شکار ۳ جنگنده با یک موشک
بهترین خلبانان ایران چه کسانی بودند؟ این داستان: محمد مسبوق.
روزنامه هفت صبح، علی غفوری| در بین کابین عقبهای اف-14 کمتر خلبانی به تجربه، شهرت و دانش محمد مسبوق را میتوان یافت. این روزها همزمان است با سالگرد فوت این افسر شجاع و باسواد که دو سال قبل از بین ما رفت.مطلبی که در ادامه میخوانید درباره زندگی حرفهای این خلبان به یادماندنی اف-14 است.
مسبوق متولد 1329 بلافاصله پس از گرفتن دیپلم در سال 1347 به استخدام نیروی زمینی ارتش درآمد و تا 3 سال نیز در این رسته مشغول آموزش بود تا آنکه با توجه به توسعه بیسابقه نیروی هوایی تصمیم بر این گرفته شد که از دانشجویان نیروی زمینی داوطلب برای نیروی هوایی انتخاب شود.مسبوق نیز با اعلام آمادگی جزو این دسته از داوطلبان قرار گرفت.
وی پس از پروازهای مقدماتی با هواپیمای ملخی در فرودگاه قلعهمرغی، سال ۵۱ به آمریکا اعزام شد و مدتی بعد با ورود هواپیمای اف-۱۴ به ایران و نیاز نیروی هوایی برای کابین عقب اف-14 بار دیگر به آمریکا اعزام شد.
وی تابستان سال ۵۶ به ایران بازگشت و ابتدا به پایگاه هشتم شکاری اصفهان منتقل شد و دوره تاکتیکی پرواز با اف- ۱۴ را با استادان آمریکایی در اوایل سال ۵۷ به پایان رساند. مسبوق خرداد ۵۷ برای سومین بار برای طی دوره فرمانده گردانی یا SOS به آمریکا اعزام شد و پس از پیروزی انقلاب به کشور بازگشت و خدمت خود را در همان گردان ادامه داد.
جنگ آغاز میشود
سال 58 برای مسبوق 29ساله بدترین سال زندگی بود چراکه با پیروزی انقلاب، آموزشهای اف-14 ناتمام مانده و حتی صحبت از فروش این سلاح ارزشمند به کشورهای دیگر نظر پاکستان، ترکیه و کانادا میشد.او میدانست که اف-14 چه ارزشی برای حفاظت از کشور دارد و دیگر بعید است که بار دیگر آمریکا یا هر قدرت دیگری چنین سلاح پیچیدهای را به ایران بدهند.
خوشبختانه با تلاشهای چند فرمانده هوایی از جمله افسری جوان و خوشسابقه به نام عباس بابایی، پروژه فروش تامکتهای ایران منتفی شد و از اوایل سال 59 گردانهای اف-14 مجددا فعال شده و دهها مورد هواپیمای عراقی را که قصد ورود به خاک ایران را داشتند رهگیری کردند.
31شهریور 1359 حمله غافلگیرانه عراق سبب شد تا اف-14 ها بار دیگر مورد توجه قرار بگیرند و اگرچه آن روز پیروزیای به نام اف-14 ثبت نشد اما در روزهای بعد بخت با مسبوق یار بود که کابین عقب خلبانان بزرگی از گردانهای اف-14 باشد.یکم مهر سرهنگ خلبان محمد فرحآور با رهگیری به موقع یک میگ-23 انهدام آن را به مسبوق سپرد و سروان مسبوق از 60 مایلی روی هدف قفل کرده و این هواپیما را منهدم کرد.
اما نبرد دیدنی مربوط به دوم مهر بود؛ هنگامی که او و سروان عادلی در حال پرواز گشت در جنوب بودند که توجه عادلی به هواپیماهایی در غرب منطقه جلب شد و با اطلاع دادن مناسب به مسبوق، کابین عقب با زوم رادار روی این اهدافها متوجه شد که در 65 مایلی آنها 3 میگ در حال حرکت هستند.
مسبوق از عادلی خواست تا به سمت آنها چرخش کرده و دماغه هواپیما را در شرایط مناسب قرار دهد؛ آنگاه هواپیمای وسطی را نشانه گرفت و در 50 مایلی موشک فونیکس را به سمت آنها شلیک کرد.عادلی با گرفتن مسیر به سمت هواپیماهای دشمن رادار دماغه را روی اهداف تنظیم کرد و موشک با سرعتی معادل 5هزار کیلومتر در ساعت ابتدا به سمت پایین رفته و سپاس با گرفتن ارتفاع ظرف چند ثانیه به میگ وسطی برخورد کرد .
