سوریه و حتی عراق جان خود را به خطر انداختند اما چون این عملیات‌ها قرار نیست در آینده نزدیک  و به شکل رسمی اعلام شود، طبیعتا رشادت‌های این افراد نیز در سایه خواهد ماند.

 

با این مقدمه برویم  به سراغ نقش خلبانان و قهرمانانی که در حکومت گذشته بارها و بارها در خارج کشور به اجرای عملیات دست زدند و حتی امروز هم نام آنها اعلام نمی‌شود.داستان زندگی نیروهای حرفه‌ای‌، همواره غم‌انگیز و فارغ از ادعاهای پشت تریبون است. آنها تنها یک راه را می‌شناسند.انجام عملیات به بهترین شکل و بدون چشمداشت.به‌قول یک  افسر سابق موساد، نبردهایی همواره در خط‌مقدم جریان دارد اما نبرد جاسوسان و نیروهای امنیتی فراتر از خط آتش است.این درباره خلبانان نیز صادق است.

 

نبردهای هوایی فراموش شده 
‌بسیاری از مردم یا نمی‌دانند یا فراموش کرده‌اند که ایران به دلیل ویژگی جغرافیایی بارها و بارها درگیر نبردهای دیگر بازیگران شده است.آشنا‌ترین این نبردها حمله متفقین به ایران در شهریور 1320 است که علیرغم بی‌طرفی رضا شاه، انگلستان و شوروی از دو سمت به ایران حمله کردند و علیرغم اینکه ارتش ایران رسما سلاح‌ها را زمین گذاشت، متفقین از چپاول منابع غذایی ایران خودداری نکردند.
 

‌در سال‌های حکومت پهلوی دوم نیز ایران بارها پایش به نبردهای فرامنطقه‌ای باز شد. ما می‌دانیم ده‌ها خلبان ایرانی در جنگ ویتنام شرکت کرده‌اند و این بخشی از توافق امنیتی شاه با نیکسون بود که بعد از چنین همکاری‌های گسترده‌ای آمریکا با واگذاری اف-14 به ایران موافقت کرد.کسی نمی‌داند چه تعداد خلبان ایرانی در ویتنام از دست رفته‌اند.یک نفر یا بیشتر یا شاید اصلا کسی از دست نرفته است.به هر تقدیر اگر هم از دست رفته باشند اعلام نشده و نمی‌شود.مثلا اعلام شده یک نظامی ایرانی در تصادفات جاده‌ای کشته شده است.

 

عراق در دهه 70 میلادی 
‌روحیه ناسیونالیستی اعراب در دهه 60 میلادی در اوج خود بود و محصول چنین روحیه‌ای قدرت گرفتن فردی نظیر صدام‌حسین شد .بد نیست خوانندگان بدانند که مشکل ایران و عراق به همان سال‌ها باز‌می‌گردد و این عراق بود که علیرغم ارتش کوچک‌تر و جمعیت کمتر، همواره مزاحم ایران می‌شد تا آنجا که شاه دستور اعزام نظامیان حرفه‌ای به شمال عراق و کمک به کردهای مبارز آن خطه را داد.

 

‌افسران اعزامی پدافند هوایی ایران به ویژه پدافند راپیر که اوایل دهه 70 میلادی به شمال عراق رفتند و به کردهای عراقی برای مبارزه با صدام کمک کردند آنقدر در این کشور ماندند که در ستاد نیروی هوایی تنها تعداد کمی از آنها با خبر بودند.آنها چندین جنگنده عراقی را به زیر کشیدند و اوج قدرت آنها در ساقط‌سازی یک بمب‌افکن راهبردی توپولوف 16 بود .

هواگردی که می‌توانست از بغداد تا مشهد را بدون سوخت‌گیری طی کرده و پس از ریختن 10 ‌تن بمب‌، بازگردد. مطابق معمول ایران حتی حضور رسمی خود را انکار می‌کرد و با قبول شرایط ایران در پیمان الجزایر در سال 1975 شاه نیز به ارتشیان دستور بازگشت به ایران را داد؛ اگرچه اصولا «قضیه عراق» ‌هرگز به وزارت خارجه سپرده نشد و همواره ساواک و اداره دوم ارتش  درباره عراق تصمیم می‌گرفت.


نبرد ظفار 
‌هنگامی که در سال‌های ابتدایی دهه 70 میلادی جنگجویان آفریقایی و عرب با کمک روس‌ها و کوبایی‌ها در حال تسخیر شرق آفریقا و جنوب شبه‌جزیره عربستان بودند، هم ایران و هم آمریکا به این نتیجه رسیدند که از یک تیپ کوچک انگلیسی در عمان کاری ساخته نیست و اگر دیر اقدام شود کمونیست‌های یمنی (آن سال‌ها یمن جنوبی متحد شوروی بود)‌، عمان را هم تصرف می‌کنند.

 

اینجا بود که فرماندهان واحدهای هوابرد ارتش و نیروی هوایی ایران از فرمانده انگلیسی درخواست چند روز مقاومت برای نگهداری خط استراتژیک سلاله-مسقط را کردند.نبرد ظفار از جمله نبردهای فراموش شده تاریخ است؛ چرا‌که شاه مایل نبود درباره آن چندان اطلاع‌رسانی شود و حتی هراس داشت که قدرت ارتش او بیش از اندازه واکنش‌برانگیز شود.درحقیقت هدف او از نابودسازی جنگجویان ظفار عمل به یک وظیفه راهبردی برای جلوگیری از دستیابی روس‌ها به دریای عمان و سپس خلیج عدن بود.

 

‌ده‌ها هزار تکاور در پناه صدها بالگرد هوانیروز و حمایت آتش فانتوم‌ها یک سال تمام چریک‌های چپ‌گرا را از شرق عمان به تدریج به داخل یمن جنوبی راندند و ‌ جاده سلاله را پس گرفته و تاج سلطان قابوس را بر‌سرش گذاشتند. نتیجه این نبرد طولانی و وحشتناک مرگ 720 نظامی ایرانی و کشته و زخمی شدن 23 خلبان بود .

 

البته ایران همان زمان این ارقام را قبول نکرد و کشته‌های خود را در حد سربازان عمانی و انگلیسی اعلام کرد.در این نبرد 187 نظامی عمانی و 24 نظامی انگلیسی کشته شدند.در این جنگ برای اولین بار یک ارتش کلاسیک موفق به ریشه‌کنی یک نیروی چریکی شد.اقدامی که انگلستان‌، آلمان و اسرائیل از انجام آن ناتوان بودند.

 

اتفاقا این پیروزی ایران نه‌تنها برای شاه موفقیت سیاسی به همراه نداشت بلکه سبب هراس غرب از برنامه‌های جاه‌طلبانه او شد و رسانه‌ها و نویسنده‌های غربی رفتار او را زیر ذره‌بین گرفتند تا آنجا که پل امیل اردمن با نوشتن کتاب سقوط 79 (پیش از انقلاب کتاب بسیار پرفروش در جهان شد)او را متهم به برنامه برای تصرف خاورمیانه و دستیابی به بمب اتم کرد.

 

پنجه در پنجه شوروی 
‌روس‌ها که از شکست سیاست گام به گام خود در منطقه غرب آسیا خشمگین بودند و از طرفی نزدیکی ایران و آمریکا را به زیان خود می‌دیدند پروازهای شناسایی خود را بر‌فراز ایران آغاز کردند.میگ‌های 25 با پرواز از باکو و عشق‌آباد با گرفتن سمت یمن‌، از ارتفاع 80 هزار پا با سرعت 2تا 3 ماخ از آسمان ایران گذشته و از کل تجهیزات مشترک ایران و آمریکا عکسبرداری می‌کردند.


فانتوم‌های مهرآباد و بوشهر بارها و بارها سعی کردند تا این پرنده‌های تیز‌پا را شکار کنند ولی سرعت بالای این هواپیماها مانع قفل راداری می‌شد.فانتوم‌ها که تا 40 هزار پا به زحمت می‌رسیدند، به ناچار دست خالی باز می‌گشتند.ایران به تلافی‌، پروازهای شناسایی بر‌فراز عمان و یمن را افزایش داد اما در 25 نوامبر 1976 فانتوم به خلبانی سرگرد داریوش جلالی و سروان یعقوب اصفی در مرز یمن –عمان ساقط شد.8 روز بعد دومین فانتوم ایران با هماهنگی روس‌ها اسیر پدافند برد بلند سام 2 شد.

 

نظامیان آمریکایی که می‌دیدند در این نبرد فناوری محور ایران به‌تنهایی از پس شوروی بر نمی‌آید در پروژه‌ای با نام ایبکس توان اطلاعاتی شناسایی ایران را به شدت افزایش دادند.توسعه گردان 11 شناسایی، افزایش هواپیماهای گشت دریایی پی‌تری‌اف، تجهیز سی 130 ها و 707 های نیروی هوایی ایران به تجهیزات شنود و دست آخر قبول فروش اف-14 ایران را کاملا در موضع برتر قرار داد تا آنجا که خلبانان ایرانی جنوب شوروی را مانند حیاط‌خلوت خود مدام کاوش می‌کردند.این نبرد خاموش البته بدون تلفات نیز نبود.