شدت انفجار بهگونهای بود که هر 3 میگ از رادار محو شدند.خلبانان از رادار درخواست تایید سقوط هواپیماهای دشمن را کردند که رادار تایید کرد و چند روز بعد لاشه این جنگندهها در خارک پیدا شد و این دو خلبان تشویق شدند.
اما فرماندهان عراقی که از این شکست به خشم آمده بودند، یک دسته بزرگ میگ-23 را برای شکار این دو خلبان چند روز بعد به همان منطقه بین بندر بوشهر و بندر امام گسیل داشتند.عراقیها در آن زمان با کمک سامانههای شنود قوی و ستون پنجم خود میدانستند چه زمانی، چه خلبانانی و در چه محوری در حال پرواز هستند.
آنها در حال گشتزنی بودند که مسبوق یک میگ-23 را دید که با سرعت از زیر آنها رد شد.عادلی معطل نکرده و از پی میگ-23 افتاد حال آنکه چند هواپیمای دیگر از مسیری دیگر در حال نزدیک شدن به اف-14 بودند.مسبوق به رادار بوشهر اطلاع داد که یک هواپیمای دشمن در حال نزدیک شدن به شهر است که ناگهان از آینههای عقبنگر متوجه نزدیک شدن 3 میگ-23 شد.
فریاد مسبوق بلند شد:اسدالله داریم ساندویچ میشویم. (اصطلاح خلبانان هنگام غافلگیری زمانی که بین دو هواپیمای دشمن قرار میگیرند) عادلی با گردشی سنگین به سمت راست خود را از تیررس دشمن خارج کرد اما خلبانان عراقی دستبردار نبوده و فرصتی به تامکت بهدام افتاده نمیدادند تا آنها از لاک دفاعی بیرون بیایند و در چنین چرخشهای سنگینی استفاده از موشک فونیکس امکانپذیر نبود .
یکی از میگها در یک لحظه مناسب درست در 500 متری اف-14 قرار گرفت و آماده رها کردن موشک خود شد که عادلی به سمت دریا شیرجه رفت.در این زمان ارتفاع هواپیماها از سطح دریا 10هزار پا بود و با آن سرعتی که آنها داشتند این فاصله در یک چشم به هم زدن تمام میشد.
او میدید که با چه سرعت سرسامآوری در حال نزدیک شدن به آب هستند و همینطور میدید که میگ عراقی با همان سمت و سرعت از پشت سر آنها در حال حرکت است.مسبوق مرتب فاصله با سطح را به عادلی میگفت و تنها در حدود 100 پایی آب بود که عادلی سر هواپیما را به بالا گرفت و از حالت شیرجه خارج شد
و آنها در چند متری خود را بالا کشیدند اما خلبان عراقی نتوانست از شیرجه بیرون بیاید و با برخورد با آب هواپیمای عراقی متلاشی شد.با این اتفاق برای لیدر عراقی، شماره 2 و 3 عراقی تصمیم به ترک منطقه گرفتند و پدافندها تازه بهکار افتاده و یک میگ دیگر را نیز زدند.
بلافاصله پدافند خارک به تکاپو افتاد و یکی از میگهای-23 دیگر را انداخت و سومی نیز منطقه را ترک کرد. هنگامی که عادلی و مسبوق از پلکان اف ـ 14 در پایگاه هوایی شیراز پیاده شدند به آنها خبر دادند که میگ دیگر نیز مورد اصابت قرار گرفته است.
در ماه سوم جنگ نیز مسبوق بهعنوان کابین عقب در پروازهای طولانی گشت مسلحانه در خلیج فارس شرکت میکند و از جمله در نبردهای 6 و 7 آذر که منجر به نابودی بخش بزرگی از نیروی دریایی عراق میشود یکی از پشتیبانان اصلی فانتومها و مانعی جدی برسر راه دخالت جتهای عراقی بود.
اف-14ها در ماههای دی تا اواسط پاییز 1360 که اولین تامکت توسط یک میراژ اف-یک عراقی ساقط میشود سلطان بیچون و چرای آسمان بودند.این هواپیما، با خلبانان بسیار قدرتمند و با تجربه و کمک خلبانانی نظیر مسبوق، استاد مسلم استفاده از تسلیحات و امکانات پیچیده این ساخته «گرومن» (سازنده آمریکایی اف-14) تبدیل به کابوسی بیپایان برای خلبانان عراقی بودند.
تا آن زمان مسبوق بهعنوان کابین عقب شاهد سرنگونی 8 و به قولی 10 هواپیمای دشمن بود.در همان روزها او و خلبان یدالله خلیلی از 17 مایلی یک میگ عراقی را ساقط کرده و 3 موشک سام را هم جا گذاشتند.
فرسایشی شدن جنگ
پس از پیروزیهای پیدرپی ایران در ماههای فروردین تا خرداد 1361 و بیرون راندن عراق از خاک ایران، حملات ایران نیز در حمله به بصره بینتیجه ماند و جنگ کمکم وارد فاز فرسایشی شد.از اینجا به بعد اهمیت اف-14ها بیشتر میشود چراکه با ورد نسل جدیدی از میگهای- 23، میگ-25 و میراژهای اف-1 دیگر مشخص میشود که فانتومها و اف-5ها در جنگهای نزدیک هوایی قادر به دفاع موثر از خاک پهناور کشور نیستند و این دفاع به گردن تامکتها میافتد.
پروازهای خستهکننده 10 تا 12 ساعته اف-14ها توسط خلبانان عمدتا جوانتر تامکت ادامه مییاید. مسبوق خود پای ثابت این پروازها بود و در سالهای 62 تا 64 به همراه کابین جلوهایی نظیر صادقپور و حزین چند هواپیمای عراقی را ساقط میکند.
مسبوق بارها بهعنوان کابین عقب با درجه بالاتر همراه افسران جوانتر پرواز کرد و اگرچه فرماده گردان شد اما از پروازهای سخت دست نکشید.او بعدها در مصاحبه اختصاصی به نگارنده گفت که پروازهای طولانی آنقدر عذابآور بود که پس از پایان هر ماموریت خلبانان با بدن خشک شده تنها با کمک سایر پرسنل میتوانستند از هواپیما خارج شوند.
مسبوق روزهای سخت پروازهای بدون فونیکس را به چشم دید.آن زمان که میراژهای عراقی بدون واهمه از نیزه بلند تامکتها تا 10 مایلی آنها میآمدند و او و کابین جلو مجبور بودند با تعقیب و گریزهای سنگین که مناسب جثه بزرگ تامکت نبود با میراژهای ریز جثه درگیر شوند.در آن نوع نبردها، کابین عقب بهعنوان چشم اضافه خلبان جلو باید لحظه به لحظه اطلاعات به خلبانان جلو بدهد.
بیشک در بین کابین عقبهای تامکت کمتر کسی به دانش و تجربه مسبوق میتوان یافت.نگارنده در دهه 90 بارها با وی مصاحبه کرده و نکته جالب، صبوری، اخلاق و توان بالای تجزیه و تحلیل او بود.
بازنشستگی
با پایان جنگ کسانی نظیر مسبوق به تدریج از ردههای تصمیمگیری ارتش کنار گذاشته شدند.او تا سال 1379 در خدمت ماند و سپس بازنشست شد در حالیکه سرنگونی 16هواپیما توسط او یا با همکاری او انجام شده و 5200 ساعت پرواز در کارنامه او ثبت شده بود. مسبوق ۵ سال و ۴ ماه از دوران جنگ را بهعنوان فرمانده گردان نگهداری اف -۱۴ در پایگاه هفتم شکاری شیراز خدمت کرد.
او با انتقاد از اینکه نظامیان حرفهای در سالهای پس از جنگ از طرف مسئولان و حتی مردم تا حدودی فراموش شدند خواستار این بود که تلاشهای آنها به مردم شناسانده شود.سرانجام سرتیپ دوم خلبان محمد مسبوق ۸ دی ۱۴۰۰ بر اثر بیماری سرطان جان به جانآفرین تسلیم کرد و البته این بار مطابق معمول و پس از فوت ایشان، مراسم مناسبی برای او گرفته شد و حتی فرمانده کل ارتش برای فوت وی بیانیه داد.