 

از جمله 4 بالگرد شنوک به دام میگ‌ها افتاده و دو فروند آنها از دست رفت. همچنین یک هواپیمای دی هاویلاند آمریکایی درست ‌ روی مرز از دست رفت اما بدترین اتفاق به درگیری میگ-21 به خلبانی سروان گنادی الیسو با یک فانتوم شناسایی به فرماندهی یک خلبان ایرانی و کمک خلبان آمریکایی باز می‌گردد.

 

الیسو که از قهرمانان جنگ ویتنام بوده و سابقه به زیر کشیدن فانتوم‌ها در آن نبرد را داشت 5 دقیقه تمام به سمت فانتوم مذکور شلیک کرد اما «اراف 4 ای» آن زمان به بهترین سیستم جنگ الکترونیک  زمان خود مجهز بود و هر 4 موشک کاپیتان روس را به اصطلاح گمراه کرد و این قهرمان روس که تمام گلوله‌های خود را هم شلیک کرده بود تنها راه را در زدن هواپیمای خود به فانتوم ایرانی دید.الیسو کشته شد اما پیکره محکم فانتوم دو خلبان را نجات داد. آنها اجکت کرده و به دست روس‌ها افتادند.اطلاعات زیادی از نحوه استرداد آنها به ایران در دسترس نیست.

 

پایان بازی 
‌شاه که مایل نبود همسایه قدرتمند خود را بیش از اندازه عصبانی کند پروازهای شناسایی بر‌فراز جنوب شوروی را متوقف کرد اما روس‌ها چنین نکردند تا آنکه دسته اول تامکت‌ها به خاک ایران وارد شد و کارشناسان شرکت سازنده (گرمان) به خلبانان ایران به‌سرعت انتقال دانسته‌های خود را انجام دادند تا ایران اولین بهره‌برداری را از این سلاح پیچیده ببرد.

 

ابتدای 1977 گشت‌های سراسری تامکت‌ها آغاز شد و دست‌کم 3 تامکت همواره در آسمان بود تا آنکه در بهار همان سال رادارهای پیش اخطار خبر از برخاستن یک میگ-25 از یک پایگاه جنوبی شوروی دادند.تامکت به خلبانی یکی از خلبانان زبده ایرانی که هنوز نامش اعلام نشده، با گرفتن سمت شمال ایران به استقبال این مهمان ناخوانده رفت.

 

خلبان روسی مطابق معمول با رسیدن به دریای مازندران ارتفاع خود را به 80 هزار پا رسانده و سعی کرد با همان سرعت از البرز بگذرد که ناگهان با امواج قدرتمند راداری یک شکاری مواجه شد.رادار‌ «ای وی جی 9 » ‌تامکت از 200 کیلومتری او را گرفته و آماده قفل راداری می‌شد.خلبان روسی با تعجب از اینکه در این ارتفاع چه هواگردی می‌تواند او را تهدید کند ارتفاع خود را به 85 هزار پا رساند.

 

اما تامکت ایرانی که اکنون از سمت گیلان در حال نزدیک شدن به دریا بود، با رساندن ارتفاع خود به 60 هزار پا موشک فونیکس خود را بارگذاری کرده و قفل راداری خود را ادامه داد. میگ-25 نیز نظیر تامکت از راداری بسیار قوی و سامانه‌های هشدار متعدد برخوردار است و خلبان پی برد اگر به پرواز ادامه دهد در داخل خاک ایران سقوط می‌کند بنابراین با اطلاع رادار زمینی تصمیم به بازگشت گرفت و ماموریت خود را لغو کرد. این اتفاق چند روز بعد دو‌باره تکرار شد و روس‌ها برای همیشه پروازهای شناسایی خود بر‌فراز ایران را لغو کردند.

 

سخن آخر 
‌ایران چه مایل باشد و چه نباشد در بخشی از جغرافیای جهان قرار گرفته که نمی‌تواند نسبت به اطراف خود بی‌تفاوت باشد.این میان تعدادی سرباز حرفه‌ای هستند که فارغ از آنکه کسانی در حال حکمرانی در کشور هستند  باید با  به خطر انداختن جان خود تلاش کنند تا آتش جنگ از مرزهای ما دور بماند.بسیاری از این سربازان هرگز شناخته نمی‌شوند .تنها مرگ و شهادت است که سبب می‌شود نام آنها برای چند روزی در رسانه‌ها مطرح شود.

 

کدخبر: ۵۵۳۰۵۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر